kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۷۳۵۵
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۷
به بهانه برگزاری سی‌وچهارمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان

سينماي كودك و نيازهاي امروز

 

مهدی امیدی

سينماي كودك و نوجوان يكي از حلقه‌هاي گمشده سينماي ايران در سال‌هاي اخير بوده است. عدم بازيابي دوباره اين ژانر، مانعي بر سر اعتلا و ارتقاي سينماي كشورمان بوده و خواهد بود.
برگزاري جشنواره فيلم كودك و نوجوان، يكي از راه‌هاي احياي اين ژانر مهجور و مظلوم پنداشته مي‌شود. اما مگر ساير جشنواره‌هاي موضوعي تا چه حد به هنر هفتم اين ديار كمك كردند كه اين يكي هم بتواند؟
واقعيت اين است كه وضعيت سينماي كودك و نوجوان نيز جداي از كل سينماي ايران نيست. همچنانكه از سال هاي دهه 60 تا ميانه دهه 70 سينمايي نسبتا پويا و درماني داشتيم، ژانر كودك و نوجوان نيز برپا و برقرار بود. اما از اواسط دهه 70 كه حال سينما رو به وخامت نهاد، عرصه بر سينماي كودك و نوجوان نيز روز به روز تنگ‌تر شد. سينماي ما طی 24 سال با بحران‌هاي پياپي مواجه شد كه مهم‌ترين آنها قهر تماشاگران و بحران هويت بود؛ كه هر دو از تبعات سياست‌هاي فرهنگي غربگرا و سرمايه‌سالاري بوده كه از
سال 76 به پيكر اين سينما تحميل شد. به اين ترتيب سينماي ايران به‌طور كلي و سينماي كودك به‌طور خاص، از مردم و فرهنگ بومي اين سرزمين دور شدند. اين مسئله با مقايسه فيلم‌هايي كه در اين دو مقطع زماني متفاوت توليد شدند بيشتر معلوم مي‌شود. مثلا فيلم «كلاه قرمزي و پسرخاله» اوائل دهه 70 ساخته و به نمايش درآمد كه چون تا حدي هويتمند و نزديك به فرهنگ و ذائقه بومي مردم بود توانست به موفقيت‌هاي بسياري دست يابد. اما قسمت دوم همين فيلم يعني «كلاه قرمزي و سروناز» كه اوائل دهه 80 با محتوايي رفاه زده و به دور از هويت ايراني - اسلامي توليد شد، شكست خورد. اين مصداق تقريبا براي تمام فيلم‌هاي كودك و نوجوان در ايران قابل تعميم است.
به اين ترتيب ژانر كودك و نوجوان به جسمي
رو به موت تبديل شد كه تنها با تزريق بودجه دولتي و با اتكاي به جشنواره‌اي كه دوره بيست وچهارم خود را پشت سر گذاشت ظاهري زنده يافته است.
اين در حالي است كه در همين جشنواره هم تعداد بسيار كمي فيلم به معناي واقعي كودك و نوجوان - كه مخاطب آن گروه هاي كم سن و سال باشد- به نمايش در آمد و بخش زيادي از ويترين آن توسط فيلم‌هايي كه صرفا كودكان يا نوجواني در داستان آنها حضور دادند - اما مخاطبشان در اصل بزرگسال است - پر شد.
تعلیم و تربيت در سينماي كودك
اين موضوع كه دوره كودكي و نوجواني مقطعي بسيار حساس در زندگي انسان محسوب مي شود و اگر لطمه‌اي به روح و روان شخص در اين مقطع سني وارد شود، جبران آن بسيار سخت خواهد بود، يك مسئله علمي و اثبات شده است كه ارتباط چنداني به اعتقادات ايدئولوژيك و سياسي ندارد؛ حتي در جوامع لائيك هم تماشاي آثار غيراخلاقي و نابود كننده فطرت انساني براي بچه‌ها توصيه نمي شود. اين مسئله در جامعه ما بسيار خطيرتر و با اهميت‌تر است. اگر در مورد كل سينما، ترديدي درباره اين موضوع وجود داشته باشد كه آيا محتوا مهم‌تر است يا ساختار و كدام بر ديگري ارجح است، يا اين كه آيا جنبه اقتصادي و جذب مخاطب اولويت دارد يا تاثير فرهنگي، در مورد سينماي كودك و نوجوان جاي هيچ ترديدي وجود ندارد كه محتوا و مضمون در اولويت است.
بچه‌ها بسيار بيشتر از بزرگسالان مجذوب داستان مي‌شوند و تخيلشان با فضاي فيلم درگير مي‌شود.
به همين دليل درباره فيلم‌هاي كودك و نوجوان حساسيت بيشتر و دقت سخت‌گيرانه‌تري در زمينه مضامين و محتواي آثار لازم است. در جشنواره فيلم كودك و نوجوان نيز ملاك تاثير اخلاقي فيلم‌ها بايد بر ملاك هاي تكنيكي و ساختي غلبه پيدا كند و اگر فيلمي هم به‌خاطر ساختارش شايسته تقدير مي‌شود، اين ساختار بايد در خدمت تعليم و تربيت باشد.
منظور از تعليم و تربيت در سينما، پند و اندرز يا سرلوحه قرار دادن نصيحت‌هاي پيش پا افتاده، يعني لزوما فيلم تربيتي به فيلمي نمي‌گويند كه آداب درست احوال پرسي، سحرخيزي، احترام گذاشتن به ديگران و... را به كودكان ديكته كند. فيلم تربيتي به اثري گفته مي‌شود كه مخاطب با تماشاي آن به خويشتن خويش باز مي‌گردد و «خود» اصيل خودش را كه همان فطرت پاك انساني است باز مي‌يابد.
سينماي كودك و نوجوان زماني مي‌تواند تاثيرگذاري اخلاقي داشته باشد كه روح مخاطب خود را پالايش داده و بر دل او تلنگر بزند.
نكته ديگر اين كه مقصود از تربيت، صرفا اخلاق فردي نيست.
تربيت اجتماعي و سياسي يكي از حوزه‌هايي است كه سينماي كودك و نوجوان كمتر وارد آن شده است. همچنانكه دين ما اسلام، از انسان‌ها انتظاري فراتر از رعايت اخلاقيات فردي دارد و آئين‌ها و آموزه هاي آن انسان را به سمت مسئوليت‌پذيري اجتماعي و تعهد نسبت به حال همه همنوعان رهنمون مي‌سازد، فيلم‌هاي كودك و نوجوان نيز بايد اين‌گونه عمل
كنند.
موضوعاتي چون جنگ فقر و غنا، استعمار و استبداد، سلطه‌گري، تهاجم نظامي و فرهنگي غربي‌ها به ساير ملل و... كه امروز هم جامعه و هم جهان ما با آن درگير است، مي تواند دستمايه فيلم هاي كودك و نوجوان نيز قرار گيرد.
جنگ نرم فرهنگي
ژانر كودك و نوجواني، يكي از استراتژيك‌ترين حوزه‌هاي فرهنگي در دنياست. چه اين كه كودكان و نوجوانان آينده‌سازان جوامع هستند و در عين حال ظرفيت تاثيرپذيري بسيار بالايي نيز دارند. هم از اين رو، شركت هاي سرمايه داري و صهيونيستي سينماي جهان، سالانه ميلياردها دلار براي توليد فيلم، انيميشن و بازي رايانه اي مخصوص نونهالان هزينه مي‌كنند، اما در اين جنگ نرم، دستگاه‌هاي فرهنگي و سينمايي ما تقريبا ميدان را خالي گذاشته‌اند.
هرچند در كشور ما نيز هر سال تعداد اندكي آثار رسانه‌اي براي بچه‌ها توليد مي‌شود، اما اين آثار قادر به رقابت و از صحنه خارج كردن محصولات وارداتي نيست. به همين دليل بخش زيادي از اوقات فراغت فرزندان ما، به خصوص در شهرها و طبقه متوسط، با كالاهاي بصري و تصويري غربي پر مي شود كه به خاطر كنترل ضعيف خانواده‌ها بر آنها، در دراز مدت اثرات منفي اخلاقي، ذهني و رفتاري بر كودكان و نوجوانان
خواهند گذاشت.
به همين دليل هم توجه بيش از پيش به توليدات رسانه‌اي كودك و نوجوان، اعم از تلويزيوني، سينمايي، پويانمايي، بازي رايانه‌اي و... يك ضرورت راهبردي است.
در پايان اين كه سينما اگر قصد مخاطب قرار دادن نسل نونهال را دارد با پيچيدگي‌ها و دشواري‌هاي فراواني مواجه است. تنها كساني توان برقراري ارتباط سالم و پويا با كودكان و نوجوانان را دارند كه خود به پالايش روحي دست يافته باشند و فارغ از كينه و غرض، فطرت اوليه خود را از گزند روزمرگي‌هاي بزرگسالي حفظ كرده باشند. جشنواره فيلم كودك و نوجوان بايد محل تجلي و پرورش چنين نگاهي باشد.