به یاد بسیجی شهید «محسن منتظرالحجت»
نشان یار سفر کرده از که پرسم باز (حدیث دشت عشق)
پروندهات را که گشودم دیدم مردانه در میان عکسهایت ایستاده بودی و من غرق در نگاهت اندیشیدم که چگونه میشود بلندای همت و استواری قامت و جوانمردی وجودت را به کاغذ نشاند.
نام و نشانت مرا مجذوب خود کرده، محسن منتظرالحجت، فرزند عبدالمهدی. از نامت گرفته تا عملت همه بوی انتظار میآمد. انتظار حجتی که عدالت را در گستره زمین بپروراند و پدر میگفت که انتظار تو ریشه در شور عاشورایی داشت. هر جا محفلی به نام حسین (علیهالسلام) برپا میشد خود را به آنجا میرساندی و مشتاقانه خدمت میکردی. هفده سال بیشتر نداشتی اما خوب مفهوم انتظار را فهمیده بودی. ماندن در شهر دیگر بر تو حرام بود. برای زمینهسازی ظهور مولایت راهی جبههها شدی و قبل از رفتن چون پایبند به صله رحم بودی به دیدار همه آشنایان شتافتی و با همه وداع کردی. شلمچه میعادگاه تو شد و آبان ماه سال 1361 زمان شهادتت.مجروح شدی و تو را به پشت جبهه میرسانیدند که در راه آمبولانس هدف گلوله توپ دشمن قرار گرفت و تو و همرزمانت در آتش سوختید و جان دادید. دیگر بدن مطهرت قابل شناسایی نبود اما پلاکت نشانی شد تا پیکرت را بشناسیم اما نشان وجود پرگوهرت را از که سراغ بگیریم. بسیجی شهید «محسن منتظرالحجت»، سال 1344 در اصفهان متولد شد و در 16/8/1361 در موسیان به شهادت رسید.