روایتی دیگر از خطبه فصلالخطاب
زمینهپژوهی یک رخداد تاریخساز ـ مصطفی غفّاری
چرا بازخوانی؟
خطبههای نماز جمعه 29 خرداد سال 1388 را که
رهبر انقلاب ایراد نمودند، میلیونها نفر با حضور در صفوف نماز تهران یا بهصورت زنده از طریق صداوسیما و سایر رسانهها دیده و شنیدند؛ امّا خود این خطبه - با وجود ارجاعات بسیار به آن در تحلیلها - جزو مصادیقی از سخنان رهبری درباره فتنه شد که مورد بدفهمی قرار گرفت. اکنون جدای از حجاب معاصرت و یا غباری که با فاصله گرفتن از این رخداد رسانهای روی آن مینشیند، دو نکته کلیدی در میان است که بازخوانی چندباره متن و حاشیه این خطبهها را در گذر زمان ضروری میسازد:
نخست، نقش رسانهها در این میان، فقط بازنمایی عینی متن این خطبهها نبود. ازاینرو خواسته و ناخواسته، بخشهایی از این خطبه در جریان تحلیلهای بعدی گروههای مرجع و به خصوص در کوران رخدادهای فتنه، توسّط رسانههای بیگانه و حتّی خودی فراموش شد و دستکم در مورد آنها بزرگنمایی یا کوچکنمایی صورت گرفت.
دوّم، خطبههای نماز جمعه 29 خرداد، تنها یک بخش از جورچین کنشهای رهبری در مدیریّت فضای غبارآلود پس از انتخابات بود که باید در رابطه و تناسب با دیگر مواضع و بیانات و اقدامات ایشان دیده شود تا به روشنی قابل تحلیل باشد. رهبر انقلاب خود در سخنانی به این موضوع اشاره نمودهاند:
«من روز اوّل اين را پيغام دادم به همين حضراتى که صحنهگردان اين قضايا هستند؛ آن ساعات اوّل من به آنها پيغام خصوصى دادم. من اگر يکوقتى توى نماز جمعه يک حرفى میزنم، اين ابتدا به ساکن نيست؛ حرف خصوصى، پيغام خصوصى، نصيحتِ لازم انجام میگيرد، وقتى انسان ناچار میشود، يک حرفى را مىآورد در علن بيان میکند. من پيغام دادم، گفتم اين را شما داريد شروع میکنيد، امّا نمیتوانيد تا آخر کنترل کنيد؛ مىآيند ديگران سوءاستفاده میکنند. حالا ديديد آمدند سوءاستفاده کردند... آنى که وارد عرصه سياست میشود، بايد مثل يک شطرنجباز ماهر
هر حرکتى را که میکند، تا سه تا چهار تا حرکت بعد از او را هم پيشبينى کند. شما اين حرکت را میکنى، رقيبت در مقابل او آن حرکت ديگر را خواهد کرد؛ بايد فکرش باشى که تو چه حرکتى خواهى کرد. اگر ديدى در آن حرکت دوّم، تو درمي مانى، امروز اين حرکت را نکن؛ اگر کردى، ناشى هستى.»1 (6 آبان 1388)
پیشینه
29 خرداد 88 نخستین باری نبود که آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران به روشنگری در یک مقطع حسّاس تاریخی میپرداختند. ایشان 29 خرداد سال 1360 هم در جایگاه خطیب جمعه تهران، خطّ نفاق و خیانت به کشور را رسوا کرده بودند. البتّه یک هفته بعد نیز، هزینه آن را در جریان یک حادثه ترور پرداختند. امام امّت، در بخشی از پیام خود بهمناسبت این واقعه، به این موضوع اشاره داشتند: «اینان آنقدر از بینش سیاسی بینصیبند که بیدرنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملّت به این جنایات دست زدند.»2
شاید از همینجا بتوان حکمت آخرین جملات خطبه سال 88 آیتالله خامنهای را هم دریافت که با اظهار عواطف میلیونها نمازگزار و بیننده همراه شد. شاید رهبر انقلاب خود را برای هزینههایی سنگین در روزگار فتنه آماده میکردند؛ آنچه این بار در قالب ترور شخصیّت ظاهر
شد.
یک هفته توفانی
خطبه 29 خرداد 1388، نخستین حرکت و موضعگیری رهبر انقلاب در مورد انتخابات دهم ریاستجمهوری و
سلسله رخدادهای پس از آن نبود. ایشان همانگونه که روز پس از انتخابات دوّم خرداد 1376 نیز در پیامی آن را یک «حماسه تاریخی» نامیده بودند که کشور را تا مدّتها بیمه کرد و به رئیسجمهور منتخب مردم تبریک گفتند، روز
23 خرداد 1388 هم پیامی خطاب به مردم صادر کردند و ضمن شکرگزاری به درگاه خداوند و تشکّر از مردم برای خلق این حماسه، نکات مهمّی را متذکّر شدند:
«گمان بر این است که دشمنان بخواهند با گونههایی از تحریکات بدخواهانه، شیرینی این رویداد را از کام ملّت بزدایند. به همه آحاد مردم و به ویژه جوانان عزیز که سرزندهترین نقشآفرینان این حادثه شورانگیز بودند، توصیه میکنم که کاملاً هشیار باشند. همواره باید شنبه پس از انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریکآمیز و بدگمانانه پرهیز کنند.»3
امّا میرحسین موسوی - رقیب اصلی نامزد منتخب که جمعه شب با وجود پایان نیافتن رأیگیری، خود را «برنده قطعی انتخابات» خوانده بود - روز شنبه در پیامی به مردم، نتایج اعلامشده را «شعبدهبازی دستاندرکاران انتخابات» دانست و گفت «تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نخواهم شد.»
دو روز بعد، دفتر رهبری خبری منتشر کرد که حکایت از دیدار نامزد معترض با رهبر انقلاب در عصر روز یکشنبه
24 خرداد داشت. آقای موسوی گزارشی از دیدگاه خود درباره انتخابات به رهبر انقلاب ارائه کرد و ایشان نیز بر پیگیری امور از طریق «مراجع قانونی» همچون روال انتخاباتهای گذشته تأکید کردند. آیتالله خامنهای در این دیدار به آقای موسوی گفتند که به شورای نگهبان تأکید کردهاند به نامه اعتراضی شما رسیدگی دقیق شود. رهبر انقلاب با اشاره به طرّاحیهای دشمن برای به آشوب کشاندن خیابانها، خطاب به آقای موسوی گفتند: جنس شما با اینگونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید.
درحالیکه از دید رهبر انقلاب، آقای موسوی با رضایت خاطر این جلسه را ترک کرده بود، چند ساعت بعد، وی درخواستی از وزارت کشور برای تجمّع اعتراضی در خیابان آزادی در روز 25 خرداد مطرح کرد که با آن موافقت نشد؛ امّا این راهپیمایی بدون مجوّز (غیرقانونی) با حضور وی و آقای کروبی به همراه آقای خاتمی برگزار شد.
میرحسین موسوی اعلام کرد که آماده است هر هزینهای برای تحقّق آرمانهای ملّت بپردازد.
متأسّفانه در پایان و در حاشیه این راهپیمایی، عدّهای از معترضان به یک مرکز نظامی (پایگاه بسیج) یورش بردند که موجب کشته شدن چند نفر از هموطنان گردید.
روز پیش از آن نیز طرفداران نامزد منتخب در خیابان ولیّعصر تجمّع کرده بودند؛ آقای احمدینژاد به سخنرانی پرداخت و جمعی از حضّار شعارهای تحریککنندهای علیه سایر نامزدها و هواداران آنها سر دادند. در این شرایط، سهشنبه 26 خرداد، رهبر انقلاب با ابتکار خود، نمایندگان نامزدهای انتخابات دهم را همراه با مسئولین اجرائی و نظارتی انتخابات دعوت نموده و گفتند:
«آن کسانی که اجتماع میکنند برای حمایت از یک نامزد، با آن کسانی که اجتماع میکنند برای حمایت از نامزد دیگر، هر دو ملّت ایراناند، گروههایی از مردمند؛ ما باید با این دید نگاه کنیم؛ آرائی هم دارند؛ یک جمعی رأی به این دادند، یک جمعی رأی به آن دادند. البتّه قاعده مردمسالاری این است که اکثریّت بر اقلّیّت در مقام عمل تقدّم پیدا میکند... امّا این به معنای ایجاد تزاحم و ایجاد تعارض و دشمنی نیست. با ایجاد دشمنی همهتان مقابله کنید. این مخصوص یک نامزد یا یک ستاد یا یک مجموعه نیست؛ همه وظیفه دارند که با ایجاد نقار و دشمنی و کدورت مقابله کنند. بله، ممکن است کسانى - همانطور که حالا آقایان هم ذکر کردید - اشکالاتى و اعتراضاتى را بر مجارى گوناگون امور در انتخابات ثبت کرده باشند و اعتراض داشته باشند.
خب راههاى قانونى وجود دارد. رسیدگى به اینها حتماً باید انجام بگیرد. مواردى را آقایان ذکر کردید؛ من درخواست میکنم از آقایان مسئول در وزارت کشور و همچنین در شوراى نگهبان که به این موارد دقیقاً رسیدگى کنند.
اگر چنانچه بعضى از اشکالات، مقتضىِ این است که پارهای از صندوقها بازشمارى بشود، اشکالى ندارد.... صندوقهاى مورد اشکال را یا بهطور تصادفى تعدادى از صندوقها را بازشمارى کنند؛ خودِ نمایندگان ستادها هم حضور داشته باشند؛ آنها هم باشند ببینند تا اطمینان کامل براى همه
حاصل بشود.»
البتّه آقای عبّاس آخوندی نماینده آقای موسوی در همان جلسه نکتهای کلیدی گفته بود: متأسّفانه این دفعه شورای نگهبان در مقدّمات انتخابات خوب مراقبت نکردند. وگرنه من با نظر حضرتعالی موافقم که صندوقها را 20 بار هم که بشمارند، نتیجه آراء عوض نخواهد شد. اگر صندوقها را بازشماری کنند، خیلی اتّفاقی رخ نمیدهد؛ ممکن است یک کمی اینوَر و آنوَر بشود. امّا دیدگاه وی به وضوح با سخنان مدّعیان «تقلّب» تناقض داشت.
رهبر انقلاب نیز در آن جلسه خاطرهای ذکر کردند که نشان از سیره ایشان در اینگونه موارد داشت: بعد از برگزاری انتخابات دوّم خرداد، یکی از مقامات کشور آمد و خواستار ابطال انتخابات شد. چنان با او برخورد کردم که هنوز از من مکدّر است. سپس ایشان با توجّه به کافی و مرتبط نبودن ادلّه ارائهشده از سوی نمایندگان نامزدها برای پذیرش ابطال انتخابات دهم ریاستجمهوری گفتند: «ابطال، یعنی زدن توی دهن مردم!»
پانوشتها:
1- در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور 6/8/1388.
2- صحیفه امام(ره)، ج 14، ص 504.
3- پیام در پی حضور حماسی مردم در دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری 23/6/1388.