مواظبت فوقالعاده در امانتداری!(حکایت اهل راز)
آخوند ملا علی معصومیهمدانی که از شاگردان آیتالله حائری بودند نقل میکنند: مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائرى فرمودند: در کربلا در مسجدى برای عدهای از طلبهها مدت سه ماه درس مىگفتم و از همان ابتدا پارهدوزى نیز به درس مىآمد، من به او گفتم: آقا این درس به درد شما نمیخورد، شما به کار خودتان مشغول شوید. اما او همچنان به درس میآمد. چند روز غایب شد. روزی که آمد من پرسیدم: چند روز غایب بودید؟ کجا بودید؟ گفت آقا آن ایامیکه من نیامدم باید جویای احوال من میشدید، گفتم حق باشماست. گفت: باید جریمه بشوی من ناهار به منزلتان میآیم، به شرط آنکه هرچه در خانه است میخوریم و به زحمت نیفتید. گفتم فردا تشریف بیاورید. ولی فراموش کردم به اهل منزل بگویم فردا میهمان داریم. روز بعد مشغول درس شدم تا چشمم به پارهدوز افتاد، تازه از دعوت ناهار یادم آمد. درس که تمام شد آدرس خانه را به آن آقا دادم و خودم زودتر به منزل رفتم دیدم فقط در منزل نان و ماست موجود است و پول هم نداشتم. عدهای از زوّار میخواستند به سامرا بروند، یکی از آنها مقداری پول بهعنوان امانت پیش من گذاشته بود؛ من از پول امانتی مقداری کباب و تخممرغ تهیه کردم، وقتی سفره باز شد دیدم پاره دوز فقط نان و ماست میخورد. گفتم میل بفرمایید کباب مطمئن است. گفت مگر شرط نکردم هر غذایی را میل میکنید برای من هم همان را بیاورید و خود را به تکلّف نیندازید. گفتم: نه تکلیفی نیست. گفت: شما از پول امانتی کباب تهیه کردید شما مطمئن هستید تا صاحبان امانت بیایند و امانت را صحیح و سالم تحویل بگیرند زنده هستید؟! قدری نان و ماست خورد و رفت و دیگر او را ندیدم. آخوند میگوید به حاج شیخ عرض کردم: آقا چون بنا بود شما زعامت حوزه را برعهده بگیرید آن پارهدوز فرستاده حضرت ولیعصر(عج) بوده و خواسته به شما بفهماند در امانتداری بسیار مواظب باشید.
* یاد فنا به روایت آیتالله سید رضا فاضلیان،
چاپ دوم، 1392، ص 239 تا 241.