kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۶۱۱۶
تاریخ انتشار : ۲۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۱

امام معصوم منتخب مردم یا خلیفهًْ‌الله؟(خوان حکمت)

 

هر كدام از ائمه(عليهم‌السلام) نور و ذات مقدسي‌اند كه در عصر و منطقه خودشان خلافت الهي را به خوبي انجام دادند، سعي كردند كه دين را از آسيب سياست اموي و مرواني و عباسي حفظ كنند اوّلاً؛ جامعه‌اي تربيت كنند كه قرآني و عترتي باشد، ثانياً؛ مردان الهي را به بار بياورند كه به نوبه خود خليفهًْ‌الله باشند و الگوي جوامع بشري باشند، ثالثاً.
كار امام صادق(ع) در سخت‌ترين دوران عباسي بود؛ يعني بعد از انتقال قدرت اموي و مرواني به عباسيان و اقتدار شديد عباسيان، آنها سعي كردند هم مذهب‌تراشي كنند، هم قرآن را به رأي خود تفسير كنند، هم رواياتي كه تازه زنده شده است- بعد از عمربن عبدالعزيز، اسرائيليات فوج فوج به روايات راه پيدا كردند- آنها را مفسّر قرآن قرار بدهند و جبريه را بپرورانند كه حكومت آنها را تأييد مي‌كند و آزادانديشان معتزله و امثال معتزله را سركوب كنند و اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) را با بدترين وضع تحت شكنجه قرار بدهند؛ وجود مبارك امام صادق(ع) در چنين عصري بود.
 حضرت اوّلاً آمد قرآن را با عترت نه با روايت، قرآن را با عترت و عترت را با قرآن همتاي هم قرار داد. يك وقت ما حرف خدا را از كلام خدا به نام قرآن مي‌شنويم، يك وقت حرف خدا را از انسان كامل معصوم مثل اين دوازده امام، كه از هر خطا و از هر خطيئه مصون و محفوظند، مي‌شنويم.
فرمود عترت آن سهمي را دارد كه قرآن همان سهم را دارد، اين قرآن و عترت را، جايگاه عصمت را، جايگاه معصوم بودن را، حرف امام را كاملاً تبيين كرد؛ گاهي با استدلال براي متفكّران، گاهي به صورت دعا براي افراد عادي تبيين كرد. وقتي زراره از وجود مبارك حضرت سؤال مي‌كند، ما اگر عصر غيبت را ادراك كرديم چه دعايي بخوانيم؟ فرمود شما اين مطلب كلامي را به صورت دعا در بين مردم منتشر كنيد و در عصر غيبت بگوييد: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏»،(خدایا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسول خود را به مـن معرّفی کن، چون اگر رسول تو را نشناسم، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدایا حجّت خود را به من معّرفی کن زیرا اگر حجّت تو را نشناسم از دین خود گمراه شده‌ام) [1] اين يك مسئله عميق كلامي است و به قول اهل كلام، برهان لِمّ در آن هست؛ اين را به صورت دعا آورد كه ما در هر حالي چه در نماز، چه قبل از نماز، چه بعد از نماز، چه در راه رفتن بخوانیم، بعضي از دعاهاست كه جزو تعقيبات است، اين جزو تعقيبات نيست جزو تعليمات است.
رهبران الهي، خلیفه خدا ، نه منتخب مردم
 آيا امام و رهبران الهي وكيل مردم و منتخب از طرف مردمند كه سقفي ها و امثال ذلك بر آن باور هستند، يا اینکه امام وكيل مردم نيست، نماينده مردم نيست ،خليفهًْ‌الله است، وليّ‌الله است ،چه اينكه غديري‌ها بر آن هستند؛ اين مطلب عميق كلامي را وجود مبارك امام صادق به صورت دعا وظيفه همه ما قرار داد، به ما فرمود بخوانيد: خدايا! ما امام را به عنوان وكيل نمي‌شناسيم، امام نماينده ما نيست ما امام را انتخاب نمي‌كنيم ،ما اهل سقيفه نيستيم، ما سقفي نيستيم ،ما تحت ولايت اماميم، امام جانشين پيغمبر است، خدایا پيغمبر جانشين شماست، خليفه را بدون مستخلف‌عنه نمي‌شود شناخت، ما اگر خواستيم پيغمبر را بشناسيم، اگر پيغمبر نماينده ما بود، منتخب ما بود، ما به او رأي مي‌داديم، او مي‌شد نبيّ، حرف ما را بايد می زد؛ اما پيغمبر، نماينده شماست، خليفه شماست، خليفه، حرف مستخلف‌عنه را مي‌زند نه حرف ما را، نه حرف مستخلف‎عليه را! اگر خليفه‌اند و خليفه حرف مستخلف‌عنه را مي‌زند، نه حرف مستخلف‌عليه را، از طرف خدا وليّ بر مستخلف‌عنه هست، پس ما تا مستخلف‌عنه را نشناسيم خليفه را نمي‌شناسيم، «اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏ نَفْسَكَ» اين برهان مسئله است.
گاهي دعا مي‌كنيم خدايا عاقبت امور ما را ختم به خير كن و به ما بهشت بده، اين دعاست؛ اما اين مسئله عميق كلامي است، برهان در آن هست. «اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏ نَفْسَكَ» چرا؟ براي اينكه من اگر خدا را نشناسم، خليفه او را نمي‌شناسم، آنكه از طرف خدا مي‌آيد وقتي من او را مي‌شناسم كه مستخلف‌عنه او را بشناسم، منوب‌عنه را بشناسم، آیا شما در دعاها چنين برهان عقلي فلسفي پيدا مي‌كنيد؟ در دعاهایی مثل خدايا گناهان مرا بيامرز، پدر مرا بيامرز، مادر مرا بيامرز! برهان در آن نيست.«اَللّهُمَّ عَرِّفْني‏ نَفْسَكَ» خدایا من اگر تو را نشناسم پيغمبر را نمي‌شناسم، چون پيغمبر از طرف تو مي‌آيد و خليفه توست «فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ»؛ خدايا! توفيقي بده نبوّت را بشناسم، نبيّ را بشناسم؛ چون امام، خليفه نبيّ است نه وكيل مردم، امام در غدير مشخص مي‌شود نه در سقيفه؛ «فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ»؛ من امام را وقتي مي‌شناسم كه پيغمبر را بشناسم، «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي‏». امام صادق هم طرف هشام را تربيت مي‌كند، هم از آن طرف همه ما را با دعا مي‌پروراند، اين دعا يك مسئله استدعايي نيست، استدلال است. خدايا گناهان مرا بيامرز! در آن نيست، پدران مرا بيامرز! در آن نيست، خدايا به من فهم بده، عقل بده، استدلال بده، برهان بده، كارهاي كلامي به من بده! من توحيد را بشناسم، نبوّت را بشناسم، امامت را بشناسم. فرمود اگر زمان غيبت را درك كرديد اين كار را بكنيد.
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي آملي(دام‌ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 7/5/95
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا 
_________________
[1] . الکافی(ط ـ الإسلاميهًْ)، ج1، ص337.
خوان حکمت هر دو هفته یک بار روزهای یکشنبه منتشر می شود.