بنيصدر نقطه الحاق چپ و راست
بنيصدر بلافاصله پس از تكيه بر كرسي رياست جمهوري تمام تلاش خود را صرف شكل بخشيدن به «يك قوه مقننه همراه با خود» كرد. در انتخابات رياست جمهوري، نهضت آزادي با بنيصدر همراهي نداشت؛ چه اينكه افرادي همچون دكتر حبيبي داراي سابقه رفاقت بيشتري با اين گروه بودند، اما پس از انتخابات، «دفتر هماهنگي بنيصدر و مردم» با نزديك شدن به گروههاي ليبرال و مذهبيهاي چپگرا كوشيد تا به صف آرايي در برابر نيروهاي خط امام بپردازد.
پس از آنكه مسعود رجوي به دليل رأي منفي به قانون اساسي، بنابر نظر صريح حضرت امام فاقد صلاحيت نامزدي رياست جمهوري تشخيص داده شد، سازمان مجاهدين خلق (منافقين) به تدريج نزديك شدن به بنيصدر را در دستور كار خود قرار داد، اين تلاشها تا انتخابات مجلس به ائتلاف فراگيري منجر نشد. سرانجام، همبستگي نيروهاي خط امامي سبب شد وفاداران به خط امام اكثريت كرسيهاي مجلس اول را به دست آورند. اين اولين ناكامي ابوالحسن بنيصدر بود.
از جمله اولين عملكردهاي سياه ابوالحسن بنيصدر در دومين ماه رياست جمهوري، دستور مشكوك بمباران هواپيماها و بالگردهاي به جامانده از آمريكاييهاي متجاوز در هنگام فرار از صحراي طبس بود كه در جريان آن محمد منتظرقائم (فرمانده سپاه يزد) به شهادت رسيد. اندكي بعد بنيصدر با ابراز همراهي با عمليات خنثيسازي كودتاي نوژه، در جهت كمرنگ كردن اين نقطه سياه در اولين اقدامات خود، گام برداشت.
بدون ترديد، سالهاي 1359 و 1360 مهمترين سالهاي پس از انقلاب اسلامي در شكلگيري صفبندي جريانهاي سياسي بود. پس از تثبيت جبهه وفاداران انقلاب اسلامي و نيروهاي خط امام، نيروهاي سياسياي كه سابقهاي طولاني از كينه و درگيري با يكديگر داشتند، در صفي متحد متشكل شدند. ابتداي سال 1360 مرزبندي جريانهاي چپگرا و راستگرا بهطور كلي در هم ريخته بود. نتيجه اولين انتخابات رياست جمهوري به قدرت رسيدن بنيصدر بهعنوان يكي از افراد نسل دوم جبهه ملي بود كه در ابتدا سران اين جبهه، ارج و جايگاهي براي او قائل نبودند. از اين بدتر، موضع اوليه بازرگان و نهضت آزادي در قبال بنيصدر و اطرافيانش بود. درست چند ماه قبل از اين انتخاب، بازرگان به صراحت گفته بود كه به سبب حضور بنيصدر در شوراي انقلاب، حاضر به ادامه عضويت در اين شورا نيست.1 در انتخابات رياست جمهوري نيز نهضت آزادي از دكتر حسن حبيبي حمايت كرده بود، اما واقعيت نتيجه انتخابات، تأثير قابل توجهي در موضعگيري بازرگان و يارانش داشت. اين احساس كه جريان خط امام پس از انتخاب بنيصدر تضعيف شده است، طمع نهضت آزادي را براي بازگشت به قدرت از طريق شركت در انتخابات مجلس فزوني ميبخشيد. ائتلاف «همنام» ثمره اين تلقي بود. پس از انتخاب بازرگان و يزدي در مرحله اول انتخابات مجلس اول، دبيركل نهضت آزادي در بيانيهاي از مسعود رجوي، سركرده گروهك منافقين و تنها نامزد راهيافته اين گروهك به دور دوم انتخابات، به عنوان «معرف جناح پرشوري از جوانان باايمان» ياد كرد و از مردم خواست كه به او رأي دهند.2 اين موضعگيري كه بلافاصله با عكسالعمل شديداللحن امام(ره) مواجه شد، نشان ميداد كه بازرگان مايل است، جبههاي از عناصر مخالف خط امام در يك مبارزه پارلماني صفآرايي كند. مردم بهرغم رأي بالايي كه در دور اول به بازرگان داده بودند، به اين خواسته وي كمترين اعتنايي نكردند. به هر حال بازرگان و يارانش توانستند يك فراكسيون كمتعداد را در برابر اكثريت خط امامي مجلس اول تشكيل دهند. فراكسيوني كه رأي تعدادي از اعضاي آن مثل علياكبر معينفر، علي گلزاده غفوري و... مديون معرفي از سوي ائتلاف بزرگ خط امام بود.
پانوشتها:
۱. غلامرضا خواجه سروي، پيشين، ص 286.
۲. كيهان، 16/2/1359، به نقل از تاريخ تهاجم فرهنگي غرب، نقش روشنفكران وابسته مهندس مهدي بازرگان، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، ص 304.