احسـان بـه وقـت تنگـی
مرتضی رهنما
احسان و نیکوکاری با اشکال گوناگون انجام میشود؛ اما احسان از مال و دارایی در وقت تنگدستی برترین احسانی است که پاداش خاصی برای آن است؛ زیرا کسی که از کم خویش میگذرد و محبوب مورد نیازش را به دیگری در عین نیازمندی خود میدهد و از خساست خود را دور میسازد، یا حتی کسی که بخشی از کم خویش را در فقر و نداری میبخشد، جلوههایی از ایثارگری و اکرام را به نمایش میگذارد. این گونه است که چنین احسان یا اکرامی مورد ستایش خدای سبحان قرار میگیرد و پاداشی از جنس اکرام نصیب آنان میسازد. در نوشتار حاضر اهمیت و فضیلت احسان در هنگام تنگدستی و سختی تشریح شده است.
انفاق فقیران به وقت تنگدستی
از نظر آموزههای قرآن، انفاق در همه حال خوب و پسندیده است؛ اما احسان و انفاق به وقت نداری و تنگدستی خیلی مهم و پسندیدهتر است؛ زیرا نه تنها بیانگر توکل و اخلاص افراد و درجه عالی ایمان و عبودیت آنان است، بلکه بیانگر درجه عالی اخلاق الهی آنان نیز است. هرچند از فقیر انتظاری نیست که آن اندک خویش را به دیگری بدهد، ولی آنان به سبب روحیه بالای اکرام که برخاسته از اکرام الهی است، با گذشتن از همان اندک خویش، دیگران را بر خود مقدم میدارند و اندک خویش را به دیگران میبخشند.(انسان، آیات 8 و 9؛ حشر، آیه 9)
البته خدا در قرآن بیان میدارد که یکی از راههای رهایی از فقر آن است که انسان از اندک خویش نیز انفاق کند؛ زیرا این نوع رفتار کریمانه موجب جلب محبت الهی است و چون خدا محسنان را دوست میدارد، پاداش نیکوتر به آنان میدهد؛ از همین رو خدا به شکل واجب یا دست کم مستحب موکد میفرماید: بر توانگر است كه از دارايى خود انفاق كند؛ و هر كه روزى او تنگ باشد بايد از آنچه خدا به او داده انفاق كند؛ خدا هيچ كس را جز بقدر آنچه به او داده است تكليف نمى كند؛ خدا بزودى پس از دشوارى آسانى فراهم مىكند.(طلاق، آیه ۷)
این آیه هر چند درباره انفاق واجب مرد نسبت به همسرش است؛ یعنی بر مرد دارا و ندار است تا هزینهها و مخارج همسرش را بپردازد؛ ولی میتوان این برداشت را از آیه داشت که اگر فقیر انفاقات واجب خویش را از مقدار کم داراییاش انجام دهد، خدا به سبب همین عمل به واجب شرعی، به یاریاش میشتابد و عسر و دشواری را از او بر میدارد و شرایط را برایش آسان میسازد.
این بدان معناست که انجام واجبات دینی از جمله انفاقات واجب، خود راهی برای رهایی از فقر است. پس فقیر نبایدبخل و خساست ورزد و به سبب درآمد اندک، بر خانواده سختگیری کند، بلکه باید با انفاق از آنچه خدا به او داده، این امکان را فراهم آورد تا شرایط بهبود یابد و از سختی و مشکلات اقتصادی رها شود.
به نظر میرسد که اگر همین فقیر انفاقات مستحب به دیگران داشته باشد، میتواند امیدوار باشد که خدا در روزی را بر روی او بگشاید و بلکه از فضل خویش به او ارزانی دارد.
در نظر بگیرید شخصی ده دست لباس نو و تمیز داشته باشد و یکی یا چند عدد آن را به نیازمندی ببخشد؛ هر چند این عملش ارزشمند است، ولی از نظر ارزشی ، ارزش عملش به احسان کسی نمیرسد که یک جامه نو دارد و آن را برای رضای خدا میبخشد تا دیگری خشنود شود.
در برخی منابع اهلسنت به نقل از سبط ابن جوزی
(م 654ق) و نیز برخی منابع شیعی چنین نقل شده است: فاطمه(س) هنگام عروسى پیراهنى کهنه داشت که رسول خدا(ص) ضمن جهیزیه آنحضرت، پیراهنى تازه تهیّه کرد تا فاطمه(س) آنرا در شب عروسى بپوشد، وقتى فاطمه(س) با لباس نو به منزل على(ع) رسید و مراسم جشن و اطعام پایان یافت و فاطمه و همسرش تنها شدند، فقیرى بر در خانه آمد و اظهار نیاز کرد و گفت: اى اهل خانه! گرسنه و عریانم! به من غذا و لباسی برای پوشیدن به من بدهید.
فاطمه(س) از غذاى عروسى براى آن فقیر کنار گذاشت و لباس نو خود را از تن بیرون آورد و همان لباس قدیمى را بر تن کرد و غذا و لباس را به فقیر بخشید و آنگاه فرمود: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»
(آل عمران، آیه 79)؛ به نیکى نمیرسید، مگر زمانى که از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.(صفوری(م 894ق)، عبدالرحمن بن عبدالسلام، نزههًْ المجالس و منتخب النفائس، ج 2، ص 175، مصر، المطبعهًْ الکاستلیهًْ، 1283ق؛ شوشتری(م 1019)، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج 10، ص 401، قم، مکتبة
آیت الله المرعشى النجفى، چاپ اوّل، 1409ق؛)
در فضیلت انفاق همین بس که قرآن کریم در سوره بقره آیه دویست و شصت و یک، انفاقکنندگان را به دانه پر برکتی تشبیه میکند که در زمین مستعدی افشانده شود و از آن، هفت خوشه و از هر خوشه، یکصد دانه بروید: «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر میکند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت، ) وسیع، و (به همه چیز) داناست».(بقره، آیه 261)
تشبیه افراد انفاقکننده به دانههای پربرکت، تشبیه عمیقی است که نشان میدهد عمل هر کس پرتوی از وجود اوست و هر قدر عمل او توسعه پیدا کند، درواقع وجود خود او توسعه پیدا کرده است. البته انفاق دارای سه رتبه و درجه است، که هر کدام بر دیگری برتری دارد: ۱. صدقات؛ ۲. مواسات؛ ۳. ایثار و از خود گذشتگی.
از خودگذشتگی ایثارگران فقیر از نگاه قرآن
انسان موجودی فقیر است؛ زیرا هویت وجودی و ذاتی او چیزی جز نیاز نیست و در جان خویش و نیز بقای آن، نیازمند استمرار فیض الهی از سوی خدا غنی حمید است(فاطر، آیه 15) به طوری که اگر دمی فیض از سوی خدا افاضه نشود، نیست و نابود میشود. بنابراین، هر انسانی در هر سطحی بهرهمند از امکانات و دارایی و ثروت باشد، باز در اصل وجود خویش بلکه حتی در بقای آن نیازمند افاضات وجودی الهی است تا بقای او را پس از ایجاد نیز تضمین کند. بنابراین، انسان هرگز به غنایی نمیرسد تا او را از فقر ذاتی و وجودی خویش بینیاز کند و دیگر نیاز به فیض خدای فیاض نداشته باشد.
از نظر قرآن، برخی از انسانها به سبب بهرهمندی از ثروت، گرفتار احساس کاذبی میشوند که از آن به استغنا تعبیر شده است. همین احساس دروغین موجب میشود تا این دسته از افراد فقر وجودی و ذاتی و هویتی خویش را فراموش کنند و راه طغیان و معصیت را در پیش گیرند و به جای بندگی و اطاعت از خدا به عصیان رو آورند. خدا درباره این افراد میفرماید: به یقین انسان طغیان میورزد، هر گاه که احساس بینیازی کند.(علق، آیات 6 و 7)
فردی که رابطه انسان با خدا را به حق و حقیقت میشناسد، میداند که وجودش فقری است. چنین شخصی بر آن است تا به گونهای رفتار کند تا این رابطه و پیوند به درستی حفظ شود و از آن بهرهمند شود. پس انسان باید پیوند با خدا را از طریقی مطلوب برای خود حفظ کند که آن طریق همان طریق عبودیت است که به خاطر آن آفریده شده است.(ذاریات، آیه 56)
بر اساس آیات قرآن، افرادی که اهل ایمان برتر هستند و به همه آموزههای وحیانی و شرایع آسمانی به طور کامل و تمام عمل میکنند، به سطحی از اخلاق نیک میرسند که آنان را فراتر از عدالت مقابلی به احسان عفوی و احسان اکرامی سوق میدهد تا جایی که نه تنها عفو و گذشت از خطا میکنند؛ بلکه با ایثارگری از محبوبهای مورد نیاز خویش اکرام میکنند.
این افراد هر چند که فقیر مادی هستند، ولی از فقر فرهنگی و روانی رسته اند؛ زیرا با اتصال به خدا، به او تکیه و اعتماد کردهاند؛ آنان هرچند نمیتوانند به آسانی روی پای خود بایستند، زیرا از نظر اقتصادی ضعیف هستند و کسی که ضعف اقتصادی دارد در جامعه نمیتواند به تنهایی سر پا بایستد بلکه نیازمند یاری و احسان دیگری است؛ با این همه این افراد غنی فکری و فرهنگی و روانی با همه فقر مادی و اقتصادی خویش، همه داشتهها و داراییهای اندک خویش را به دیگران میدهند و ایثارگری دارند.
خدا درباره این افراد میفرماید: كسانى كه قبل از مهاجران در مدينه جاى گرفته و ايمان آوردهاند، هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است در دلهايشان حسدى
نمى يابند و هر چند در خودشان احتياجى مبرم باشد آنها را بر خودشان مقدم مى دارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند، ايشانند كه رستگارانند.(حشر، آیه ۹)
در این آیه به چند امر به عنوان ویژگی این افراد اشاره شده که شامل: اهل ایمان، دوستدار مهاجران، فاقد حسادت، ایثارگری در عین نیاز شدید به چیزی و نگهداشتن نفس از بخل و خساست است.
البته از نظر قرآن، مهمترین عامل در چنین رفتاری از سوی افراد فقیر و از خودگذشتگی و ایثارگری آنان، چیزی جز ایمان قوی و عبودیت و بندگی آنان نسبت به خدا نیست(مائده، آیات 84 و 85؛ صافات، آیات 80 و 81 و 110 و 111 و 121 و 122)، زیرا جمله پر تکرار «انّه من عبادنا المؤمنين» در این آیات، تعليل براى احسان محسنین است.
اگر انسان این گونه باشد، حتی اگر فقیر مادی باشد، همان اندک خویش را به دیگران میبخشد و با کرامت و ایثارگری نشان میدهد که امید به فضل الهی دارد.
خدا در قرآن بیان میکند که مقربان الهی که ابرار از آنان پیروی میکنند، با آنکه از نظر مادی گرفتار فقر اقتصادی هستند، ولی به سبب توجه به «وجه الله» از محبوب مورد نیاز خویش میگذرند و به دیگری میدهند؛ چنانکه درباره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در قرآن آمده است: و به محبت و دوستىاش بينوا و يتيم و اسير جنگی کافر را خوراك مى دادند؛ ما براى رضایت و خشنودى خداست كه به شما غذا میدهیم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
(انسان، آیات 8 و 9)
در این آیات بیان شده که اهل بیت(ع) محبوب خویش یعنی آنچه مورد نیازشان بود را برای محبت الهی به دیگری دادند که شامل حتی اسیر جنگی میشود.
ابن عباس نقل کرده که امام حسن(ع) و
امام حسین(ع) بیمار شدند. پیامبر(ص) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به علی(ع) گفتند: چه خوب است که برای بهبودی فرزندانت نذری کنی. علی(ع) و فاطمه(س) و فضه - کنیز آن دو بزرگوار- نذر کردند که اگر کودکان بهبودی یافتند، سه روز روزه بگیرند. بچهها بهبودی یافتند و اثری از کسالت باقی نماند. حضرت علی(ع) برای روزه گرفتن و ادای نذر خود سه من جو قرض گرفت و فاطمه(س) یک من آن را آرد کرده، از آن نان درست کرد و سهم هر کسی را جلویش گذاشت تا افطار کند. در همین حال سائلی به در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اهل بیت محمد(ص). من مسکینم، مرا طعام دهید! خاندان پیامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند و آن شب چیزی جز آب نخوردند و با شکم گرسنه دوباره نیت روزه کردند. هنگام افطار روز دوم یتیمی به در خانه آمد و غذا خواست و آنها غذایشان را به او دادند. در شب سوم اسیری آمد و همان عمل را نسبت به او کردند. صبح روز چهارم علی(ع) دست امام حسن و امام حسین(ع) را گرفت و نزد رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آمد. آن حضرت وقتی بچهها را دید که از شدت گرسنگی ضعیف شدهاند، گریه کرد. در این هنگام جبرئیل با سوره دهر بر آن حضرت نازل شد. (مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۲۰۹)