سِرّ دلبری از دلبران آل الله
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
ابن ابی الحدید (عالم سنی مذهب و معتزلی قرن هفتم هجری) در جایجای شرح بزرگ نهجالبلاغه خود به ذکر فضایل بیکران مولای متقیان علی(ع) پرداخته است. وی در مقدمه کتاب خود نیز از این مهم غفلت ننموده و صفحاتی را با مناقب نورانی آن امام پارسایان زینت بخشیده است. ما ضمن تبریک عید بزرگ ولایت و امامت، خوانندگان محترم را به مطالعه قسمتهایی از آن فضایل ملکوتی که بر قلم دانشمندی سنّی و محققی امین و با انصاف جاری شده است دعوت میکنیم:
«چه بگویم در وصف انسانی که دشمنانش به فضیلت او اعتراف کرده و قدرت انکار مناقب و پوشیدن فضایل او برایشان نیست. امویان سلطه خود را بر شرق و غرب جهان گسترانیدند و به هر روش ممکن سعی در خاموش کردن پرتو جمال علی علیهالسلام نمودند؛ چهره او را تحریف کردند، به دروغ بر او عیوب و زشتیهای متعدد نهادند، بر همه منبرها او را لعن کردند، ستایشگرانش را به زندان افکندند و به قتل رسانیدند و از نقل روایات فضایلش جلوگیری کردند، حتی از گذاردن نام علی بر کودکان ممانعت نمودند. با این حال رفتارشان جز بر علو مقام و برتری آن حضرت نیفزود؛ همچون مشک و عبیر که هر چه پوشیدهتر شود شمیم دل انگیزش بیش از پیش پراکنده گردد.
چه بگویم درباره رادمردی که سرچشمه فضایل است. هر فرقهای به او منتهی میشود و هر طایفهای خود را به او منسوب میکند. او سرآمد همه فضیلتها و پیشتاز میدان شرافت و طلایهدار عرصهگاه کمالات است. هر که در هر صفت نیکی درخشیده، پرتوش را از او ستانده، از او پیروی کرده و بر قدمگاه او گام نهاده است:
- علوم الهی (و علم کلام): این علم از سخنان علی علیهالسلام اقتباس شده و از او آغاز گردیده و به او خاتمه یافته است. معتزله که اهل توحید و عدلاند، همگی شاگردان و اصحاب او به شمار میروند. بزرگِ معتزله واصل بن عطا است و او شاگرد ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه و او شاگرد پدرش و پدر او شاگرد علی(ع) است. امااشعریها که منسوب به علی بن ابو بشراشعری هستند و او شاگرد ابوعلی جبائی است که او خود یکی از مشایخ معتزله میباشد و اینچنیناشعریها نیز به استاد و معلم بزرگِ معتزله یعنی علی(ع) ختم میشوند. اما انتساب علوم امامیه و زیدیه به آن حضرت مشخص و آشکار است.
- از دیگر علوم، دانش فقه است که علی(ع) اصل و اساس این علم محسوب میشود و هر فقیهی ریزهخوار خوان او و بهرهمند از دانش اوست. احمد بن حنبل(امام حنبلیها) نزد شافعی(امام شافعیها) آموزش دیده و شافعی نیز نزد شاگردان ابوحنیفه(امام حنفیها) علم آموخته و ابوحنیفه نزد جعفر بن محمد امام صادق(ع) تلمذ نموده و علم امام صادق به دانش امیرمؤمنان(ع) منتهی میشود. همچنین سلسله استادان مالک بن انس(امام مالکیها) به ابن عباس میرسد که وی شاگرد علی علیهالسلام بوده است. فقه امامیه نیز مأخوذ از دانش آن حضرت میباشد. پس همه علم فقه به آن حضرت منتهی میشود.
- از دیگر علوم، علم تفسیر قرآن است که هر چه هست از علی(ع) اخذ شده و مبانی این علم در کتب تفسیر از امیر مؤمنان و از ابن عباس نقل گردیده است. ابن عباس پیوسته ملازم و شاگرد آن حضرت بود و چون از او پرسیدند علم تو در مقایسه با دانش علی(ع) چگونه است؟ گفت مانند نسبت یک قطره باران در برابر اقیانوسی بیکران.
- دیگر از علوم، علم نحو و ادبیات عرب است که همگان میدانند علی(ع) آن را ابداع کرد و اصول و قواعد آن را به ابوالاسود دُؤلی آموخت و این شیوه کشف قواعد نزدیک به معجزه است. زیرا قدرت ذهن بشر از طریق معمول به چنین استنباطی دست پیدا نمیکند.
- اگر در ویژگیهای اخلاقی و فضایل نفسانی و دینی بنگری، علی(ع) را خورشیدی فروزان و بر اوج صفات ستوده خواهی یافت. شجاعتش یاد همه دلاوران پیشین و رزمجویان پس از او را به فراموشی برده است. حماسههایش در جنگ تا روز قیامت به عنوان ضرب المثل در یادها میماند. او شجاعی است که هرگز به دشمن پشت نکرد و از هیچ کارزاری نهراسید. با هیچکس هماوردی نکرد مگر آنکه به خاکش افکند و هیچ ضربهای وارد نساخت که محتاج ضربت دوم باشد و در حدیث آمده است که ضربات او همواره یکی و تک بوده است.
عرب افتخار میکرد که در جنگ مقابل او بایستد و چون فردی به دست او کشته میشد، بازماندگان او بر خود میبالیدند که وی به دست علی کشته شده است و این کسان بسیارند. همچنانکه خواهر عمرو بن عبدود بر کشته برادر خود چنین سرود: «اگر قاتل عَمرو، کسی غیر از کشنده او(علی علیهالسلام) بود پیوسته بر او میگریستم. اما کشندهاش کسی است که او را مانندی نیست و پدرش مایه افتخار مکه بود.»
قوّت بازوی او نیز ضرب المثل است. ابن قُتیبه در کتاب معارف گوید با هیچ کس در نیاویخت مگر آنکه او را بر زمین زد. اوست که دروازه خیبر را برکَند. آنگاه جماعتی از مردم خواستند آن را حرکت دهند ولی نتوانستند. او بت هُبَل را با همه سنگینی و بزرگی از بام کعبه برکند و به زیر افکند.
- جود و سخاوت: آن حضرت روزه میگرفت و خوراک خود را به دیگران عطا میفرمود. سوره انسان در شأن او نازل شده است.(وَ یُطعِمونَ الطّعام...) همچنین مفسران روایت کردهاند که زمانی آن حضرت جز چهار درهم نداشت که درهمی را در روز، درهمی را در شب، درهمی را پنهان و آخرین آن را آشکارا انفاق کرد از این روی درباره او آیه نازل شد:» آنان که اموال خود را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق میکنند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته است و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.»(بقره /۲۷۴)
از آن حضرت روایت شده است که از چاه آب میکشید و نخلستان بعضی از یهودیان مدینه را آبیاری میکرد. به طوری که دستان مبارکش پینه میزد. آنگاه دستمزد خویش را صدقه میداد و خود از گرسنگی بر شکم سنگ میبست. شَعبی در وصف او گوید:» او از همگان باسخاوتتر بود و هرگز سائلی را رد نکرد.» معاویه دشمن سرسخت او میگفت:» اگر علی خانهای از زر و خانهای از کاه داشته باشد، زر را زودتر از کاه میبخشد و به پایان میبرد.»
- حلم و عفو و گذشت: او بردبارترین انسانها بود و کسانی را که نسبت به او بدی کرده بودند، عفو میفرمود. در جنگ جمل، مروان بن حَکَم را که کینه توزترین افراد و سرسختترین دشمنان به آن حضرت بود عفو کرد. دیگر از دشمنانش عبدالله بن زبیر است که آشکارا به آن حضرت دشنام میداد. وی در جنگ جمل در خطبهای به اهل بصره گفت: این فرومایه سفله -العیاذ بالله- علی بن ابیطالب نزد شما آمده است. امام(ع) چنین شخصی را به اسیری گرفت و آزادش ساخت. نیز سعید بن عاص را که در عداوت با او شهره بود در جنگ جمل اسیر نمود و رهایش کرد. آن حضرت مردم بصره را که بر روی او شمشیر کشیدند، دشنامش دادند و بر او نفرین کردند بخشید. تجهیزاتشان را تصرف نکرد، زن و فرزندانشان را به اسیری نگرفت، چیزی از اموالشان را به غنیمت نبرد و از سنت پیامبر(ص) در فتح مکه پیروی کرد. او همه را عفو کرد و حال آنکه فتنهها خاموش نشد و کردارهای زشت فراموش نگشت.
در جنگ صفین لشکریان معاویه شریعه فرات را تصرف کردند و اجازه ندادند علی و اصحابش آب بردارند. آنان به سپاهیان کوفه گفتند به خدا سوگند قطرهای آب به شما نخواهیم داد تا از تشنگی بمیرید. آن حضرت با یاران خود حملات سنگینی بر لشکر معاویه کردند و پس از کشتاری بیامان و افتادن سرها و دستها آنان را از شریعه دور کردند و در بیابان خشک به عقب راندند. در این هنگام سپاهیان کوفه گفتند یا علی! اینک آب را از آنان بازدار، همانگونه که ایشان چنین رفتاری با ما داشتند و قطرهای آب به آنان مده تا بدون جنگ تسلیم تو شوند. امام(ع) فرمود نه به خدا سوگند من با ایشان مقابله به مثل نمیکنم. شریعه را برای آنان بگشایید.
- جهاد: نزد دوست و دشمن معلوم است که علی(ع) سرور همه مجاهدان است. در جنگ بدر که بزرگترین و سختترین غزوات پیامبر بود از هفتاد تن مشرکان، نیمی به دست علی(ع) کشته شدند و نیم دیگر را ملایک و مجاهدان به قتل رسانیدند. همین فضیلت در جهاد او کافی است.(و حال آنکه مجاهدتها و فداکاریهای آن حضرت در همه جنگها و غزوات، فتح و پیروزی مسلمانان را به دنبال داشته است)
- فصاحت: آن حضرت امام فصیحان و سرور بلیغان است و درباره سخن او گفته شده:» فروتر از سخن خالق و فراتر از سخن خلق است.» عبدالحمید بن یحیی گوید هفتاد خطبه از علی(ع) حفظ کردم و اینچنین فصاحتم جوشیدن گرفت. ابن نباته گوید از خطابه او گنجی حفظ کردهام که انفاق آن موجب گسترش و فزونی است. معاویه درباره سخن علی(ع) گفته است:» به خدا قسم هیچکس جز او فصاحت را در میان قریش سنّت نساخت.»
- زهد و بیرغبتی به لذات دنیا: علی سرور پارسایان و رهبر اولیا است. او هرگز از غذایی به سیری نخورد و خوراک و پوشاکش از همه خشنتر بود. عبدالله بن ابیرافع گوید یک روز عید به حضورش رسیدم، انبانی سر به مُهر آورد که در آن نان جوین بسیار خشکی بود و همان را تناول فرمود عرض کردم یا امیرالمؤمنين! چرا این انبان را مُهر میکنی؟ فرمود نمیخواهم فرزندانم با روغن آن را نرم سازند.
جامه او گاه با قطعه پوستین یا لیف خرما وصله داشت. پای افزارش از لیف خرما بود و همواره کرباس خشن میپوشید. خورشتش همراه نان، نمک یا سرکه و گاه کمی سبزی بود و چنانچه میخواست غذایی بهتر میل کند به مقداری از شیر شتر قناعت میفرمود. گوشت نمیخورد مگر اندکی و میفرمود شکمهای خود را گورستان حیوانات قرار ندهید. با این وجود از همه مردم نیرومندتر و قوی پنجهتر بود. گرسنگی از نیروی او نمیکاست و غذای اندک او را ضعیف نمیساخت. او دنیا را طلاق داده بود و چون از سراسر جهان اسلام به جز سرزمین شام اموال برایش میرسید همه را تقسیم میکرد.
- عبادت: او عابدترین مردم بود و بیش از همه نماز میخواند و روزه میگرفت. مردم نماز شب و خواندن نافله و ذکر گفتن را از او آموختند او در لیلهًْالهرير(شبی بسیار سخت در جنگ صفین) بین دو لشکر سجاده انداخت و به نمازاشتغال یافت در حالیکه تیر از چپ و راست او میگذشت ولی آن حضرت هیچ به خود بیم راه نداد تا از نماز فارغ شد. از امام زین العباد(ع) پرسیدند عبادت تو در برابر عبادت جدّت امیرالمؤمنين(ع) چگونه است؟ فرمود همچون عبادت او در مقایسه با عبادت رسولالله(ص).
چه بگویم درباره بزرگمردی که اهل ذمّه با آنکه نبوت را تکذیب میکنند او را دوست دارند. فیلسوفان که با اهل شریعت دشمناند او را تعظیم میکنند و پادشاهان روم و فرنگ چهره او را در کلیساها و عبادتگاههای خود تصویر میکنند در حالی که شمشیر حمایل کرده و برای جنگ آستین بالا زده است. پادشاهان ترک و دیلم صورت او را بر شمشیرهای خود حک میکنند. شمشیر عضدالدوله و شمشیر پدرش رکن الدوله و نیز شمشیر آلب ارسلان و پسرش ملکشاه نقوشی از چهره علی(ع) داشت گویی با این کار برای پیروزی و ظفرمندی خود تفأل میزدهاند.
من چه گویم درباره بزرگمردی که پدرش ابوطالب سید بطحا و شیخ قریش و سرور مکه است. آنکه سرپرستی پیامبر را در کودکی به عهده گرفت و در بزرگی از او حمایت کرده و از گزند مشرکان قریش بازش داشت. او به خاطر پیامبر، متحمل ملامت فراوان و رنج بسیار گردید و بر یاری و نصرت او بسیار شکیبایی ورزید. در خبر است که چون ابوطالب درگذشت به پیامبر(ص) وحی شد که از مکه بیرون رو که یار و یاورت درگذشت. علی(ع) علاوهبر چنین پدری، پسر عمویی چون پیامبر(ص) دارد که آقای همه گذشتگان و آیندگان است و برادری چون جعفر که صاحب دو بال در بهشت است. همسرش سیده همه زنان جهان است و دو پسرش سرور جوانان اهل بهشتاند. نیاکان پدری و مادری او همگی نیاکان رسول خدایند و وجود او آمیخته با خون و گوشت پیامبر(ص) است.
من چه گویم درباره انسانی که از همه مردم بر هدایت پیشی گرفت و به خدا ایمان آورد و او را پرستید و عبادت کرد و حال آنکه همگان سنگ میپرستیدند و منکر خدا بودند و هیچکس در یگانه پرستی از او پیشی نگرفت مگر رسول خدا(ص). او خود فرموده است من صدّیق اکبر و فاروق اولم پیش از همه اسلام آوردم و قبل از دیگران نماز گزاردم.»