آمریکا و شکست دولت- ملتسازی در افغانستان(نگاه)
سید محمد امینآبادی
روز یکشنبه (24 مرداد) و به دنبال پیشرویهای سریع طالبان،
«اشرف غنی» رئیسجمهور به همراه شماری از مقامات این کشور فرار کرد و عنوان رئیسجمهور سابق را به خود گرفت و همزمان نیروهای طالبان نیز وارد کابل پایتخت شدند و بدین ترتیب ارتش و دولتی که آمریکا طی 20 سال گذشته و پس از اشغال این کشور میلیاردها دلار برای آن هزینه کرده بود بدون کوچکترین مقاومتی فروپاشید. موسسه «امور عمومی و بینالملل واتسون» در دانشگاه« براون» در گزارشی با اشاره به هزینههای این اشغال 20 ساله نوشته است: «هزینه جنگ آمریکا در افغانستان که از پاییز 2001 آغاز شد 2/26 تریلیون دلار بوده است. از سوی دیگر طی این مدت 241 هزار نفر به طور مستقیم در نتیجه این جنگ کشته شدهاند.طی این 20 سال در مجموع 2 هزار و 448 هزار نظامی آمریکا در این جنگ کشته شده و هزار و 144 نفر از نیروهای ائتلاف ناتو نیز در این جنگ جان خود را از دست دادند».
طی روزهای اخیر ابعاد مختلف فرار تحقیرآمیز آمریکا از افغانستان و شکست و فروپاشی سریع دولت و ارتش ملی افغانستان در رسانههای داخلی، منطقهای و بینالمللی واکاوی شده است. اما شاید بتوان به این نکته بسیار مهم اذعان کرد که اولین و مهمترین درس عبرتی که میتوان از این فروپاشی سریع گرفت این است که دیگر دوران جهانیسازی لیبرال دموکراسی آن هم با زور اسلحه به پایان رسیده است. پروژه دولت- ملتسازی که آمریکا 20 سال پیش با اشغال افغانستان شروع کرد؛ یکشنبه(24 مرداد) با سقوط کابل ، فرار اشرف غنی و فروپاشی ارتش افغانستان بدون کوچکترین مقاومتی عملاً به پایان رسید و بار دیگر ثابت کرد نهادسازی از بیرون آن هم با زور اسلحه راه به جایی نمیبرد. ارتش، دولت ، پارلمان، نهادهای مدنی و... باید از درون مناسبات و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور رشد کرده و به ثمر بنشینند و شکلگیری دولت - ملت و نهادهای اجتماعی، سیاسی و نظامی تنها در سایه وفاق نیروهای داخلی شکل میگیرد.در غیر اینصورت زمینه بهشدت برای شکلگیری فساد سیستمیک و مقاومتهای خشونتبار اجتماعی فراهم میشود.
«دارون عجم اوغلو»، استاد دانشگاه «امآیتی» و یکی از دو نویسنده کتاب معروف «چرا ملتها شکست میخورند» نیز در مقالهای در همین زمینه که «یورونیوز» آن را منتشر کرده، نوشته است: «از همان ابتدای مداخله در افغانستان، آمریکا و متحدانش از یک استراتژی دولت سازی از بالا به پایین پیروی کردند و هرگز آن را مورد بازنگری قرار ندادند. پاسخ به این سؤال که چهاشتباهی رخ داد این است که تقریبا همه چیز اشتباه بود. افغانستان به یک دولت کارآمد نیاز داشت اما این فرض که میتوان دولت را از بالا توسط نیروهای خارجی تحمیل کرد، نادرست بود. این رویکرد وقتی نقطه شروع شما یک جامعه عمیقا ناهمگن است که بر اساس آداب و رسوم و هنجارهای محلی سازماندهی شده است کاملاً بیمعناست. استراتژی دولتسازی از بالا به فساد دامن زد و به هدف اعلام شده خود نرسید. وقتی تلاشهای دولتسازی از بالا به پایین برخلاف میل یک جامعه پیش میرود، چه اتفاقی میافتد؟ در یک جامعه کاملا مستقل، مسلح و دارای سابقه طولانی خونخواهی و اخیرا جنگ داخلی، به احتمال زیاد پاسخ درگیری خشونتآمیز است». «عجم اوغلو» در پایان این مقاله تاکید میکند: «پس از ۲۰ سال تلاش غلط، آمریکا در اهداف دوگانه خود یعنی خروج از افغانستان همراه با برجا گذاشتن جامعهای پایدار و مبتنی بر قانون، شکست خورد. نتیجه یک فاجعه انسانی بزرگ است. حتی اگر طالبان به بدترین شیوههای رفتاری و حکومتداری خود بازنگردد، مردم افغانستان هزینه سنگینی را برای شکستهای آمریکا در سالها و دهههای آینده پرداخت خواهند کرد».
پروژه دولت- ملت سازی آمریکا در افغانستان طی 20 سال گذشته شکست خورد. بیش از 2 تریلیون دلار هزینه و صدها هزار کشته، معلول و میلیونها آواره نتیجه طراحی و اجرای این پروژه بود. سؤال اینجاست چه کسی تاوان این هزینهها را خواهد داد؟ چه کسی مسئول حوادث تاسفبار این روزهای افغانستان است؟ افغانستان اولین کشوری نیست که از سوی آمریکا به این حالوروز افتاده و آخرین آن نیز نخواهد بود و چرا این وضعیت درس عبرتی برای آمریکا و متحدینش قرار نمیگیرد و چه زیبا حضرت اسدالله الغالب علیابنابیطالب فرمود: «چه بسیارند عبرتها و چه کمند عبرتپذیرها».