اعتماد بر اساس سابقه
براساس تعالیم قرآن، اطمینان کردن به افراد یا دولتها امری دیریاب و سختیاب است؛ به این معنا که اعتماد به دیگری دیر و سخت به دست میآید؛ زیرا انسانها به سادگی و به آسانی به دیگران اعتماد
نمیکنند تا قول و قرار او را بپذیرند و به او اعتماد کنند.
اعتماد حالتی روانی و نفسانی است که بر اساس توجه به اموری چون حسن فعلی(کارنیک) و حسن فاعلی(نیت نیک) به دست میآید؛ به این معنا که وقتی شخصی به دیگری نگاه میکند که انسانی با کردار نیک و گفتار نیک است، به این نتیجه میرسد که او دارای پندار نیک نیز میباشد؛ پس چون این شخص نیت خوبی دارد، میتوان به او اعتماد کرد؛ زیرا سابقه زندگی او نشان میدهد که از هر نظر یعنی منش و کنش، انسانی با شخصیت است و به مکارم اخلاقی از جمله صداقت، عدالت، امانت، وفا، تعهد متخلق است.
خدا در قرآن بیان میکند که پیامبران به این نکته توجه داشتند که اعتماد دیگران را نمیتوان بسادگی به دست آورد؛ از همین رو پیامبر(ص) میفرماید: فَقَدْ لَبِثْتُ فیکُمْ عُمُراً مِن قَبْلِهِ؛ من پیش از آوردن(قرآن) عمری در میان شما زیستهام.(یونس، آیه 16) به این معنا که کاملا مرا میشناسید که چه مکارم اخلاقی دارم که بتوان بر اساس آن به من اعتماد کرد.
از نظر قرآن، گاه خود این مردم به این نکته توجه میدادند که پیامبری در میان ایشان عمری را بر اساس اصولی زندگی کرده که مورد اقبال مردم بوده و مردم به وی اعتماد داشتهاند: قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوّاً قَبْلَ هذَا؛ در میان ما پیش از این زیستی و ما به تو امید بسته بودیم.(هود، آیه 62) این بدان معناست که شخص با سابقه مثبت و سازنده خودش مورد اعتماد مردم میشود.
البته این اعتماد اگر همراه با چیزی باشد که پندار مردم را تقویت کند که او نیت خالصی دارد و حتی برای آینده نیز برای جیب خود کیسه ندوخته است، اعتماد مردم به او بیشتر می شود؛ از همین روست که پیامبران(ع) در بیان لاحقه خویش نیز به این نکته توجه میدهند که دنبال اجر و مزد و عوض نیستند و نمیخواهند از این طریق به سلطنت و قدرت و مقام و منزلت و ثروت و مالی برسند و مردم را زیر دست خویش سازند.(انعام، آیه 90؛ شوری، آیه 23؛ هود، آیه 51؛ شعراء، آیات 164 و 180؛ مومنون، آیه 24)