یک بار زمان جنگ رفتم خانهشان؛ درست همان زمانی که بمبارانهای هوایی، امان مردم را بریده بود. اواخر شب وقتی میخواستیم بخوابیم، گلدسته را با پوشش و حجاب کامل دیدم! با تعجب پرسیدم: «دخترم کاری پیش اومده؟ جایی میخوای بری؟» گفت: «نه پدرجان! اینجا هرلحظه ممکنه بمباران هوایی بشه، ممکنه فردا صبح زنده نباشیم و به همین خاطر باید آمادگی کامل داشته باشیم تا وقتی بدنمون رو از زیر آوار
در میارن، حجابمون کامل باشه.»
خاطرهای از شهیده گلدسته محمدیان- به نقل از کتاب «فرار از گناه»