آیـات آفـاقــی جلوه قدرت خداوند
حسن مالکپور
هستی سرشار از خداست. در همه جا کلمه وجود موج میزند. کلمه وجود خداست و همه هستی با او موجود شده است.
خداوند در آیات بسیاری از قرآن به این حقیقت توجه داده است که تنها خداوند هست و هر چه از هستی نامی میبرد، سایه آفتاب حقیقت خداوندی است. از اینرو ملکوت هر چیزی را خدا میداند و خواهان شناخت خداوند با تفکر و تدبر و دیدن آیات انفسی و آفاقی میشود؛ چرا که انسان با علم حصولی و شهودی میتواند حقیقت هر چیزی را بشناسد و دریابد که تنها خداوند حق مطلق هستی است و هستی جز خدا چیزی نیست.
نویسنده در این مطلب با نگاهی به آموزههای قرآنی، یکی از مهمترین راههای خداشناسی را که دیدن آیات آفاقی به عقل و دل است، تبیین و تشریح کرده است.
***
آیات الهی، نشانههای خدایی
خداوند خودشناسی و جهانشناسی را دو راه درست و راستین برای خداشناسی دانسته است. به این معنا که انسان برای شناخت حقیقت خداوندی لازم نیست تا دست به کارهای حیرت انگیزی بزند، بلکه با مراجعه به حقیقت وجودی خود میتواند حقیقت خداوند را بشناسد؛ زیرا او در جان آدمی تجلی کرده و با دمیدن روح خود در کالبد انسانی از سویی و تعلیم همه اسمای الهی از سوی دیگر، انسان را مظهر و صورت خود قرار داده است. بنابراین، هر انسانی با نگاهی به حقیقت خود و شناخت کامل از خود، میتواند خداوند را بشناسد.
از سویی دیگر، انسان با نگاهی به خود و شناخت جامع و کامل از انسانیت میتواند با علم شهودی حقیقت خداوند را دریابد؛ زیرا جان آدمی آینه و صورت حقیقت خداوندی است.
اما خداوند راههای دیگری غیر از خودشناسی برای خداشناسی قرار داده است که از مهمترین آنها هستی شناسی و جهان شناسی است؛ چرا که هر انسانی، اگر جلوه کاملی از حقیقت خداوندی است و خلاصه هستی و جهان در انسان وجود دارد، این اجمال حقیقت هستی، در آیات تفصیل جهان به نمایش گذاشته شده است. به این معنا که انسان عصاره و اجمال هستی است، جهان، تفصیل همین حقیقت اجمالی است. از این رو انسان میتواند تفصیل وجودی خویش را در جهان ببیند و به نظاره بنشیند.
خداوند در قرآن درباره اهمیت و ارزش خود شناسی و جهان شناسی برای خداشناسی میفرماید: «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛ ما نشانههای خود را در جهان و در نفسهایشان به آنها مینمایانیم تا بر آنان روشن شود که او حق است».(سوره فصلت، آیه 53)
بنابراین، برای شناخت حقیقت حق و اینکه تنها حق و وجود واقعی در هستی، خداوند است؛ کسانی که در مسیر خداوندی و فطرت سالم و عقل و قلب سلیم باشند و مسیر تقوای الهی و فطرت را پیش گیرند، چشمان و دیدههای حقیقت بین آنان گشوده میشود و به چشم و دیده شهود حقیقت هر چیزی را میبینند که خداوند است و غیر از این ملکوت هر آنچه دیده میشود تنها سراب است.
به سخن دیگر، کسانی که در مسیر خدایی شدن گام بر میدارند و از تقوا و عبودیت الهی بهرهمند میشوند، دیدههایشان به حقیقت باز میشود و به دیده و چشم شهود میبینند که او حق است و مابقی تنها سراب یا حق نما هستند؛ یعنی حق را در آینه خویش به نمایش میگذارند.
به هر حال، از نظر قرآن، حقیقت هستی یک چیز بیش نیست و این همان چیزی است که از آن به توحید محض یاد میشود. هر کسی با خودسازی و تزکیه نفس و باقی ماندن بر فطرت سالم میتواند این حقیقت را ببیند و دریابد.
از نظر قرآن، آیات آفاقی و آیات انفسی، همگی نشانههایی از حقیقت توحید و خداوندگاری خداوند است؛ چنانکه آیات قرآن نیز به یک معنا صورت کتبی همان حقیقت توحید است.
به سخن دیگر، حقیقت یکتا و یگانه در هستی جلوههایی دارد که سه شکل صورت انسانی به اجمال، صورت جهان به تفصیل و صورت قرآنی به کتبی در برابر هر انسانی است تا حقیقت را بشناسد و در پی آن قرار گیرد.
آیات آفاقی و آیات انفسی، افعال خداوند است تا انسان با نظر در آنها، حقیقت خداوندی را دریابد. منظور از آیات آفاقى، آفریدههاى خارج از وجود انسان همانند خورشید، ماه، ستارگان و مانند آن و مقصود از آیات انفسى، شگفتىهاى وجود انسان در ابعاد روحى و جسمى است. (مجمعالبیان، ذیل آیه ۵۳ سوره فصلت) چنانکه آیات قرآن نیز صورت کتبی همین حقیقت یکتا و یگانه است. این گونه خداوند با راههای گوناگون مردم را به یک حقیقت دعوت میکند و تصریف الآیات به معنای واقعی مینماید تا هر کس به میزان ظرفیت و توان و فهم و ادراک خویش، حقیقت را بشناسد و در پی آن رود.
آیات آفاقی، حقیقت در برابر
آیات انفسی، شگفتیهای وجود انسانی است که بیانگر اسمای الهی میباشد و تحقق و فعلیتیابی آنها در شاکله وجودی هر انسانی به معنای متاله شدن است که نهایت آن ربوبیت و مظهریت در آن میباشد که در آیات قرآن به نامهایی چون خلافت انسان از آن یاد میشود.
در برابر دیدگان هر انسانی، آیات آفاقی قرار دارد که هر یک از این آیات، نشانهای از یک یا چند اسم الهی میباشد. بنابراین انسان با تدبر و تفکر در این آیات آفاقی با هر یک از اسمای الهی و با حقیقت وجودی خداوند آشنا میشود.
خداوند در آیات بسیاری از قرآن که آیات کتبی حقیقت هستی است، به آیات آفاقی همانند آیات انفسی توجه داده است. آیات آفاقی همانند خورشید و ماه و ستارگان و طبیعت همواره در برابر دیدگان بشر است و انسان به هر سمت و سو رو کند،در برابر خویش جلوهای از حقیقت خداوندی را میبیند.
دیدن این آیات آفاقی به انسان این فرصت را میبخشد تا هرگز از حقیقت هستی و خداوند غافل نشود و با درنگ و تدبر در آنها میتواند موقعیت خود را نسبت به خدا و هستی تعریف و تبیین و تحلیل کند.
با آنکه همه هستی و جهان و آنچه در زمین و آسمان است، آیات آفاقی و نشانههای بیرونی برای شناخت خداوند است، ولی خداوند به برخی از این آیات و نشانهها توجه ویژهای مبذول میدارد؛ زیرا در این آیات، ویژگیهایی است که در آیات دیگر شاید به این شدت و قوت وجود نداشته باشد. این ویژگیهای موجود در برخی از آیات آفاقی، نوع ارتباط آنها با انسان و نیاز انسان به آنهاست. بهعنوان نمونه خداوند به آبهای در دسترس آدمیو اینکه به سادگی میتواند به آبها دسترسی داشته باشد و از آن برای رفع تشنگی خود و پرورش گیاهان و جانوران جهت تغذیه و مانند آن استفاده کند، اشاره میکند و بهعنوان یکی از آیات آفاقی مهمی که ارزش تدبر و تفکر در آن دارد توجه میدهد و میفرماید: قل أرءیتم إن أصبح ماؤکم غورا فمن یأتیکم بماء معین؛ بگو اگر ببینید که آب شما فرورفته و فروکش میکند، چه کسی برای شما آب گوارا و صاف باز میآورد. (ملک، آیه ۳۰)
از نظر قرآن، آب بهعنوان منشأ زندگی است که هر چیز زندهای در دنیا از آن آفریده شده است(انبیاء، آیه ۳۰ و فصلت، آیه ۳۹ و نیز زخرف، آیه ۱۱) چنین آبی که از میان ابرها و از طریق بادها جابهجا میشود و از آسمان، شیرین و گوارا
فرو میبارد(مومنون، آیه ۱۸ و زمر، آیه ۲۱) و انسانها و گیاهان و جانوران با آن سیراب میشوند(مرسلات،آیه ۲۷) و در اعماق زمین فرو نمیرود بلکه در سطوحی از زیر زمین قرار میگیرد تا در دسترس بشر و گیاه و جانوران باشد و سپس به شکلی دیگر آن را از زمین بیرون میآورد تا همچنان در دسترس باشد(نازعات، ایه ۳۱) از مهمترین جلوهها و آیات خداوندی است که قدرت خداوند در آن آشکار میشود.
آیات زمینی و آسمانی که در برابر دیدگان انسان قرار دارد، بسیار است. از جمله این آیات آفاقی میتوان به خورشید، ستارگان و ماه اشاره کرد. عظمت و بزرگی ساختار آسمان و ستارگان و گردش آنها، به تنهایی بیانگر قدرت حقیقی خداوند و شایسته تدبر و تفکر است.(بقره، آیات ۲۲ و ۲۹ و ۱۶۴ و نیز آلعمران، آیه ۱۹۰ و احقاف، آیه ۳۳ و ملک ،آیه ۳)
از نظر قرآن، تداوم و بقای آسمان(روم،آیه ۲۵)، آفرینش بیعیب و نقص آسمان(ق، آیه ۶)، آسمان سقف نما(انبیاء، آیه ۳۲)، آفرینش تدریجی آسمان(اعراف، آیه ۵۴)،توسعه دائمیآسمان(انبیاء، آیه ۳۰)، آفرینش هفت آسمان(مومنون،آیه ۱۷)، احاطه آسمان بر زمین و انسان(نساء، آیه ۹)، ستون نادیدنی آن(لقمان ،آیات ۱۰ و ۱۱) و مانند آن همگی جلوههای از قدرت و احاطه خداوند بر هستی است که قابل تدبر و شناخت حق از طریق آن است.
آیات آفاقی دیگر که قابل توجه و ذکر دائمیاست عبارتند از آشامیدنیها(نحل، آیه ۶۷)، زنده شدن دوباره گیاهان و طبیعت(فصلت، آیه ۳۹ و روم، آیه ۵۰ و حج، آیات ۵ و ۶)، انواع و اقسام بادها (اعراف، آیات ۵۷ و ۵۸)، باران(بقره، آیه ۱۶۴) بوستان (انعام، آیه ۹۹)، رعد و برق(رعد،آیه ۱۲)، انواع میوهها چون انگور (انعام،آیه ۹۹)، انار(همان) و مانند آنها.
انسان با تعقل و تدبر در این آیات(بقره، آیه ۷۳) میتواند به درک حقیقت هستی و خداشناسی نائل شود(فصلت، آیه ۵۳) و شناخت دقیق و کاملی از خود و هستی و خدا به دست آورد(انعام، آیه ۶۵ و نیز نمل، آیه ۹۳) و با اصول دین چون توحید و نبوت و معاد و رستاخیز(فصلت، آیه ۳۹ و روم، آیه ۵۰ و حج، آیات ۵ و ۶) آشنا شود و در مسیر حقیقت و هدایت قرار گیرد.(نازعات، آیات ۱۹ و ۲۰)
به هر حال، آیات آفاقی از جلوههای الهی است که همواره در برابردیدگان آدمیاست و تذکر دائمی به حقیقت سرابی خود و حقیقت واقعی خداوند میباشد.(غافر، آیه ۱۳) اگر انسان به این آیات دقت کند و تدبر کافی نماید، هرگز مسیری را نمیپیماید که باطل را اصالت بخشد و حق را نادیده گیرد. بسیاری از مردم چون اهل تدبر و تفکر و نظر دقیق در خود و جهان نیستند، گرفتار خودبزرگ بینی و استکبار میشوند و به سراب، اصالت میبخشند و حقیقت آب را منکر میشوند.
بسیاری از داشمندان که در حقیقت آسمان بلکه جانورانی چون مورچه و پشه تفکر و تدبر کردهاند، در برابر عظمت حقیقت، سر سجده فرود آوردند و بر یگانگی و یکتایی خداوند گواهی داده و پیشانی بر خاک سجده در پیشگاه حقیقت الهی ساییدند و دمی از این حقیقت دور نشدند و در اندیشه فلسفه آفرینش به عبودیت محض رسیدند و خدایی را در بندگی تجربه کردند.
قلب صافی، جلوگاه آیات آفاقی
کسانی که ناتوان از شهود خویش و رسیدن به شاهد دائمی یعنی خداوند در خویش هستند، کمتر میتوانند با نظر و تدبر در آیات آفاقی به حقیقت برسند. در حقیقت آینه وجود این افراد چنان به زنگار گناه و هواهای نفسانی دنیوی آلوده شده است که دیگر صافی قلبی ندارند تا جلوه حقیقت شاهد بر آینه و جام وجودشان باشد.
جامجم ایشان چنان زنگار گرفته است که تصویری را بر نمیتابد و از این روست که خداوند کسانی را که به بیماری و زنگاری دل گرفتار آمدند، ناتوان از درک حقایق آفاقی میداند؛ زیرا قلب زنگار گرفته یا مهر شده، نمیتواند از ابزارهای حقیقتبین استفاده کند و آیات آفاقی را در جان خویش به تصویر کشد تا حقیقت و ملکوت هر چیز بر او آشکار شود و خداوند را در پس هر چیزی ببیند، چنانکه امیرمومنان علی(ع) در پیش و پس و همراه هر چیزی خداوند را میدیدید؛ یعنی تو کی نهان بودی تا پیدا کنم. (فیض کاشانی، عینالیقین، ج 1، ص 49).
آنانی که آینه وجود خویش را به زنگار گناه آلودهاند، نمیتوانند در برابر آیات آفاقی و جلوههای ملکوتی آن بایستند و آینه و تصویرگر آن حقیقت شوند و صورت آن حقیقت در جام جانشان قرار گیرد. از این رو نه تنها آیات آفاقی و شگفتانگیزی چون آسمان و زمین و پشه و باد و باران و آشامیدنیها و خوردنیها را نمیبینند بلکه حقیقت وجود خویش را نیز نمیبینند. اینگونه است که آیات آفاقی در قلبی که آیات انفسی در آن جلوهای ندارد، هیچ تأثیری نخواهد گذاشت و زنگار قلب و درکشان اجازه نمیدهد تا حقیقتی را ببینند و بیابند و بدان سو حرکت کنند و خدایی و ربانی شوند.
بنابراین، قلب صافی لازم است تا جلوه گاه آیات آفاقی شود. این قلب صاف و صافی میبایست همان قلبی باشد که خداوند به هر انسانی هبه کرده و به نام فطرت، عقل و قلب سلیم و تقوای الهی و نامهای دیگر از آن یاد نموده است. اگر انسانی همان هدیه الهی را داشته باشد، بسادگی میتواند تصویرگر جلوههای الهی در آیات انفسی و آفاقی باشد و خداوند را چنان که هست مشاهده کند. این مشاهده و نظارت به دیده ظاهر نیست، بلکه به دیده باطنی است که قلب نام دارد.