در محضر امام خمینی(ره)
تا فردا زنده میمانم؟
حاج آقا مصطفی(ره) از کاظمین به آقای شیخ نصرالله خلخالی تلفن زدند که ما از ترکیه به عراق آمده ایم و با آقا (حضرت امام) چند روزی را در کاظمین در جوار حرم حضرت موسی بنجعفر(ع) خواهیم بود و سپس به نجف میآییم و بنا به خواست آقا منزلی برای ما اجاره کنید تا در نجف به منزل خودمان برویم، زیرا بنا نداریم بر کسی وارد شویم.
آقای خلخالی موضوع را با من درمیان گذاشت و من هم منزلی مناسب حال امام سراغ داشتم که همان را اجاره کردیم. منزل کوچک و سادهای بود و بعد از یک سالی آقای خلخالی به امام پیشنهاد دادند تا زمین 600مترمربعی را که در نزدیک حرم است، خریداری کرده و مسجدی را برای اقامۀ نماز و درس آقا در آن بسازیم. حضرت امام مخالفت کرده و آقای خلخالی براصرار خود افزودند. امام میفرمودند من در همین منزل میمانم و اجارۀ ماهانه را میپردازم. آقای خلخالی استدلال میکرد که آقا پول چند سال اجاره، قیمت یک ساختمان است، اجازه بدهید این ساختمان را درست کنیم. امام فرمودند: شما به من خط میدهید که تا فردا زنده بمانم که من بروم زمین را بخرم؟ آقای خلخالی هم گفت: من که هیچی، پدرجد من هم نمیتواند یک چنین خطی بدهد.
* حجتالاسلام والمسلمین محیالدین فرقانی
کتاب آینه حسن- ص 145- خاطره 213