از تکریم دشمنان تا تهدید دوستان!(یادداشت میهمان)
در اولین روز هفته دولت حجتالاسلام حسن روحانی در مراسم تجدید میثاق دولتمردان با آرمانهای امام خمینی(ره) در حرم مطهر گفت: در محضر امام(ره) باید بگویم که دولت و رئیسجمهور همواره به منتقدین احترام میگذارد، اما هرگز در برابر تخریبگران دولت و نظام ساکت نخواهد بود.
آنچه در عبارت فوق توجه و حساسیت نگارنده را برانگیخت کنار هم قرار دادن دو کلمه «دولت» و «نظام» است که ایشان تهدید کردند در برابر تخریبگران آن ساکت نخواهد نشست البته ادای توأمان این دو کلمه توسط رئیسجمهور محترم اولین بار نیست بلکه در جلسه شورای اداری استان اردبیل هم، آنجایی که از منتقدین دولت گلایه میکند و سپس به تخریب اشاره میکند عبارت «دولت» را در کنار «نظام» در مقابل منتقدین معرفی میکند!
اینکه آقای رئیسجمهور محترم از تخریب «نظام» عصبانی شده و برمیآشوبند و تخریبگران نظام را تهدید مینمایند فینفسه برای دوستداران نظام خوشحالکننده است و همینقدر هم انتظار ایجاد مینماید. دوستداران نظام انتظار دارند رئیسجمهور محترم ابتدا در برابر جریانات و عناصری که بهطور شفاف و حتی علنی با اساس نظام به مقابله برخاستند و در بعد نرم سعی کردند با لطایفالحیل مانند کشتهسازی و غیره چهره پاک نظام را در انظار دنیا مخدوش جلوه دهند عکسالعمل نشان دهد. مگر فراموش کردهایم که بعد انتخابات سال 88 یک عده تمام قد در مقابل جمهوریت این نظام ایستادند و با ایجاد فتنه، کشور را تا مرز خطر جدی پیش بردند، در خیابانها در مقابل اسلامیت نظام شعار داده و به جای «جمهوری اسلامی» شعار «جمهوری ایرانی» سر دادند، به عاشورا و مساجد و حسینیهها تعرض کردند و... خوب دوستداران نظام انتظار داشته و دارند دولت با این عناصر و جریانات مرز و موضع مشخص و صریح داشته باشد، در حالی که اینگونه نیست و حتی این نگرانی وجود دارد که عوامل مرتبط با آن فتنه مرموز در مناصب دولت به کار گرفته شوند و البته یکی از دلایل اساسی استیضاح و عزل وزیر علوم نیز که اخیرا شاهد آن بودیم مرتبط با همین نگرانی بود! آیا بهتر نیست رئیسجمهور محترم به جای اینکه در دفتر روزنامهها و خبرگزاریهای رسمی داخل کشور و صدا و سیما و لابلای سطور مقالات و یادداشتهای نویسندگانی که از سر دغدغه و سوز و احساس مسئولیت، احیانا انتقاداتی (ولو غیر واقعبینانه) به برخی عملکردها و مواضع دولت دارند، دنبال «تخریبگران نظام» باشند انرژی خود را صرف مقابله با تخریبگرانی بکنند که در روز روشن «نظام» را به ناکارآمدی و تعلق به گذشته داشتن و استبداد و غیره متهم میکنند؟
آیا بهتر نیست رئیسجمهور محترم وقت و جایگاه خود را صرف مقابله با فساد اقتصادی و اداری و مدیریتی بدنه دولت بکند که به طور طبیعی مستقیم و غیرمستقیم جدیترین آفت نظام میشود؟ آیا بهتر نیست فرصتهای دولت صرف مقابله با عوامل مخربی مثل فقر و بیکاری و رکود اقتصادی شود؟ اگر آقای روحانی نقد اقدامات دولت را «تخریب نظام» میدانند آیا این قاعده را شامل حال دولتهای قبلی و قوای دیگر و نهادهایی مانند صدا و سیما نیز میدانند؟ مگر نه این است که آقای رئیسجمهور در همین شورای اداری استان اردبیل آنجا که از همکاری رسانههای خارجی در انعکاس عملکرد دولتش میگوید با طعنه و تحقیر صدا و سیما اعلام میکند گوش مردم به رادیو و تلویزیون نیست! یا اینکه آیا اگر ایشان نقد اقدامات دولت را «تخریب نظام» میدانند چرا مدیران دولت یازدهم بهویژه در نقد دولت پیشین هیچ فرصتی را از دست نمیدهند و بهطوری افراط در این کار تبدیل به مایههای طنز در جامعه شده و صدای دوستان خودشان را نیز درآورده است و مقام معظم رهبری هم در مقابل همین زیادهرویها تلویحا تذکر داده و فرمودند نقد منبری عملکرد دولتهای قبل را خیلی به مصلحت نمیبینند؟!
جناب آقای روحانی! به برکت آموزههای انقلاب اسلامی، قاطبه ملت ایران به اندازهای بصیرت و معرفت دارند که مفاهیمی مانند «دولت» و «نظام» و «حکومت» و «نقد» و «تخریب» و این واژهها را بدانند و مرز و حدود و ثغور آنها را بشناسند و میزان پیوستگی و گسستگی بین این مفاهیم را تشخیص دهند و به همین خاطر میتوانند منظور و انگیزه گویندگان و منتقدین و ایضا دغدغهمندان تخریب «نظام» و میزان صداقتها را تحلیل نمایند!
بدیهی است وقتی که صحبت از «نظام» است منظور همان نقشهای است که معمار کبیر انقلاب اسلامی با استنباط از اصول و معارف مکتب اهل بیت ترسیم فرموده است و ملت ایران برای بنای آن یکی از عظیمترین انقلابهای تاریخ را به نام «انقلاب اسلامی» ثبت کردهاند و برای حفظ و حراست از آن صدها هزار شهید دادهاند و قانون اساسی وظیفه و حدود اختیار نهادها و قوای مختلف را برای «اجرای نقشه انقلاب» و تحقق آرمانهای نظام مشخص کرده است و البته بدیهی است که دوستداران نظام عملکرد نهادها و قوای مختلف بهویژه قوه مجریه را با همین میزان و معیار (یعنی نقشه انقلاب اسلامی و مصالح نظام) زیر نظر داشته و عنداللزوم نیز با همین معیار عملکرد و اقدامات نهادها را، که ابزاری برای کارآمدی نظام هستند نقد میکنند هرچند ممکن است برخی از نقدها ضعفهایی نیز داشته باشد.
رئیسجمهور محترم بعد از سخنرانی در جمع مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور و به کار بردن الفاظی تند و اهانتآمیز نسبت به افراد معترض به برخی از سیاستهای قوه مجریه، در جلسه هفتگی دولت به منظور تبیین اظهارات خویش و کاهش التهابات، مخاطب سخنان خویش را کسانی دانست که اهدافشان از این لرزیدنها و نگرانیها، تخریب دولت و سیاستهای آن است و بنا به گفته ایشان این افراد از اتاق فکر به اتاق عملیات منتقل شدهاند و تمام تحرکاتشان تحت نظر میباشد. و در ادامه این سلسله اظهارات در شورای اداری استان اردبیل و مرقد مطهر حضرت امام راحل در پاسخ به منتقدان ابراز داشتند که «هرگز در برابر تخریبگران دولت و نظام ساکت نخواهد بود»! بنابراین از کنار هم نهادن همه این مواضع و بررسی خط سیر بحث این نگرانی ایجاد میشود که نکند از این به بعد شاهد گشایش جبهه جدیدی در مقابل دولت در کنار سایر جبههها نظیر منتقدان، مخالفان و دشمنان هستیم که جبهه تخریبگران نامیده میشوند! با توجه به اینکه آقای رئیسجمهور محترم، خود یک حقوقدان هستند سوال اصلی این است که مرجع قانونی ارزیابی مواضع و اظهارات منتقدان و یا مخالفان کیست و تا کجا تخریب محسوب نمیشود و گوینده در دایره تخریبگران قرار نمیگیرند؟ مرز میان نقد و مخالفت با تخریب چیست؟ با چه روشی میشود گفتهای را تخریب یا نه نقد تلقی کرد؟
روشن است که مرز دقیق و مورد اجماع میان همه، در پیرامون این مفاهیم وجود ندارد و تشخیص و تفکیک آنها را باید به افکار عمومی واگذار کرد تا مردم بر اساس عملکرد دولت و انعکاس اثرات اقدامات در اجتماع و زندگی و سفرهشان قضاوت نمایند.
شکی نیست که تعریف جبههای دیگر با عنوان «تخریبگران» در مقابل صدای منتقدین برای خود دولت و جامعه به مصلحت نیست چون که ابتدائا عنصر آزادی بیان را تهدید میکند که از حقوق مسلم جامعه است و رئیسجمهور خود برای حراست از آن قسم خورده است.
البته بعید هم نیست که چه بسا کسانی با ارائه گزارشهای جهتدار و بزرگنمایی و تحریف مواضع منتقدین بخواهند رئیسجمهور را در مقابل فرهیختهترین قشر جامعه یعنی نویسندگان و گویندگان قرار دهند تا خود به خود در مسیر انزوا قرار گیرد...
محمود عباسزاده مشگینی