یک بام و دو هوا /از غربزدگی مطلق تا ضدیت با همکاریهای منطقهای
سیروس محمودیان
درخواست توییتری اخیر دنیس رأس، مسئول امور ایران در دوران باراک اوباما در خصوص تهیه فوری طرح دوم تحریم ایران توسط دولت بایدن برای مقابله با آثار
ضد تحریمی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای همزمان با مواضع مخرب و غیر سازنده ضدانقلاب و برخی اصلاحطلبان رادیکال نسبت به این عضویت راهبردی، موضوعی قابل تأمل و تحلیل است.
برخی از این افراد برای «شعار نه شرقی، نه غربی نوشتهشده بر سر در وزارت امور خارجه» دل سوزاندند و بعضی در مذمت این عضویت، سند همکاریهای 25 ساله ایران و چین را نیز زیر سؤال بردند. مسیح مهاجری طی یادداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی در خصوص پیوستن ایران به این سازمان بینالمللی از تعابیر عجیب «شکار شرق شدن»، «دام بسیار سخت و پرهزینه»، «شرق بدعهد و زالوصفت» و «از ترس مار غاشیه به عقرب جراره پناه بردن» استفاده کرد.
اتخاذ این مواضع گویای آن است که آنها به دنبال القای شائبه گذر نظام اسلامی از «اصل نه شرقی و نه غربی» هستند. جالب آنکه اغلب القاکنندگان این شائبه، خودشان ماهیتاً از غربگرایان افراطی بوده و اساساً اعتقادی به اصل حیاتی استقلال در سپهر سیاسی ایران ندارند و روزی نیست که غصه عدم رابطه ایران با شیطان بزرگ را نخورند.
مواضع متناقض عناصر داخلی و خارجی شیفته غرب در برابر عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای از یک سو و غربگدایی آنها از سوی دیگر یادآور ضربالمثل یک بام و دو هوا است.
بیشک پیوستن به یک نهاد بینالمللی اقتصادی در چارچوب منافع ملی یک کشور هیچ منافاتی با اصل استقلال ندارد. بخشی از عمق استراتژی ایران در شرق آسیا و شمال اوراسیا تعریف شده است و در سالهای اخیر اکثر کشورهای عضو سازمان مذکور با ملت ایران همراه بودند.
برای نمونه دولت چین در اوج تحریمهای حداکثری آمریکا، همواره و البته در حد امکان همراه ایران بوده و سیاستهای اقتصادی و توسعهای خویش را در قالب بازی برد - برد با ایران دنبال کرده است و عملاً با وجود خصومتهای اعضای غربی شورای امنیت سازمان ملل، در زیر پرچم دشمنی با ایران ننشسته است. بررسی کارنامه چین در دوره اول تحریمها در سال ۹۰ نیز گویای آن است که این کشور بهعنوان یک شریک راهبردی در امر خرید نفت، تبادلات بانکی و حتی فاینانس پروژههای ایران در کنار ما بوده است. در اوج تحریمهای ظالمانه اتحادیه اروپا و آمریکا از ایران نفت خریده و بانک کونلون را برای انجام تراکنشهای بانکی در اختیار ایران قرار داده است و با همه فرازوفرودها در پروژههای عمرانی کشور بهخصوص در میدانهای مشترک نفتی ایران سرمایهگذاری کرده است. در مقطع فعلی نیز نیاز کشور به واکسن کرونا را در حد بسیار زیادی تأمین کرده است. البته پیشتر نیز کشور چین در ماجرای جنگ تحمیلی با فروش تسلیحات موشکی کرم ابریشم، موشکهای 801C و کمکهای فنّاورانه در ماجرای توسعه هستهای کشور تعامل مثبت خود را به اثبات رسانده است.
از سوی دیگر سکوت ضدانقلاب و اصلاحطلبان رادیکال در مقابل مخالفت مستمر ایالاتمتحده با عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی و محرومسازی ملت ایران از مزایای مربوط به اقتصاد آزاد در نظام جهانی و در کنار این نگاه، غوغاسالاری در خصوص عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای از دوگانگیهای رنجدهنده برای هر ناظر با وجدان سالم است و از تروریسم اقتصادی حکایت دارد.
به هر صورت در شرایط فعلی جریان ضدانقلاب ناامید از شکست فشار حداکثری غرب علیه ایران و عصبانی از پذیرش ایران در سازمان همکاری شانگهای، ناشیانه علم وطندوستی بلند کرده و تلاش دارد با یک شبیهسازی عوامفریبانه عضویت ایران در سازمان مذکور و مراودات تجاری با چین، روسیه، هند، پاکستان و دیگر اعضا را به عدول ایران از شعار اصولی نه شرقی و نه غربی تقلیل دهند.
محسن سازگارا از مهرههای سوخته سازمان سیا که شهره به وطنفروشی دارد، در قضاوتی خصمانه و با حمایت علنی از رژیم جعلی و کودککش صهیونیستی میگوید: «نباید ایران با یک طرف دنیا بر اساس آمریکاستیزی و غربستیزی و رؤیای محو اسرائیل در حال قهر و دعوا باشد و به این بهانه در کام یک اژدهای بدسابقه برود؛ بنابراین قابل پیشبینی است که این همکاری با چین پیشاپیش یک یوغ بندگی و بردگی
برگردن ایران خواهد انداخت.» که در ادامه کار نیز عوامل وابسته از داخل کشور نیز در تنور تقلبی ادعای وابستگی ایران به شرق میدمند.
این رویکرد جریان مزبور تازگی نداشته و از سالها پیش نیز چنین روندی وجود داشته است. جمعی محدود به نام فعالین سیاسی و مدنی به بهانههای مختلف نامههای مشمئزکننده 30، 38، ۷۴، 83، 55 و 466 نفره تدارک دیده و در اوهام خویش علیه منافع ملت ایران به مجامع بینالمللی و رئیس دولت آمریکا نامهپراکنی کرده و حتی درخواست افزایش تحریم میکنند. به هر شکل برخلاف تبلیغات سوء دامنهدار هفتههای اخیر بدخواهان نظام، از نظر تحلیلگران مستقل غربی عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای میتواند ضمن تقویت مناسبات ایران با کشورهای قدرتمند آسیایی و اروپایی تحریمهای غرب را عملاً بیاثر سازد.
قرار گرفتن ایران در آستانه جهش اقتصادی علت عصبانیت غرب و غربزدهها
سازمان همکاری شانگهای که رویکرد ضد آمریکایی دارد 25 سال قبل توسط چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان با هدف مقابله و ایجاد موازنه در برابر نفوذ آمریکا و ناتو در منطقه تأسیس شد. ایران پس از سالها عضو ناظر بودن در 26 شهریور 1400 در بدو شروع به کار دولت سیزدهم به عضویت دائم آن درآمد. این عضویت در حالی است که دولت روحانی به بهانه عدم پذیرش FATF و تحریمهای آمریکا عضویت ایران در این سازمان راهبردی را ناممکن و یا بیفایده میدانست. در حالی که این سازمان به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی خاص ایران، داشتن موقعیت تمدنی و سرزمینی، دسترسی به آبهای گرم، واقعشدن در متن کریدور ارتباطی شرق به غرب، برخورداری از نیروی انسانی قابلاتکا، داشتن ظرفیتهای اقتصادی و کشاورزی، منابع غنی نفت و صنایع تبدیلی و دهها ویژگی منحصربهفرد دیگر با عضو جدیدش قدرت دوچندان مییابد. از سوی دیگر راه را برای بیاثر سازی تحریمهای ظالمانه غربیها علیه ایران بازمیگشاید.
رد درخواست 16 سال قبل آمریکا
برای عضویت در شانگهای
ناراحتی غرب و غربزدهها را از بعد دیگری هم میتوان بررسی کرد. از منظر اقتصادی مجموع کشورهای عضو و ناظر این سازمان بیشترین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی را دارند. 43 درصد جمعیت جهان و یکچهارم از مساحت خشکی متعلق به کشورهای عضو این سازمان است. ایران هم میتواند با یک هدفگذاری درست، با محوریت صادرات غیرنفتی، شرکتهای دانشبنیان، توسعه توریسم سیاحتی و درمانی و... به یک جهش اقتصادی ضربالاجلی دستیافته و به جایگاه برتر اقتصادی در منطقه مبدل شود. اگر این سازمان فاقد اهمیت بود، قطعاً آمریکا 16 سال پیش درخواست عضویت بهعنوان ناظر را نمیداد که درخواستش از سوی اعضا رد شود و یا بهمحض پذیرش ایران در این سازمان جنجال سیاسی، تبلیغی راه نمیانداخت.
ابعاد غربگرایی مطلق جریان تحریف
مشروعیتزدایی از نظام و ماهیت فرامرزی انقلاب اسلامی، ممانعت از الگوسازی برای سایر ملل، ایجاد ذهنیت منفی نسبت به اصول سیاست خارجی در نزد جامعه ایرانی، زیر سؤال بردن دستاوردهای تمدنی انقلاب اسلامی، مخدوش نشان دادن الگوی غربستیزانه ایران، کمرنگ سازی نقش مثبت منطقهای ایران در استکبارستیزی و سازماندهی و تقویت جبهه مقاومت، تغییر در معادله موازنه قدرت نرم و تضعیف جایگاه ایران در سطوح اجتماعی و بینالمللی، اثربخشی سیاست فشار اقتصادی آمریکا، تشدید ایران هراسی و متعاقباً ائتلافسازی منطقهای علیه ایران بخشی از اهداف پیدا و پنهان شانتاژهای رسانهای و خبری روزهای اخیر نظام سلطه علیه ایران است.
در ظاهر مخدوش نشان دادن سیاست اصولی نه شرقی نه غربی ایران با موضوع بیربط عضویت ایران در سازمان شانگهای جدیدترین رویکرد این جریان بشمار میرود اما در باطن تقویت جبهه تروریسم اقتصادی و مؤثر سازی تحریمها و تحمیل فشار مضاعف بر ملت ایران روح این مخالفت را شکل میدهد.
البته موضوع همراهی جریان تحریف و اپوزیسیون برای هموارسازی مسیر تحریم و ترغیب غرب به تحریم ایران مسبوق به سابقه است. پیشنهاد بیشرمانه جام زهر توسط نمایندگان مجلس ششم به رهبر انقلاب اسلامی، نامهنگاری طیفی از اصلاحطلبان به اوباما و هیلاری کلینتون و دادن گرای تحریم بیشتر ایران، جاسوسی و تأمین نیازهای اطلاعاتی غرب برای ایجاد سازوکارهای تحریم هوشمند، قهرهای دولتی و تخریب وجاهت بینالمللی ایران مصادیق سیاهی از این وطنفروشیها است.
در سی سال گذشته اتخاذ مواضع کینه ورزانه از سوی عناصر ضدانقلاب و همراهی طیف رادیکال جبهه اصلاحات و بیاعتنایی آنها به منافع ملی و مطالبات حقیقی انقلاب اسلامی به شکلی معنادار یک انزوای لاینحل اجتماعی را بر آنها تحمیل کرده است.
این جمع متعارض با امنیت و منافع ملی، متأثر از فقر ایدئولوژیکی برای برونرفت از این انزوای فراگیر چارهای جز لاپوشانی دشمنیهای بیپایان غرب با ملت ایران و آویختن به دامن غرب ندارد.
غرب در دوران حاکمیت دولتهای غربگرا در سی سال گذشته بهکرات باوجود مطیع بودن و خوشخدمتی مهرههای اصلی آن دولتها ملت ایران را مورد حملات غیرانسانی قرار داده است. در واقع گذاشتن عنوان توهینآمیز «ایران، محور شرارت» و قانون «داماتو» پاداش آمریکا و اروپا به همکاریهای پنهانی اصلاحطلبان ایران با غرب در دهه 80 بشمار میرود.
البته در سه دهه گذشته تعظیم بیچونوچرای اصلاحطلبان در مقابل غرب در لوای طراحی و اجرای سیاست تنشزدایی، تلاش برای اعتمادسازی یکطرفه با آمریکا، گردن نهادن در مقابل غرب و پذیرش بیچونوچرای نظم نوین جهانی، طراحی و اجرا پروژه گفتوگوهای انتقادی با اروپا، گفتوگوی تمدنها، عمل به سیاست منفعلانه در برابر غرب به بهانه تعامل سازنده، همراهی با غرب در افغانستان، تعهد سپاری در سعدآباد و بروکسل، تعلیق کامل غنیسازی هستهای و متقابلاً سکوت در برابر بدعهدی اروپاییها، کوتاه آمدن در برابر اپوزیسیون، مذاکره با غرب منهای آمریکا، امضاء برجام، طرح برجامهای دو و سه و بالاخره تعظیم در برابر کدخدا سالاری آمریکا نیز صرفاً پاداشهایی مشابه عنوان محور شرارت را به دنبال داشته است. نتیجه قهری سکوت در برابر دشمنی آمریکا با ملت ایران و تقبیح آثار مثبت عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای اضمحلال و فروپاشی این جریانات سیاسی است چرا که بلندی دیوار بیاعتمادی مردم ایران به غرب و تحلیلهای خطی و غیرمعقول و خطاهای محاسباتی آسیب جدی به وجهه غربزدههای مخالف پیوستن ایران به سازمان مذکور در جامعه وارد ساخته است.
مردم ایران هرگز نمیتوانند دشمنی غربیها را به بوته فراموشی بسپارند. پذیرفتن شاه معدوم توسط آمریکا و عدم استرداد وی، لغو یکجانبه قراردادهای تسلیحاتی با ایران، مسدودسازی داراییهای کشور، هماهنگ ساختن فعالیتهای نیروهای لیبرال و ملیگرا علیه انقلاب اسلامی، حمله نظامی به طبس در پنجم اردیبهشت 1359 برای آزادسازی جاسوسان بازداشتی در لانه جاسوسی، طراحی و انجام کودتای نوژه، تحریک صدام برای تحمیل جنگ علیه ایران، رویارویی و دخالت نظامی مستقیم در جنگ، اعمال فشارهای اقتصادی و اقدامات تحریمی علیه نظام جمهوری اسلامی، حمایت، سازماندهی و هدایت مخالفان نظام، اختصاص بودجههای کلان برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، مقابله با دستیابی جمهوری اسلامی به فناوری هستهای، اعمال تحریمهای غیرانسانی پزشکی و دارویی، ترور دانشمندان هستهای و سردار دلها حاج قاسم سلیمانی تنها بخشی از این دشمنیها است.
فعالیت مؤسسات برانداز از قبیل بنیاد سوروس یا بنیاد جامعه باز، مرکز وودرو ویلسون، خانه آزادی، صندوق اعانه ملی برای دموکراسی (N.E.D)، مؤسسه دموکراتیک ملی (N.D.I)، مؤسسه جمهوریخواه ملی (N.R.I)، بنیاد فورد، بنیاد برادران راکفلر، بنیاد کارنگی، مؤسسه آمریکن اینترپرایز، بنیاد دموکراسی در ایران، انستیتو آلبرت انیشتین، کمیته خطر حاضر، انستیتو بروکینگز، مرکز سابان وابسته به بروکینگز، دیدهبان حقوق بشر، موسسه کاتو، مرکز هیستینگز، مرکز بینالمللی تحقیقات بر روی زنان، و همچنین فعالیت شبکههای فارسیزبان ازجمله VOA، BBC، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، فیسبوک، توییتر و... فقط سیاهه کوچکی از دشمنی آمریکا و غرب با ملت ایران است که اتفاقاً هیچیک از کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای کمترین نقشی در طراحی، هدایت و پیشبرد آنها و یا موارد بیشمار دیگری از این دشمنیها بر عهده نداشتند.
به این کدخدا باوران باید یادآور شد که: آزموده را آزمودن خطاست.