وحدت امّت و اطاعت از رهبری رمز پیروزی نهضت
نگاهی به تاریخ اسلام و تأمل در عملكرد امّت مسلمان در قبال راهبرد عمومی همة انبیا و معصومان(علیهمالسلام)، یعنی وحدت و همدلی در سایة اطاعت از رهبران الهی، این پرسش بنیادین را پاسخ میگوید كه چرا همواره زمام امور مسلمانان در دست سلاطین و حكّام غاصب و جائر بوده است. پاسخ این سؤال همچنین دلیل پیروزی نهضت پانزده خرداد را آشكار میسازد. آری، قرنها گذشت تا سرانجام مردمی شیعه، از پیروان صالح امام علی(علیهالسلام) به آن مرتبه از بلوغ دینی و عقلی رسیدند كه صادقانه برای دین بر پا خیزند و در این راه از جان خویش بگذرند و با وحدت كلمه و اطاعت محض از رهبر مذهبیشان، خود را شایستة نصرت و امداد الهی سازند.
با آغاز حركت امام خمینی و شروع مبارزات علیه طاغوت و رژیم پهلوی، تمامی مردم ایران به خوبی دریافته بودند كه میبایست همة نیروهای انقلابی همدل و همزبان باشند و با یكدیگر همكاری كنند، و نیز تحت لوای رهبری واحد قرار گیرند و فرمان او را بیچون و چرا و از جان و دل بپذیرند و در اجرای آن بكوشند.
مسئله قابل تأمل دیگری نیز در این زمینه به چشم میخورد كه پرداختن به آن، كارگشاست.
پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی(رحمهًْالله علیه) و همزمان با شروع حركتِ اجتماعی، سیاسی و دینیِ امام خمینی، مراجع دینی بزرگی همچون آیات عظام حكیم، شاهرودی، سید عبدالهادی شیرازی، خویی، خوانساری، گلپایگانی، میلانی و نیز بزرگان دیگری در نجف، قم، تهران، مشهد و... مطرح بودند و هر یك مقلدانی در سراسر ایران داشتند، و ناشناختهترینِ این مراجع دینی، سید روحالله خمینی بود. وی تا آن زمان، نه رسالهای چاپ كرده بود و نه هیچ اقدام دیگری كه او را در مقامِ یك مرجع تقلید مطرح سازد، صورت
داده بود.
به این ترتیب در آن زمان اكثر مردم ایران، از مراجع دینیِ دیگری غیر از امام خمینی
(رحمهًْالله علیه) متابعت میكردند. اما با آغاز نهضت اجتماعی و دینی امام، همة مردم، به مدد فراستی كه خداوند به ایشان اعطا فرموده بود دریافتند در این حركت الهی میباید تابع فرمان او باشند و از هر گونه پراكندگی و تكروی و اِعمال سلیقههای شخصی و گروهی و جناحی بپرهیزند. از این روی، شمار بسیار زیادی از مردم، با آنكه مقلّد مراجع دینیِ دیگری بودند و در بسیاری مسائل و زمینهها از آنان پیروی میكردند، در حركت مبارزاتی و اجتماعی خود، هماهنگ و یكپارچه، مطیع فرمانهای امام خمینی(رحمهًْالله علیه) بودند، و همین اتحاد و انسجام و همدلیِ میان مردم مسلمان ایران و اطاعت محض آنان از امام خمینی(رحمهًْالله علیه) سبب شد تا پس از 15 سال مبارزه و تلاش، پیروز شوند، و معجزة قرن، در قالب نظام جمهوری اسلامی ایران تحقّق
یابد.
پس از آنكه رمز پیروزی نهضت آشكار شد، نوبت به یافتن راه و رمز حفظ و تداوم و پیشرفت آن فرا میرسد. همان طور كه پیشتر گذشت، اعتصام به ریسمان الهی و دوری از تفرقه، مایة عنایت خداوند به بندگان و ایجاد الفت میان قلبهای آنان است.(1) اگر دلهای بندگان با هم نزدیك و مهربان باشند و آنان اختلافات جزئی و سلیقهای شخصی و گروهی را كنار بگذارند، و اگر به راستی در مسیر دین الهی و پیرو فرمان پیشوایان دینی باشند، خداوند نیز به ایشان لطف میكند و امدادهای غیبی خود را گسیل خواهد داشت؛ همانطور كه پیش از این برای آنان كه راست گفتند و پایمردی ورزیدند، چنین كرد.
بر این اساس، طبق همین سنّت الهی، وحدت كلمه گرداگردِ ریسمان خداوند عاملِ حفظ و بقا، و تداوم و پیشرفت نهضت خواهد بود. بنابراین امروز نیز مسئلة وحدت برای نظام جمهوری اسلامی، حیاتی است، و حفظ آن برای تمام مسلمانان امری واجب به شمار میآید. اما اینك این سؤال مطرح میشود كه چگونه میتوان وحدتِ درونی مسلمانان را حفظ كرد، و مردمِ دینباور در این زمینه چگونه باید عمل كنند.
بدیهی است كه اگر هر كسی برای حفظ وحدت، دیگران را به خود فرا بخواند نتیجهای جز ناكامی و تفرقه در پی نخواهد داشت. برای دست یافتن به وحدت، باید محور حقیقی و ریسمانِ واحد و الهیِ آن را شناخت و گرد آن حلقه زد. همة ما رهبری و قیادت امام خمینی(رحمهًْالله علیه) را و نیز دستورات ایشان را میپذیریم. اما برای تحقق امر خطیر وحدت باید بكوشیم تا حقیقتاً و به طور كامل به فرمانها و رهنمودهای ایشان عمل كنیم: درست به همان دقت و ظرافتی كه ایشان فرموده است.
برای رسیدن به این مرتبه، البته باید هواهای نفسانی و اغراض شخصی و سلیقههای فردی و گروهی و حزبی را كنار گذاشت. خداوند در قرآن كریم میفرماید: شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْكَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی و َعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلاَ تَتَفَرَّقُوا فِیهِ...؛(۲) «از دین، آنچه را به نوح دربارة آن سفارش كرد، برای شما تشریع كرد، و آنچه را به تو وحی كردیم و آنچه را دربارة آن به موسی و عیسی سفارش نمودیم كه: دین را بر پا دارید و در آن تفرقهاندازی مكنید....»
به این ترتیب خداوند به پیامبر(صلىالله علیه و آله) دستور میدهد كه وحدت دینی را حفظ كند و مانع تفرقه و پریشانی در آن شود، و
بارها و بارها اهل كتاب - از یهود و نصارا - را به این دلیل نكوهش میكند كه عالماً عامداً در امر دین اختلاف افكندند: وَمَا تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ...؛(3) «و فقط بعد از آنكه دارای علم [و آگاهی] شدند، راه تفرقه پیمودند [آن هم] از روی حسد [و برتریجویی] میان همدیگر....»
پانوشتها:
1- وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَهًَْ اللهِ عَلَیْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهًِْ إِخْوَانًا...؛ «و همگی به ریسمان خداوند چنگ زنید و پراكنده نشوید، و نعمت خدا را برخود یاد كنید: آنگاه كه دشمنانِ [یكدیگر] بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم باشید.» (آل عمران، 103)
2- شوری (42)، 13.
3- همان، 14.