مهاجرین زیر چتر حمایت زندانبانان شان!
فاطمه قاسمآبادی
رابطه ایالات متحده با همسایگانش همواره پر از درگیری و کشمکش بوده است. البته درگیری با کشورهای دیگر دنیا، بعد از جنگ جهانی دوم و اوج گرفتن قدرت آمریکا، آغاز شد ولی درگیری با کشورهایی مانند مکزیک، که هم مرز با ایالات متحده بودند، از مدتها قبل از جنگ جهانی، شروع شده بود.
در سینما و تلویزیون آمریکا اما، چهره درگیریها و مشکلات بین این دو کشور، همیشه به نوعی به نفع آمریکا یا همان کشور سازنده تمام میشود و مکزیکیها معمولا مردمانی دردسرساز و زبان نفهم به تصویر کشیده میشوند که صلاح کار خود را نمیدانند و برای سفید پوستان آمریکایی دردسر ایجاد میکنند.
در واقعیت هم با توجه به موضعگیریهای شدید آمریکا نسبت به مهاجران و بخصوص مهاجران مکزیکی و جنجالهای قفس آهنین و جدایی کودکان همین مهاجران از والدین شان، کاملا مشخص است که چرا در چند سال اخیر فیلمهایی در مورد این مهاجران در کنار چهره مهربان آمریکاییهایی که در فیلمها بر خلاف واقعیت، به انسانیت اعتقاد دارند، ساخته شده است.
فیلم «تیرانداز»، محصول سال ۲۰۲۱، به نویسندگی و کارگردانی «رابرت لورنتس» است و داستانش به فداکاری یک ارتشی سابق آمریکا برای نجات کودکی مکزیکی میپردازد.
داستان فراری مکزیکی
داستان فیلم تیرانداز در مورد مردی به نام «جیم» است که یک دامدار و تفنگدار سابق ارتش آمریکا است. جیم که در مرز آریزونا مشغول به کار و زندگی است، یک روز با دو فراری بر خورد میکند. این دو فراری که یک مادر و پسر هستند، از مکزیک به خاطر تهدید قاچاقچیان مواد مخدر، فرار کردهاند و به آمریکا پناه آوردهاند.
طی اتفاقاتی مادر «میگوئل» یا همان پسرک مکزیکی، کشته میشود و جیم تصمیم میگیرد، میگوئل را به خانواده مادری اش در شیکاگو برساند و از او در برابر قاچاقچیان، محافظت کند.
میگوئل و جیم به خاطر رسیدن به هدف شان، به دل جاده میزنند و به تنهایی با خطرات فراوانی روبهرو میشوند.
دشمن قدیمی، محافظ جدید
واقعیت این است که به غیر از مسائل سیاسی بین دو کشور، روابط بین مردم مکزیک و آمریکا هم به خاطر یورشهای همیشگی آمریکاییها و کشمکشهای موجود، همیشه تیره و تار بوده است و از زمان جنگ آمریکا و مکزیک که در سالهای 1846 تا 1848، اتفاق افتاد، این کشمکشها به صورت مستقیم ادامه پیدا کرد... البته یک سال قبل از شروع این جنگ خانمانسوز، سفیدپوستان تگزاس توانستند این منطقه را در سال 1845 به ایالات متحده پیوند بدهند و بعد از این سال، تگزاس دیگر در برابر مکزیکیها تنها نبود و رسما جزوی از آمریکای امروزی شده بود.
بعد از تمام شدن این جنگ به نفع ایالات متحده هم با شروع انقلاب مکزیک، در سال 1910 ایالات متحده، ارتش خود را برای مبارزه با شورشیان و مقابله با تأثیرات انقلاب مکزیک بر ایالات متحده، به مرزهای مکزیک فرستاد و حاصل این جنگ هم کشتههای بسیار و ویرانی زیاد بود. این جنگها که به « جنگهای مرزی» معروف شد تا سال 1919 طول کشید.
حالا با توجه به این سابقه از درگیری، وقتی در یک فیلم قرار میشود قهرمان آمریکایی از کودک مکزیکی دفاع کند، این سؤال پیش میآید که چرا در واقعیت هیچ رنگ و بویی از چنین حمایتی وجود ندارد؟
چرا با وجود این جوِّ انسان دوستانهای که در فیلمها و سریالهای آمریکایی در مورد همسایه دوستی وجود دارد، مکزیکیهای مهاجر در آمریکا، همچنان در فقر و زیر سایه انواع نژادپرستیها زندگی میکنند و کسی هم جوابگوی این بیعدالتیها نیست؟
در تیرانداز، مخاطبین از همان ابتدای ماجرا میبینند که جیم به عنوان یک ارتشی سابق، در حرکتی نمادین پرچم آمریکا را بر روی دوشش میاندازد و نشان میدهد که یک ارتشی وطنپرست است و در روند ماجرا هم جیم همیشه به قوانین کشورش احترام میگذارد و تنها زمانی خودمختار میشود که پای جان این کودک مهاجر وسط میآید و اینجاست که جیم به عنوان یک وطنپرست، که وجدان بیداری هم دارد، زمین و زمان را زیر پا میگذارد و از این کودک حمایت میکند.
مسئله حمایت آمریکاییها از مهاجرین، با توجه به خاطرات مردم مکزیک و دنیا، در سالهای اخیر واقعا جالب توجه است؛ مخصوصا که هنوز روزی که همسر رئیسجمهور سابق آمریکا یا همان «ملانیا ترامپ»، با بارانی که رویش نوشته بود «من واقعا اهمیتی نمیدهم شما چطور؟» به مراکز جداسازی کودکان مهاجر از والدین شان رفته بود، از خاطرات مردم پاک نشده و حتی مطرح کردن ادعای حمایت از مهاجران هم در مورد آمریکاییها به نوعی شوخی شباهت دارد تا واقعیت.
حمایت از کودکان
در چند سال اخیر، تصویر قهرمانان آمریکایی که در حمایت از کودکان پا به فیلمنامهها گذاشتهاند، هر روز پر رنگتر میشود. این مسئه با توجه به مشکلات فراوانی که در این کشور و کشورهای غربی در مورد کودکان وجود دارد، قابل توجه است.
فیلم «اخبار جهان» با بازی «تام هنکس» و فیلم «آسمان نیمه شب» با بازی «جرج کلونی» و... از این دسته فیلمها هستند که روی حمایت کودکان زیر سایه قهرمانان آمریکایی تاکید دارند و در این گونه فیلمها مهمترین نقطه اتصال بین کودک و قهرمان ماجرا وطنپرستی و مسئولیتپذیری قهرمان داستان است که باید احساس اعتماد از دست رفته مخاطبین را نسبت به قهرمانان آمریکایی که اغلب ارتشی هم بودهاند برانگیزد.
اعتقادی که سقوط نمیکند
در فیلم تیرانداز، مخاطبین از همان اوایل میفهمند که جیم از نظر مالی مشکلات بزرگی دارد، این ارتشی سابق که به دامداری مشغول است، به خاطر بیماری، همسرش را سال گذشته از دست داده است و خرج درمان همسرش باعث شده که جیم تا مرز ورشکستگی و از دست دادن مزرعهاش پیش برود.
در تیرانداز مخاطبین قهرمانی را میبینند که هر چند مشکلات و رنجهای بسیاری دارد ولی همچنان روی انسانیت و کمک به همنوع پافشاری میکند و حاضر نیست از اعتقاداتش قدمی عقب بگذارد.
در این فیلم بینندگان مکزیکیهایی را میبینند که بهخاطر یک تسویه حساب از گرفتن جان یک مادر و کودک بیگناه ابایی ندارند ولی در آن طرف ماجرا یک آمریکایی با وجدان وجود دارد که جانش را برای کسانی که نمیشناسد، وسط میگذارد و تا پای مرگ از آنها حمایت میکند. این نوع نگاه یک طرفه و کلیشهای به آدم بدها و آدم خوبها باعث شد تا فیلم تیرانداز نتواند از اثری شعاری و اکشن، پا فراتر بگذارد.
بی مخاطب و تکراری
فیلم تیرانداز با وجود بازیگر محبوبش «لیام نیسون» که پای ثابت این نوع اکشنهای آمریکایی است، نتوانست نظر مثبت منتقدین را به دست بیاورد.
این فیلم در گیشه هم فروش چندانی نداشت و با بودجه 23 میلیونی، فروشی حدود
22 میلیون دلار داشت و نتوانست مانند اکشنهای هم ردهاش، تهیه کنندگانش را راضی کند و در حد اثری سفارشی و شعاری باقی ماند.