kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۸۶۲۰
تاریخ انتشار : ۰۷ آبان ۱۴۰۰ - ۲۱:۱۵
نگاهی به فیلم «تل ماسه»

وقتی‌ هالیوود برای غرب منجی آخرالزمان می‌سازد!

 

فاطمه قاسم‌آبادی

یکی از سیاست‌های مهم آمریکا این است که وقتی قرار است تغییر یا تصمیم خاصی در آینده اتفاق بیفتد، این مسئله را به مرور و در سیستم فرهنگی خود حل می‌کنند و به خورد مرد‌م‌شان می‌دهند.
این مسئله تا به حال در روزنامه‌ها، کتاب‌ها و ساخته‌های ‌هالیوودی نمود داشته است. البته وقتی چنین موضوعاتی پایش به رسانه‌های تصویری باز می‌شود، طبیعی است که رنگ و بوی اغراق‌های بزرگ، که از نشانه‌های ساخته‌های هالیوودی است، به خود می‌گیرد.
بنابراین می‌شود گفت که فرهنگ‌سازی و رهبری کردن افکار مردم، از سال‌ها قبل در ‌هالیوود وجود داشته و در این بین، مسئله مبارزه با تفکر منجی شیعه و تغییر آن به نفع منافع خودشان، از دیرباز مطرح بوده است و در تولیدات فرهنگی‌شان بنا به توصیه نظریه‌پردازان بزرگ غربی، در دستور کار قرار گرفته است؛ چنانچه «فرانسیس فوکویاما» نظریه‌پرداز بزرگ آمریکایی، ضمن اینکه طبق اسناد، سال 2007 را سال رویارویی غرب با شیعه می‌داند، گفته است:
«باید با برنامه دقیق، شیعه را جمع کنیم و خودمان را گسترش بدهیم... در این راستا اگر بتوانیم ولایت فقیه را هدف قرار بدهیم، بلافاصله پرنده شیعه افت می‌کند و سقف پروازش کم می‌شود و تیرهای ما به او می‌خورد» وی در ادامه می‌گوید: «ما باید برای غرب، امام زمان و کربلا و ولایت فقیه، بتراشیم...»
فیلم «تل ماسه» در ژانر آخرالزمانی و
علمی - ‌تخیلی، به نویسندگی و کارگردانی «دنی ویلنوو» محصول سال 2021، است و به نوعی در راستای سخنان نظریه‌پرداز بزرگ‌شان قرار دارد و به اصطلاح سعی دارد برای غربی‌ها امام زمانی متناسب با سلیقه سرمایه‌داری، بتراشد.
داستان سفر به سیارات دیگر
داستان فیلم تل ماسه، در مورد دنیایی است که در آن یک امپراطور بر کل کهکشان‌ها حکومت می‌کند و از طرف خودش، بر دیگر سیارات حاکمانی را برمی‌گزیند.
سیاره «آراکیس»، سیاره‌ای ثروتمند است که منابع ارزشمندی دارد و قومی‌ به نام «فریمن» در آنجا زندگی می‌کنند. به‌خاطر ثروت این سیاره، امپراطور تا به حال حاکمانی را به آنجا فرستاده است و حالا قرعه رفتن به این سیاره، به نام «لیتو» از خاندان آتردایس» رسیده است. لیتو به‌عنوان یک نجیب‌زاده شریف، به همراه همسرش «جسیکا» و پسرش «پاول» به این سیاره جدید می‌روند ولی قبل از رفتن، پاول در مکاشفاتی، اتفاقات غیرمنتظره و شومی ‌که در آینده و در این سیاره، برای شان می‌افتد را می‌بیند....
پاول که در واقع منجی موعود همه عالم است، هنوز خودش از این مسئله خبر ندارد و بقیه هم مطمئن نیستند که این جوان، همان کسی است که برای نجات‌شان قرار است بیاید یا نه و همه اینها را سرنوشت و اتفاقات بعدی مشخص می‌کند....
مستعمره‌های آشنا
در فیلم تل ماسه، مخاطبین با دنیایی شبیه به دنیای خودمان رو‌به‌رو هستند که در آن نژادهای مختلف گرد هم آمده‌اند و از بین این نژادها، سفیدپوستان انگلیسی‌زبان، به دیگر نژادها حکومت می‌کنند و منابع ارزشمندشان را به نفع خود مصادره می‌کنند.
تا اینجای داستان برای همه مخاطبین، کاملاً واضح و قابل درک است و به نوعی خاطره محسوب می‌شود. در ادامه می‌بینیم که برای فرمانروایی در سیاره آراکیس، به‌خاطر به دست آوردن نوعی ادویه که خواص توهم‌زا و در عین حال
مفیدی برای طول عمر و سلامتی دارد، به شدت اختلاف وجود دارد و این سیاره به‌خاطر منابع طبیعی ارزشمندش از این ادویه خاص، همیشه مورد دست‌درازی خارجی‌ها بوده است و این مطلب هم تداعی‌گر منطقه غرب آسیای فعلی است، در سیاره‌ای دیگر.
این نوع ورود به داستان در فیلم تل ماسه که بیشتر از علمی - ‌تخیلی بودن، به داستان استعمار در 300 سال گذشته و توسط کشورهای غربی می‌پردازد، قابل تأمل است و با این شروع، گویی مخاطبین باید تاریخ گذشته دنیا و زمان قدرتمند بودن استعمارگران سابق خود را به یاد بیاورند.
لسان‌الغیب چشم آبی!
در فیلم تل ماسه، مخاطبین می‌بینند که به محض ورود خانواده آتردایس به این سیاره جدید، مردم این سیاره که زنان و مردانشان پوشش کاملی دارند و پوست صورتی سبزه، از آنها استقبال می‌کنند و از این خانواده به‌عنوان «لسان‌الغیب» نام می‌برند.
پاول از مادرش در مورد معنی این واژه می‌پرسد و مادرش هم می‌گوید که «این توصیفی است که این مردم برای پیامبرشان به کار می‌برند و به این معنی است که مردم ما را به‌عنوان منجی و کسانی که از غیب آگاه هستند، می‌دانند و این مطلب یعنی بنی جزرت‌ها (نام خاندان مادریِ مادر پاول، که از سال‌ها قبل ذهن مردم این سیاره را برای ورود آنها آماده کرده بودند) کارشان را درست انجام داده‌اند و مسیر را آماده کرده‌اند!»
در فیلم تل ماسه، ظاهر ساکنین اصلی آراکیس و نوع پوشش و عبادات شان، بسیار شبیه مردم غرب آسیا است و حتی درختان محبوب این سیاره هم نخل هستند و ارزش خاصی برای مردم دارند....
این میزان از شبیه‌سازی و توهم قدرت آمریکایی‌ها، که مردم سیاره‌ای شبیه به خاورمیانه را هنوز هم در فیلم شان، مطیع و تحت سلطه خود نشان می‌دهند، در تل ماسه جالب توجه است و نشان از کورسوی امید این کشور برای بازپس‌گیری قدرت گذشته‌اش دارد.
در حال حاضر، با رسیدن تفکر لیبرالیسم به پوچی و انتهای مسیرش، تفکر از راه رسیدن یک منجی در کل دنیا قدرت گرفته و به‌خاطر فراگیر شدن تبلیغات شیعیان در جهان، در فیلم تل ماسه
در سکانسی مستقیما از پاول سؤال می‌شود که «آیا تو «مهدی» منجی فریمن‌ها هستی؟!»
این نوع نگاه به منجی که‌ هالیوود، چند سالی است سعی در ایجاد آن در ذهن مخاطبینش دارد، به جایی رسیده است که دیگر جایی برای مبارزه پنهان باقی نمانده است و در حال حاضر فیلمسازان ‌هالیوودی مجبور شده‌اند محبوبیت منجی شیعیان را قبول کنند ولی آن را به سمت منجی ساخت خودشان هدایت کنند.
نسلی که از مادر منتقل می‌شود
در فیلم تل ماسه، از همان ابتدا مخاطبین می‌بینند که مادر پاول که به خاندانی خاص و قدرتمند وصل است (بنی جزرت) رابطه ذهنی و عاطفی خاصی با پسرش پاول یا همان منجی موعود دارد.
طبق اعتقادات یهودیان، دین از مادر به فرزندان منتقل می‌شود و وجه تشابه این تفکر در اسلام هم در این مطلب است که طبق نظر شیعیان، امامت و ولایت از حضرت زهرا(س) به فرزندان خودشان منتقل شده است و تمام ائمه رابطه خاصی با مادر خونی و معنوی خود دارند و همیشه او را به‌عنوان ستون محکم و مورد اتکای خود معرفی می‌کنند. در فیلم تل ماسه هم جسیکا نقش مادری را دارد که نسلی با ارزش را به این دنیا آورده است و در واقع از نسل او منجی بشریت قرار است، دنیا را نجات بدهد.
در سکانسی از فیلم، جسیکا به پاول می‌گوید: «ما به ذهن قدرتمندی نیاز داریم که بتواند در زمان و مکان، آینده و گذشته نفوذ کند... کسی که به ما کمک کند آینده بهتری را بسازیم. اون فرد نزدیکه...»
در جای جای فیلم تل ماسه، ارجاعات مختلفی به روایات شیعه دارد که در این مطلب مجالی برای گفتن تمامش نیست، به‌عنوان یک مثال کوچک، جسیکا در هیبت زنی آگاه از نهان، به مخاطبین معرفی می‌شود که بدون اینکه کسی به او خبر داده باشد، از وجود دشنه‌ای خطرناک در زیر لباس زنی فریمن، که برای ملاقاتش آمده، خبر دارد و بیان این مطلب به فرد مورد نظر، ثابت می‌کند که او مادر منجی برحق است و صاحب قدرت دیدن غیب.
پولس سال 10191!
نام پاول یا همان پولس، برای مسیحیان نام آشنایی است و به شخصیتی مرموز‌ اشاره دارد که تغییرات و انحرافات زیادی، در دین مسیحیت به بهانه مکاشفاتش، بنیان گذاشت.
در اصل پولس فردی یهودی بود که به شدت در تعقیب و شکنجه مسیحیان زمان خود بود و حتی در قتل «استیفان» اولین شهید مسیحی نیز همکاری کرده بود(کتاب اعمال رسولان). این شخص به اعمال خشونت بار خود ادامه داد تا اینکه به‌خاطر نامه‌ای که از کاهن اورشلیم گرفته بود، به دنبال دستگیری و شکنجه مسیحیان، راهی دمشق می‌شود... در راه، یک‌مرتبه پولس ادعا می‌کند که مسیح(ع) را دیده است و طی این مکاشفه، پیامبر مسیحیان او را برگزیده تا به‌عنوان فرستاده ویژه‌اش، پیغامش را به جهانیان برساند!!!
بعد از این اتفاق، پولس سه سال غیبش می‌زند و وقتی پیدا می‌شود، شروع به تبلیغ شیوه جدیدی از مسیحیت می‌کند که مخالف با فرمایشات حضرت مسیح و سایر حواریون بود و در این شیوه جدید، بسیاری از انحرافات مانند حلال کردن گوشت خوک و مخالفت با ختنه و مهم‌تر از همه، رواج این تفکر که ایمان بدون عمل هم باعث رستگاری می‌شود، بود.
این انحرافات در واقع باعث اولین دو دستگی بین مسیحیان شد... بنابراین اتفاقات، یک عده از مسیحیان اعتقاد دارند که پولس یا همان پاول امروزی، یک نفوذی یهودی بوده است، برای انحراف در دین مسیحیت.
حالا اینکه نام شخصیت اصلی داستان فیلم «تل ماسه» و منجی برگزیده را، «پاول» می‌گذارند و این فرد هم از طریق رویاهایش، آینده را می‌بیند و مکاشفات برایش رخ می‌دهد، قابل تأمل است! مخصوصاًً که نقش این پاول را هم بازیگر یهودی‌الاصل، «تیموتی شالامی» بازی می‌کند. با توجه به سابقه‌هالیوود، باید یادآوری کرد که معمولا نقش یهودیان و انسان‌های خاص را همیشه بازیگران یهودی بازی می‌کنند و این‌بار هم نقش منجی پاول، بر حسب عادت همیشگی ‌هالیوود، به یک یهودی رسیده است.
تیم قدرتمند ساخت
همه چیز در فیلم تل ماسه، حساب شده است. فیلمنامه، بازی‌ها، کارگردانی و... در این فیلم حتی از یک صحنه اضافه، یا دیالوگی بی‌محتوا خبری نیست.
تیم جلوه‌های ویژه به خوبی از پس صحنه‌های مختلف برآمده‌اند و نتیجه‌اش یک فیلم خوش‌آب و رنگ آخرالزمانی از آب درآمده است.
مخاطبین فیلم تل ماسه که عموما جزو طرفداران فیلم‌های آخر الزمانی و تخیلی هستند، از فیلم استقبال کرده‌اند و تل ماسه از نظر منتقدین غربی هم فیلم خوش ساختی بوده و توانسته نمرات بالایی را در سایت‌های معروف غربی به خود اختصاص بدهد و گویی روایت این منجی یهودی آمریکایی، مورد توجه مخاطبینش قرار گرفته است و هیچ بعید نیست که به‌زودی، قسمت‌های بعدی این فیلم هم ساخته شود.