kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۴۴۷۳
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۶

استعانت از خدا ؛ چرا و چگونه؟

 

فاضل سلطانی
یکی از واژگانی که روزانه در نماز بارها تکرار می‌کنیم، توحید در استعانت است. توحید در استعانت چنان مهم است که حتی در کنار توحید در عبادت آمده و مهم‌ترین جلوه از جلوه‌های توحید است، وگرنه خداوند آن را پس از توحید در عبادت ذکر نمی‌کرد. بارها این جمله را در نمازها تکرار می‌کنیم که «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ فقط تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم.
این بدان معناست که نقش استعانت در توحید و تجلیات آن در انسان بسیار مهم است و به‌نظر می‌رسد که بزرگ‌ترین مشکل انسان‌ها پس از کفر و شرک در عبادت، همان کفر و شرک در استعانت است، و گرنه خداوند بی‌درنگ پس از تأکید بر توحید عبادی بر توحید در استعانت تأکید نمی‌کرد.
اما آیا تاکنون دراین‌باره تدبر کرده و اندیشیده ایم که استعانت چیست؟ چگونه تحقق می‌یابد؟ عوامل و زمینه‌ها و بسترهای آن چیست؟ چه آثاری بر استعانت از خدا مترتب است؟ در نوشتار حاضر به این سوال‌ها پاسخ داده شده است.
چیستی استعانت
یکی از وظایف هر مسلمانی تدبر در آیات قرآن است. فهم قرآن کمک می‌کند تا درک درستی از نگرش خداوند به مسائل و خواسته‌ها و وظایف و تکالیف خود پیدا کنیم. یکی از موضوعات کلیدی در قرآن مسئله توحید است که از آن به ام‌المسائل تعبیر می‌شود؛ زیرا درک و فهم این مسئله با سرنوشت انسان در ارتباط است. اگر انسان درک و تصوری درست از حقیقت توحید نداشته باشد نمی‌تواند مسیر خود را به درستی بشناسد و در آن حرکت کند. بسیاری از کسانی که به دوزخ شقاوت و بدبختی در دنیا و آخرت گرفتارند کسانی هستند که شناخت‌شان از توحید درست نبوده و نیست و زندگی خود را بر اصل نخستین دین یعنی توحید سامان نمی‌دهند، وجوه و مسائل ریز و درشت آن را نمی‌دانند و در زندگی بر مدار توحید زندگی نمی‌کنند. در حالی که اگر عقل را به کار می‌گرفتند و یا در آنچه از بزرگان و دیگران شنیده‌اند،‌ تعقل می‌کردند، هرگز از مدار توحید خارج نمی‌شدند و شقاوت ابدی را برای خود رقم نمی‌زدند.(ملک، آیه ۱۰)
وجوه اصلی توحید بلکه از اصلی‌ترین وجوه آن، توحیدی عبادی و سپس توحید استعانتی است که در آیات قرآن به آن‌ اشاره و از مسلمانان خواسته شده تا روزانه ده‌ها بار آن را تکرار کنند تا هرگز دچار غفلت از آن نگردند که شقاوت دنیوی و سختی‌ها و رنج آن و نیز شقاوت ابدی را برای خود رقم خواهند زد. کسانی که در زندگی روزانه خود دچار مشکلات می‌شوند کسانی هستند که دمی ‌دچار غفلت از خدا و توحید و ابعاد آن شده‌اند. در داستان حضرت یوسف(ع) دمی‌غفلت موجب می‌شود که آن حضرت سالیانی چند رنج و شقاوت زندان را تحمل کند.(یوسف، آیه ۴۲) حضرت موسی(ع) نیز در اثر غفلتی رنج سفر بیشتری را متحمل می‌شود.(کهف، آیات ۶۱ تا ۶۴) خداوند در قرآن گزارش‌های بسیاری را آورده است که در ارتباط با غفلت از توحید و دستورهای الهی است.
توحید استعانتی است که در آن از مردمان می‌خواهد در همه امور خویش به خداوند استعانت ورزند و در هیچ امر کوچک و بزرگی غافل از استعانت از خدا نشوند؛ چرا که همه بدبختی‌های بشر برخاسته از همین غفلت از توحید عبادی و استعانتی است که موجب کفر و شرک در این دو حوزه از توحید می‌شود.
اما استعانت چیست؟ استعانت از ریشه عربی عون به معنای کمک، پشتیبانی و یاری خواستن آمده است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ذیل واژه عون) از آیات قرآن این معنی به دست می‌آید که از مهم‌ترین جلوه‌های توحید، استعانت‌جویی از خداوند است. خداوند در این‌باره بصراحت می‌فرماید که مومنان بگویند: «ایَّاک نعبد و ایَّاک نستعین» (فاتحه، آیه ۵) مطابق قواعد ادبیات عرب، مقدّم ‏شدن «ایّاک» بر دو فعل پس از خود، نشانگر انحصار و به این معناست که: بارخدایا! تنها تو را مى‏پرستیم (نه غیرتو را)؛ و تنها از تو یارى مى‏طلبیم (نه از دیگرى).
البته انسان از دیگران برای کارهای خویش کمک می‌گیرد و کسی یا کسانی را معاون خود می‌کند. هم چنین یکی از مهم‌ترین دستورها و آموزه‌های اسلامی در امت سازی، دستور همکاری و تعاون در کارهای نیک و خیر است. خداوند می‌فرماید: تعاونوا علی البر و التقوی؛ در کار خیر و نیک و تقوا یکدیگر را معاونت کنید.(مائده، آیه ۲)
اما باید توجه داشت که طلب یاری جز از خداوند سزاوار نیست و اگر به دیگری مراجعه می‌شود در حد همان اسباب و وسائل است و گرنه یاری‌کننده واقعی و حقیقی خداوند است که تأثیر را در اسباب می‌گذارد. کسی که معتقد است که خداوند منشأ هر چیزی و او آفریدگار و پروردگار است، توجه به همین امور موجب می‌شود تا تنها از خداوند استعانت بجوید. از این رو قرآن استعانت از خداوند را مربوط به حوزه ربوبیت الهی دانسته است.(سوره فاتحه)
استعانت از خدا، نشانه توحید کامل
طبرسی، صاحب مجمع‌البیان می‌نویسد: عبادت و پرستش، نوعى سپاسگزارى و در واقع هدف آن است؛ چرا که پرستش، در حقیقت آخرین مرحله خضوع و عالى‏ترین درجه بزرگداشت است و تنها قدرت شکوه‌مندى را شایسته و زیبنده است که کلِّ هستى و نعمت‌ها و زندگى و تمایلات و کشش‌ها را ارزانى داشته است؛ و از آنجا که در اوج یقین هستیم که جز خداى تواناى هستى، هیچ‌کس دیگر توان ارزانى‏داشتن نعمتها را ندارد، به اینجا مى‏رسیم که پرستش و عبادت، تنها ویژه خداست و براى او.
آرى؛ اگر انسان شایسته کردارى به دیگرى نیکى کند، بى‏گمان درخور سپاس است، همان‌گونه که فرمانبردارى از هم‌نوع ممکن است؛ امّا پرستش، ویژه خدا است و بس.
با توجّه به مطالبى که آمد، روشن مى‏شود دیدگاهى که پرستش را همان فرمانبردارى مى‏نگرد، سست و نادرست است؛ چرا که اطاعت، تنها موافقت فرمان است و بس؛ به همین دلیل نمى‏توان به پسرى که فرمانبردار پدر و یا برده‏اى که اطاعت‌کننده صاحب خویش است، عنوان عبادت‌کننده و پرستشگر داد. امّا بت‏پرستان، بت‌ها را پرستش مى‏کردند نه اطاعت؛ زیرا بت‌ها دستور و فرمانى نداشتند تا اطاعت شوند.
منظور از «ایّاک نستعین»، بیان این حقیقت است که «خدایا! توفیق و یارى بر پرستش و بندگى‏ات را تنها از تو مى‏خواهیم و بس»؛ و روشن است که معناى توفیق، فراهم ‏آوردن اسباب آن چیزى است که در پیدایش بدانها نیاز هست. از این رو، نمى‏توان گفت کسى که دیگرى را در کارى یارى مى‏کند، به‏او توفیق داده است؛ چرا که او توانسته فقط یک سبب یا بخشى از کار را ردیف کند، امّا گردآورى و فراهم ‏ساختن همه اسباب و مقدّمات، از قلمرو قدرت انسان‌ها خارج و در انحصار خداست؛ درست به همین دلیل، ارزانى‏دارنده توفیق، تنها اوست و باید از او توفیق خواست.
دلیل تکرار واژه «ایّاک» این است که چنانچه این واژه فقط یک‌بار گفته مى‏شد، شاید این پندار پدید مى‏آمد که راه تقرّب به خدا، جمع میان پرستش و یارى‏خواهى از اوست و باید هر دو باشند تا به خدا تقرّب جست و با یکى از آن دو نمى‏توان به او نزدیک شد؛ در حالی که چنین نیست. براى نمونه مى‏توان با تفکّر در عظمت خدا، او را پرستید و به او تقرّب جست؛ گرچه در آن ساعت از او یارى هم نخواست.
در اینجا ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا «ایّاک نعبد» بر «ایّاک نستعین» پیشى گرفته است، با اینکه مى‏دانیم یکتاپرستى و عبادت خدا بدون یارى او نشاید؟ پاسخ این است که: بى‏تردید یارى خدا مقدّم بر پرستش اوست؛ چرا که اگر کمکى ازجانب او نباشد، انسان از عهده هیچ کارى برنمى‏آید. امّا نکته مهم اینجاست که چنین نیست که اگر انسان از خدا یارى نخواست، خدا او را فراموش کند و به وى یارى نرساند. با این بیان، کمک‏رسانى خدا به انسان از عبادت او جلوتر است، امّا مانعى ندارد که این درخواست پس از پرستش و عبادت او صورت گیرد.(مجمع‌البیان، ج ۱، ذیل آیه)
عوامل و بسترهای استعانت‌جویی از خدا
شناخت انسان نسبت به خدا و خویشتن مهم‌ترین عامل در استعانت‌جویی از خداست. از این روست که در آیاتی از قرآن به‌ویژه سوره حمد نخست به مسئله الوهیت، مالکیت، ربوبیت، رحمانیت و رحیمیت توجه می‌دهد و سپس به مسئله پرستش و عبودیت پرداخته و در کنار آن استعانت‌جویی از خدا را مطرح می‌کند. این بدان معناست که تنها کسانی بهره‌مند از توحید عبادی و استعانتی هستند که شناخت جامع و کاملی از صفات الهی به‌ویژه این صفات پیش گفته داشته باشد.
از آیه ۱۲۸ سوره اعراف نیز همین معنا به دست می‌آید، هر چند که در این آیه محوریت سخن حاکمیّت مطلق خداوند بر زمین است که آن را عاملی مهم در استعانت‌جویی بر می‌شمارد.
عامل مهم دیگر که البته مرتبط با حوزه شناخت از سویی و عمل از سویی دیگر است،‌ تقوای الهی است که در همین آیه یعنی آیه ۱۲۸ سوره اعراف بر آن تأکید و اهتمام شده است. تقوای الهی زمانی شکل می‌گیرد که انسان خداوند را به درستی بشناسد و از مقام جلال و عظمت الهی خشیت داشته باشد. از این روست که اهل تقوا عالمان اهل خشیت هستند که علم ایشان با عشق از سویی و ‌ترس و خشیت از سوی دیگر آمیخته است و بی‌هیچ انکاری نسبت به علم یقینی خود(نمل، آیه ۱۴)، دل و جانشان نسبت به خداوند خشوع و خضوع دارد.(فاطر، آیه ۲۸؛ بقره، آیه ۴۵)
به هر حال، عواملی چون شناخت خداوند و صفات حسنای الهی و نیز تقوای عملی که در خشوع و خضوع و خشیت از خدا خود را نشان می‌دهد، ‌مهم‌ترین بسترهایی است که موجب استعانت‌جویی از خدا و توحید در این حوزه که می‌توان آن را مرتبط به توحید فعلی دانست می‌شود.
صبر و نماز، ابزارهای استعانت‌جویی
دانسته شد که یکی از جلوه‌های اصلی توحید همانا توحید در استعانت‌جویی از خداست. اما پرسش مهمی‌که مطرح می‌شود این است که ما چگونه می‌توانیم از خداوند استعانت بجوییم و او را در کارهای خویش به کار گرفته و از معاونت الهی بهره‌مند شویم؟ چه وسائل و ابزارهایی برای استعانت مطرح است؟
به سخن دیگر، ما دانستیم که خداوند مالک مطلق و آفریدگار و پروردگار جهانیان است و همه چیز در ید قدرت اوست و تنها اوست که می‌تواند به ما کمک کند و بر اساس همین نگرش به سمت خدا رفته و درخواست استعانت می‌کنیم، حال از کجا معلوم که خداوند پاسخی به استعانت‌جویی
ما بدهد؟ چه ابزارهایی وجود دارد که ما بتوانیم بهره‌مند از عون و معاونت الهی شویم و خداوند به استعانت‌جویی ما پاسخ مثبت دهد؟ چرا که ما بارها دست به سوی خدا دراز کرده و نیایش‌ها داشته‌ایم که به ما توجه و عنایتی کند اما اجابتی نشده، از کجا که این استعانت‌جویی ما مورد قبول قرار گیرد و دست رد بر سینه ما نزند؟ چه چیزی موجب می‌شود که استعانت جویی ما همراه با پاسخ مثبت یاری الهی همراه باشد؟
خدا در قرآن به دو ابزار مهم برای استعانت‌جویی از او اشاره کرده است:
۱. صبر: قرآن در آیات ۴۵ و ۱۵۳ سوره بقره می‌فرماید: اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَهًِْ؛ از صبر و نماز استعانت جویید. در این آیه نخستین وسیله‌ای که برای استعانت‌جویی بدان‌ اشاره شده،‌ صبر است. صبر یک مقام از مقامات انسانی است. حالت و فضیلتی است که قلب انسانی در آن قرار می‌گیرد و مقاومت و شکیبایی و بردباری‌اش را افزایش می‌دهد، به‌گونه‌ای که در برابر مشکلات درون و بیرون، مقاوم بوده و دچار تزلزل، اضطراب و بحران و تشویق نمی‌شود. علامه طبرسی در مجمع‌البیان می‌نویسد: «صبر» به‏معناى «خویشتندارى از هواها و هوس‌ها»، «خوددارى از ارضاى تمایلات و خواسته‏ها»، و «شکیبایى ‏ورزیدن» است. شکیبایى بر مصیبت نیز به این معنا است که فرد مصیبت‏زده خود را از بیتابى و بیقرارى بازمى‏دارد؛ به همین جهت است که ماه رمضان را که ماه خوددارى از خواسته‏هاى نفسانى است، ماه صبر و شکیبایى نامیده‏اند. امّا صبر بر دو گونه است: ۱. خویشتندارى از نزدیک‏ شدن به امورى که دل مى‏پسندد و خواهان آنها است؛
۲. وادارساختن خود به انجام ‏دادن کارهاى شایسته و بایسته‏اى که برخلاف میل باطن است و بسى براى انسان مشکل.
امیر مؤمنان(ع) در‌ اشاره به این دو نوع شکیبایى مى‏فرماید: «الصّبر صبران: صبرٌ على مانکره و صبرٌ على ماتُحبّ؛ صبر دو نوع است: خویشتندارى از انجام ‏دادن کارهایى که هواى نفس آنها را مى‏پسندد و مى‏خواهد؛ و وادارساختن دل به انجام‏دادن کارهاى خداپسندانه.» آیه شریفه فرمان مى‏دهد که از هر دو نوع شکیبایى یارى جویید تا به‏سوى کمال انسانى اوج گیرید. اگر انسان‌ها از صبر بهره گیرند مورد عنایت الهی قرار می‌گیرند و خداوند نیز در کارها به ایشان یاری رسانده و همراه صابران خواهد بود. البته همراهی و معیت خداوند با صابران، به‏ مفهوم همراهى جسمى و اجتماع در یک مکان نیست؛ چرا که خداوند از ویژگی‌هاى مادّه و جسم پاک و منزّه است، بلکه همراهی معنوی و روحی است. در آیات قرآن به ‌اشکال مختلف از مومنان خواسته شده تا صبر را به‌عنوان عامل مهم استعانت‌جویی مورد توجه قرار دهند. از امامان نور(ع) نقل کرده‏اند که منظور از «صبر» در این آیه شریفه، روزه است. با این بیان، در علّت یارى گرفتن از روزه مى‏توان گفت که روزه هواى دل و آفت طمع و حرص و آز را به شدّت تضعیف مى‏کند و گاه ازمیان برمى‏دارد؛ اما یک نکته دیگر که بارها در آیات به ‌اشکال گوناگون مورد تأکید است مسئله خشوع است. به این معنا که خاشعین اهل استعانت‌جویی هستند. خاشع در زبان فارسی به معنای فروتنی و افتادگی است. در قرآن از صوت خاشع و ابصار خاشع سخن به میان آمده که به معنای فروافتادگی است. این حالت با حالت تکبر در تضاد است. برهمین اساس خداوند خواسته تا همواره استعانت‌جویی مردمان مبتنی بر منیت و تکبر نباشد و با جمع صورت گیرد.(نستعین و استعینوا)
۲. نماز: دومین عاملی که می‌بایست در مقام استعانت جویی
از خدا به‌عنوان ابزار و وسیله مطمئن به کار گرفت نماز است. علامه طبرسی در این‌باره می‌نویسد: مددجستن از نماز نیز بدان دلیل است که سراسر آن، توجّه انسان را به معنویّت و ارزش‌هاى والاى انسانى جلب مى‏کند، او را با خدا مرتبط مى‏سازد و همان‌گونه که قرآن مى‏فرماید، انسان را از زشتی‌ها و نارواها و ضدّ ارزش‌ها باز مى‏دارد و به او سخت هشدار مى‏دهد: «اِنَ ‏الصَّلوهًْ تَنْهى‏ عَنِ ‏الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکِرَ؛ نماز بازدارنده از فحشاء و منکر است.(عنکبوت، آیه ۴۵) از سوى دیگر، انسان با نماز و فروتنى دربرابر خدا به جایى مى‏رسد که عشق به ریاست و قدرت از دل او زدوده مى‏شود و شیفته معنویّت و شکوه واقعى مى‏گردد؛ بنابراین، نماز در راه وفاى به عهد با خدا نیز کمک خوبى است. از این دیدگاه است که در زندگى پیشواى گرانقدر توحید (پیامبر اکرم) مى‏بینیم که هرگاه امواج اندوه و گرفتارى بر گستره قلب پاک او هجوم مى‏برد، به نماز برمى‏خاست و به کمک نماز و راز و نیاز با خدا آن را مى‏زدود. بی‌گمان در میان کارهاى قلبى و بدنى، چیزى از «صبر» و «نماز» برتر نیست. از حضرت صادق(ع) نقل کرده‏اند که فرمود: هنگامى که اندوهى از اندوه‌هاى این جهان بر دل شما نشست، وضو بسازید و به مسجد بروید و در آنجا دو رکعت نماز بخوانید و از خداى گره‏گشا بخواهید که گرفتارى و اندوه شما را برطرف سازد. آنگاه افزود: «أمّا سمعت ‏الله تعالى یقول: و استعینوا بالصّبر والصّلوهًْ؛ آیا نشنیده‏اید که خدا فرمود: از شکیبایى و نماز یارى بجویید».
به هر حال انسان می‌بایست در هر کار و در هر حال به خداوند توجه داشته باشد و همه چیز را از او بخواهد و در کارهای خویش از او استعانت جوید. در کارهای فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی و مادی و معنوی از خدا بخواهیم که یاری و کمک کند؛ چنانکه خداوند در آیه ۱۲۸ سوره اعراف به امت موسی(ع) از زبان حضرت موسی(ع) فرمان می‌دهد: «از خداى یکتا یارى بجویید و از او بخواهید تا شرّ فرعون و نظام استبدادى و دوزخى او را از سرتان کوتاه سازد و در راه حق و عدالت و آزادى خواهى و ستم‌ستیزى شکیبایى و پایدارى ورزید و بدانید که زمین و زمان از آن خداست و اوست که به هر کسى بخواهد و هر جامعه‏اى را شایسته بنگرد، آن را به آنان ارزانى مى‏دارد». آرى، اگر شما به راستى ایمان داشته باشید و در راه آزادی‌خواهانه و اصلاح‌طلبانه خویش پایدارى پیشه سازید، خداى توانا سرانجام دشمن بیدادگر شما را نابود ساخته و این سرزمین را به شما مى‏سپارد؛ درست همان‌گونه که دورانى به فرعون و فرعونیان سپرده است و بدینسان موسى به آنان نوید پیروزى مى‏دهد و از آنان مى‏خواهد که شکیبایى پیشه سازند و یقین داشته باشند که فرجام نیک در این جهان و جهان دیگر تنها از آن پروا پیشگان است.