kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۳۸۵۸
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۵
بررسی قیام 15 خرداد؛ مبدأ تحولات منتهی به انقلاب اسلامی- ۴۴

تساهل و تسامح

 

ارزش‌ها و گرایش‌ها، بنا بر آنچه انسان‌مداران و از جمله پوزیتویست‌ها پذیرفته‌اند، تابع عوامل روانی و اجتماعی و در نهایت پیرو خواست و میل انسان‌اند، و در نتیجه از حقیقت ثابت و تغییر ناپذیری ورای ما آدمیان حكایت نمی‌كنند. تمام گزاره‌های ارزشی،‌ و احكامی كه ناظر به وجوب و حرمت یا سزاواری و ناسزاواری یا حسن و قبح‌اند تنها نمودهایی از رغبت‌ها،‌ علاقه‌ها و احساسات درونیِ ما هستند. بنابراین احكام و بایدها و نبایدهای دینی نیز از جمله اعتبار‌هایی هستند كه حقیقت و واقعیتی ندارند. این نگرش به احكام ارزشی و دینی، چالش‌های فراوانی را در زمینه‌های گوناگونی همچون اخلاق،‌ احكام اجتماعی،‌ مسائل عبادی و شرعی فراروی می‌نهند.
یكی از نتایج چنین دیدگاهی، تساهل و تسامح در ارزش‌ها و گرایش‌هاست. اگر ارزش‌ها حاصل میل و سلیقة انسان،‌ و تابع قرارداد و اعتبار افراد یا جامعه بوده، هیچ پشتوانه حقیقی و خارجی‌ای نداشته باشند، هرگز نمی‌توان بر درستیِ یك ارزش‌ در برابر ارزشی دیگر دلیلی اقامه كرد و از حُسن و قبح اعمال سخنی به میان آورد. بنابراین ممكن است پیروان یك دین چیزی را خوب بدانند و پیروان دینی دیگر همان را زشت و ناپسند بشمارند و آن را تخطئه كنند، و از این جهت، هیچ یك از آن دو نمی‌توانند بر دیگری سخت‌گیری كنند. بر این اساس جنگ و خشونت و مبارزه به خاطر امور ارزشی بی‌معنا و خطا خواهد بود و كسی نباید بر سر مسائلی كه اساساً بر هیچ واقعیت عینی و خارجی‌ای استوار نیستند با دیگران محاجّه یا ستیز كند. بدیهی است تنها راهی كه برای دفاع از باورها و ارزش‌ها باقی می‌ماند ایجاد تفاهم از طریق گفت‌وگو،‌ و مماشات با تمام مخالفان و حتی دشمنان است،‌ و نیز آشكار است كه با پذیرش این دیدگاه، بسیاری از باورها و ارزش‌های كلیدیِ اسلام، نظیر جنگ با دشمنانِ دین و شهادت و جانبازی برای حفظ ارزش‌ها از این فرهنگ الهی رخت برمی‌بندند.
اما قرآن كریم در این زمینه می‌فرماید:‏
وَكَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ كَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ الله وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِین؛1 و چه بسیار پیامبرانی كه همراه او توده‌های انبوه، كارزار كردند؛ و در برابر آنچه در راه خدا بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند، و تسلیم [دشمن] نگردیدند، و خداوند شكیبایان را دوست دارد.
كلمات نخستینِ این آیه، از فراوانیِ شمار پیامبرانی حكایت می‌كند كه برای خدا و به خاطر بر پا داشتن ارزش‌های دین قیام كرده‌اند،‌ و بسیاری از دین‌داران نیز در ركاب آنان جنگیده‌اند.
همچنین پاره‌ای از آیات قرآنی، مؤمنان را به ستیز با دشمنان دین تحریص و تشویق می‌كنند. برای مثال:
قَاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ الله بِأَیْدِیكُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْكُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِین؛2 با آنان بجنگید؛ خدا آنان را به دست شما عذاب می‌‌كند و رسوا می‌سازد، ‌و شما را بر ایشان پیروزی می‌بخشد و دل‌های گروه مؤمنان را خنك می‌گرداند.
در آیه‌ای دیگر آمده است:
إِنَّ الله اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنهًْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الله فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَهًْ وَالإِنجِیلِ وَالْقُرْآن...؛3 در حقیقت خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهای] اینكه بهشت برای آنان باشد، خریده است؛ همان كسانی كه در راه خدا می‌جنگند و می‌كشند و كشته می‌شوند. [این] به منزلة وعدة حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهدة‌ اوست....
و باز در آیه‌ای برای معرفی یاران پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است:
مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُم؛4 محمّد(صلى الله علیه وآله) پیامبر خداست و كسانی كه با اویند، بر كافران سخت‌گیر [و] با هم دیگر مهربان‌اند....
آیه‌ای دیگر مؤمنان را به جهاد و جنگ در راه خدا و برای نجات مستضعفان از دست ستمگران فرا می‌خواند:
وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیهًْ الظَّالِمِهًْ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِیراً؛5 و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و كودكانِ مستضعف نمی‌جنگید؟
همانان كه می‌‌گویند: «پروردگارا، ما را از این شهری كه مردمش ستم‌پیشه‌اند بیرون ببر،‌ و از جانب خود برای ما سرپرستی قرار بده، و از نزد خویش یاوری برای ما تعیین فرما.»
این آیه و آیات فراوان دیگری گواهِ آن‌اند كه جنگ و جانبازی در راه خدا و كارزار با دشمنانِ دین، در تاریخِ دیرینِ انبیای الهی ریشه دارد، و خداوند دوستدار كسانی است كه در این میدان پای می‌نهند و در این امر سستی نمی‌ورزند و از خود ضعف نشان نمی‌دهند.
ایثار جان برای حفظ و بقای ارزش‌ها، در سیره امامان معصوم(علیهم‌السلام) نیز سابقه‌ای بس درخشان دارد، و قیام عاشورا و شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و فرزندان و برادران و یارانش در راه دین، یكی از بزرگ‌ترین الگوهای عملی در فرهنگ شیعه است؛ چنانكه فرموده‌اند: فَلَكُمْ فِیَّ اُسوهًْ؛6«من الگویی برای شما هستم.»
بنابراین ستیز با دشمن و دفاع از كیان مسلمین و ارزش‌های دین، امری معقول و مشروع است و در كنار بسط رحمت و رأفت، یك اصل اساسی در فرهنگ قرآنی به شمار می‌آید. بدیهی است عمل به این دستورات دینی،‌ هرگز به معنای نفی دیگر شیوه‌های صلح‌آمیز و معقول در فرهنگ اسلامی نیست، و هر یك از احكام و تعالیمِ دین شرایط و اقتضائاتی دارند و هر كدام در موقعیت و جایگاه خود
به كار می‌روند.
پانوشت‌ها:
1-  آل عمران (3)، 146.
2-  توبه (9)،‌14.
3- همان،‌ 111.
4- فتح (48)، 29.
5- نساء (4)، 75.
6- تاریخ طبری، ج 4، ص 304.