ابزاری جذاب برای انحراف!
رضا فرخي
خون آشامیدن، قطع کردن اعضا و مثله کردن بدن، شکنجه دادن جسم و روح آدمها و... اینها بخشی از کارهایی است که به صورت فلهای در فیلمهای ژانر وحشت در هالیوود به نمایش گذاشته میشود. صحنههایی که چیزی جز مازوخیسم و سادیسم را به یاد نمیآورد، اما حقیقتا هدف از این همه خشونت عریان در چنین فیلمهایی چیست؟
آیا سینمای هالیوود از تبعات این گونه نمایش عریان خشونت و جنایت آگاه نیست؟ به طور قطع نمیتوان از این موضوع چشمپوشی کرد که سینمای هالیوود هدف مشخصی از این كار دارد. به گونهای که میتوان مقاصد مختلفی را در کنار سودجوییهای مادی شناسايي كرد. به واقع شاید بتوان روند انبوه این فیلمها را از زمانی دانست که دستهای پشت پردهای در سینمای هالیوود تلاش کردند فیلمسازان و به طور کلی سینمای انساني، واقعگرا و اجتماعی را کنار بزنند و ذهن مخاطبان را با مسائل بیهوده وترسناک پر کنند. چرا که این جریان به خوبی آگاه بود که انحراف ذهن مخاطب جهانی چقدر میتواند به دستیابی آنها به اهداف سیاسی کمک کند. به گونهای که از دهه 90 به بعد فیلمهای ترسناک با رویکردهایی مانند جن و نگاه شیطانی به این ماجرا تولید شدند تا به نوعی هم ذهن بیینده را دچار اغتشاش فکری کنند و هم تعبیر جدیدی از این مسائل وارد فرهنگ مردم و حتی فرهنگهای دینی شود. زيرا صحبت در این باره در تخصص ادیان آسمانی است و به همین دلیل هالیوود ودستهای پشت پرده آن سعی کردهاند که دراین باره حرفهای جدیدی که آمیخته با وهم و خیال است به مخاطب ارائه دهند.
پایانی پر از خشونت و وحشت!
اما داستان به همین جا ختم نشد و درسالهای بعد از دهه 90 برای تغییر کامل دیدگاههای متافیزیکی در ذهن مخاطبان درباره عالم جنیان تلاشهای فراوانی شد که نمونههای بارز آن را میتوان در فیلمهای «جنگیر» و «طالع نحس» به عینه مشاهده کرد. هرچند که بعدها با این مفاهیم فیلمهای ترسناک تریهم تولید شد به گونهای كه به تدریج روایت موجودات ماوراء الطبیعي، داستان بسیاری از فیلمهای ژانر وحشت هالیوود را تشکیل میداد. به تدریج حتی موجودات دیگری که ساخته ذهن بیمار دستاندرکاران فکری هالیوود هستند وارد عرصه سینمای آمریکا و غرب شد؛ موجوداتی مانند خون آشامها ، زامبیها و آدمخوارها. این موجودات سوژههای بعدی ژانر وحشت در سينماي غرب را تشكيل دادند. به گونهای که طي سال هاي بعد هزاران فیلم با این محتوا تولید شد. فیلمهایی مانند «ملاقات با خون آشام»، «ماه جدید» و... که با بازیگری هنرمندان برجسته هالیوودی تولید شدند و در همه آنها موج توهم و آشفته خیالي
اولین چیزی است که در کنار دیگر عناصر وحشت مشاهده میشود. به باور بسیاری از کارشناسان، این موضوع با هدف تعارض با مسائل دینی مطرح شد. چرا که به اين موجودات در ادیان مختلف به شكلي كاملا متعارض با اين فيلمها پرداخته شده است. در اکثر این فیلمها مانند «طالع نحس» و «آخرین جنگیر» این موجودات را تنها و تنها در راستای ضربه زدن به انسان ميبينيم و در هیچ يك از آنها راهی برای حفاظت از خود در مقابل این موجودات وجود ندارد. حتی در بسیاری از آنها پایان جهان محتوم به حکومت شیطان و موجودات اهریمنی به نمایش گذاشته میشود. اين پندار بخشي از جهانبيني صهيونيستي است. چرا که به باور صهيونيستها در پایان جهان بدی و زشتی و به نوعی دجال برجهان حاکم خواهد شد. به همين دليل اين فيلمها در پي القاي اين نوع تفكرات هستند.
از طرف دیگر نکتهای که در نسل جدید این فیلمها وجود دارد خشونت بیحد و اندازه آنهاست. مانند سری فیلمهای «اره»، «کشتار در تگزاس» و یا «هالوین». به واقع خشونتی که دراین فیلمها وجود دارد آنقدر آزاردهنده است که حتی در خود آمریکا هم با اعتراض خانوادهها روبه رو شدند. چراکه در خود جامعه آمریکا هم خانوادهها به خوبی به این موضوع آگاهند که این نوع فیلمها و صحنههای خشني که در آنها به نمایش گذاشته میشود چه تاثیر وحشتناکی بر افزایش خشونت در جامعه دارد. نشان دادن خشونت عریان و کشتن آسان انسان یکی از ویژگیهای جداییناپذیر نسل جدید فیلمهای هالیودی است. به گونهای که به راحتی میتوان گفت که این فیلمها سعی در شکاندن قبح کشتن انسان و فجایع جنایی دارند. به طوری که بیتردید میتوان تاثیر این صحنهها را به صورت چند برابر در مخاطب جهان سومي دید.
مصداقهایی برای نمایش جنایت یا پوشش جنایت!
صحنههایی همچون پوست کندن انسان در فیلم «سکوت برهها» به نوعی سعی دارد به بیننده این موضوع را بقبولاند که کشتن یک انسان مانند بسیاری از کارهای دیگر آسان است تا شاید حتی پوششی باشد برجنایتهای ضد بشری آمریکا وغرب. چرا که وقتی کشتن فجیع دراین فیلمها برای بیننده به نمایش گذاشته میشود به تدریج ممکن است در بین بعضی افراد ناآگاه که مسائل را زودتر باور میکنند کشتن در دنیای واقعی آن هم در یک جنگ، طبیعی جلوه کند. این موضوع هم یکی از اهداف پشت پرده مهم ژانر وحشت هالیوود است. به تعبیری ساختن فیلمهای فلهای وحشتناک هالیوودی آن هم با هزینههای بالا بیدلیل نیست و در پشت همه آنها اهداف مشترکی نهفته است که طبق برنامهریزی مشخص هر چند سال یک بار جدید میشود به گونهای که شاید بتوان گفت رویکرد آینده سینمای وحشت برمبنای دین زدایی باشد.
از سوی دیگر، يكي از اهداف صهيونيستها از گسترش توليد چنين فيلمهايي افزايش خرافه گرايي در مقابل دينگرايي است. درواقع، ميتوان ژانر وحشت را یکی از ابزارآلات مهم این گروه از تئوریپردازان دانست.
با نگاهی به مستند «کابوس» که بخشی از روانشناسان آمریکایی آن را ساختهاند میتوان به تاثیرات روانی منفي فیلمهای وحشت بر افراد آگاه شد. به خصوص که ضمیر ناخودآگاه کودکان در این فیلمها هدف قرار ميگيرد و این درحالی است که چه به صورت سی دی و چه در شبکههای ماهوارهای این فیلمها به آسانی در اختیار جوانان و نوجوانان قرار میگیرد و آنها بدون نظارت والدین از اين گونه فيلمها استفاده ميكنند تا جامعه ما هم از این آسیب فرهنگی سینمایی بینصیب نماند. چراکه تحقیقات نشان ميدهد که این فیلمها تا مدتها برای نوجوانان درگیری ذهنی ایجاد میکنند که حتی منجر به کابوسهای شبانه و رفتار خرافاتآمیز میشود.
این درحالی است که در چند سال اخیر در بخشي از سینمای ما هم تلاش شده که دراین ژانر فیلمهایی ساخته شود. اما واقعيت اين است که سینمای ما نیاز چندانی به چنین فیلمهایی ندارد. چرا که ماهیت سینمای پرمفهوم دینی با این سوژهها سازگاری ندارد و به همین دلیل باید برای جذب مخاطب تلاش خود را بر ژانرهایی بگذاریم که علاوه بر بار مفهومی تطابقی مشخص با فرهنگ ایرانی و اسلامی داشته باشد. چرا که هزینه کردن برای سینما باید مانند آنچه در غرب انجام ميشود هدفمند باشد و فيلمهايي به مخاطب ایرانی ارائه شود که درآن افکار و فرهنگ خود را ببیند. از طرف دیگر باید فکری هم برای برآورده کردن حس هیجانطلبی مخاطب کرد.