عوامل حفظ و تداوم نهضت اسلامی
عامل تمام پراكندگیها و اختلافها، هواهای نفسانی بود. امیر مؤمنان(علیهالسلام) در نهجالبلاغه و حضرت فاطمة زهرا(علیها السلام) در خطبة تاریخیای كه انشا كردند، فرمودند امامت و محبت ما خاندانِ ولایت، عامل وحدت امّت و نظام جامعه است.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله)، علی(علیهالسلام) را محور وحدت جامعه قرار داد، و او و همسر و فرزندانش نیز برای حفظ همین وحدت، مصالح اسلام را بر منافع خویش مقدم داشتند. بنابراین امروز نیز برای آنكه وحدتِ نظام اسلامی محفوظ بماند میباید به حبل متین ولایت پیوست و مصلحت امّت و نظام اسلامی را بر منافع فردی و گروهی ترجیح داد و از هر گفتار و رفتاری كه بوی تفرقه و اختلاف دهد پرهیز كرد؛ چراكه بزرگترین دشمن اسلام و جامعة مسلمانان، همان اختلافی است كه از میان خودِ آنان برخیزد:
الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُواْ مِن دِینِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ...؛1 «امروز كسانی كه كافر شدهاند، از [كارشكنی در] دین شما نومید گردیدهاند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید....»
علامه طباطبایی(رحمهًْالله علیه) دربارة این گزیدة آیه، كه پس از آن بشارت اِكمال دین به واسطة ابلاغ امر ولایت آمده است، مینویسند: كفار، تنها از جهتِ دین مسلمانان، منتظر مصیبت و ناراحتی برای ایشان بودند: سینههاشان تنگ و قلبهاشان پاره میشد؛ از آن جهت كه دین، آن آقایی و شرف و لجامگسیختگی را از بین میبرد.... آخرین چیزی كه كفار امید بدان داشتند و امیدوار بودند كه با آن، دین از بین برود و دعوتِ مقرون به حقِ پیامبر بمیرد این بود كه عنقریب دین با وفات این شخصی كه امر دین را بر پا داشته و فرزند ذكوری در پی ندارد، میمیرد....
از تمام مطالب گذشته واضح میشود كه تمام ناامیدیِ كفار هنگامی محقق میشود كه خدا برای این دین، كسی را منصوب كند كه در پاسداری و تدبیر امر دین و ارشاد و هدایت امتی كه بر اثر همین دین برپا ایستادهاند، قائممقام پیغمبر(صلى الله علیه وآله) باشد. دنبالة این كار، ناامیدی كفار از دین مسلمانان است.
پس دینی كه خدا امروز كاملش كرده و نعمتی كه امروز تمامش نموده - كه در حقیقت این دو یكچیزند- همان بود كه كفار در آن طمع داشتند و مؤمنین دربارة آن ترس داشتند و بالأخره خداوند كفار را ناامید، و دین و نعمتش را كامل و تمام كرد و مؤمنین را هم از ترس دربارة دین نهی فرمود، و بنابراین، آن چیزی هم كه خدا دستور داده دربارة آن از خودش بترسند، عین همان است؛ یعنی اینكه خدا دینش را از دست مسلمانان بگیرد و این نعمتی را كه به ایشان بخشیده از آنان سلب كند!
... این آیه اعلام میدارد كه دین مسلمین از جهت كفار در امن، و از خطری كه از ناحیة كافران متوجه آن بود مصون است، و عوامل و موجبات فساد و هلاكت، جز از ناحیة خود مسلمانان در دین رخنه نمیكند....2
به این ترتیب خداوند به مسلمانان هشدار میدهد كه اگرچه دشمنان خارجی و كفار سركوب شدند و دیگر نمیتوانند نعمتِ عزّت و استقلال شما و جامعهتان را زایل سازند، شما باید از خدا بترسید؛ از او بترسید كه مبادا شما را به سبب پراكندگیها و اختلافهایتان مؤاخذه كند، و نعمت از كف بدهید و به دست خودتان از میان بروید:
قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَی أَن یَبْعَثَ عَلَیْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یَلْبِسَكُمْ شِیَعاً وَیُذِیقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ... ؛3 بگو او تواناست كه از بالای سرتان یا از زیر پاهایتان عذابی بر شما بفرستد یا شما را گروهگروه به هماندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضی از شما را به بعضی دیگر بچشاند.....
امروزه اگر دست دشمنان و ابرقدرتهای خارجی، به بركت مجاهدتهای مؤمنان و خونهای شهیدانِ این مرز و بوم، از كشور و امّت شیعة ایران كوتاه است، باید از خدا ترسید كه مبادا ما را به دلیل تفرقه و بیلیاقتی، از فضل و امداد خویش محروم سازد. كسانی سزاوار امدادهای غیبی خداوندند كه در راه اسلام گام بر میدارند و هواها و خواستههای خویش را فدای مصالح دین میكنند:
وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَیَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛4 و به یاد آورید هنگامی را كه شما در زمین، مردمی اندك و مستضعف بودید، میترسیدید مردم شما را بربایند، پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به یاری خود نیرومند گردانید و از چیزهای پاك به شما روزی داد. باشد كه سپاسگزاری كنید.
یكی از شیوههای تربیتی قرآن كریم آن است كه از یك سوی، همواره مردم را به یاد نعمتها و برطرف ساختن بلایا میاندازد، و از سویی دیگر، عذابها و نقمتهای خداوند را یادآوری میكند، و به پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) و همه پیامبران پیش از او دستور داده است كه مردم را به این امور یادآوری كنند. در آیة مزبور نیز خداوند زمانی را به یاد امّت مسلمان میآورد كه اگر آن را فراموش كنند، قدر نعمت را نخواهند شناخت و از جملة ناسپاسان خواهند بود، و در این صورت روی به سقوط و هلاكت خواهند نهاد.
زمانی كه خداوند به یاد میآورد، همان دورهای است كه در مكه مسلمانان عدّهای قلیل و اندكشمار، و گرفتار چنگال كفار بودند؛ هر روز به بهانهای آزار و اذیت میشدند؛ و چندین سال در شِعب ابیطالب
- درهای خشك و بیآب و علف - در محاصره بودند،... و وضع آنان همچون وضعیت پرندهای ضعیف بود كه عقابی تیزتك را بالای سَرِ خود دیده باشد و هر لحظه در انتظار است تا به چنگ او ربوده و صید گردد. خداوند میفرماید با یادآوری آن زمان و آن وضعیت، قدر نعمت عزّت و اقتدار امروز را بدانید، كه خداوند شما را به یاری خود نصرت كرد؛ باشد كه شكرگزار باشید.
بنابراین شكر نعمتهایی كه خداوند به جامعه و نظام اسلامی ایران عطا فرموده موجب حفظ و تداوم امدادهای غیبی او و باعث پیشرفت نهضت است، و شكر این نعمت، گذشتن از خواستههای شخصی و گروهی و هواهای نفسانی و گرد آمدن حول محور و ریسمان ولایت و حفظ وحدت كلمه است.
پانوشتها:
1- مائده (5)، 3.
2- محمّدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمة محمّدجواد حجتی كرمانی، ج5، ص271 - 277.
3- انعام (6)، 65.
4- انفال (8)، 26.