kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۲۴۹۶
تاریخ انتشار : ۰۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۰:۵۰

دو نکته!

 

پژمان کریمی
بردگـان ســاده‌لوح!
سایت رادیو زمانه- سخنگوی سازمان جاسوسی هلند- که به‌دست جمعی از به اصطلاح خبرنگاران درجه سوم مدعی اصلاح‌طلبی اداره می‌شود، مدتی پیش مطلبی علیه برخی از بازیگران نویسنده منتشر کرد. تهیه‌کننده این مطلب بر آن بود به خواننده القا کند بازیگرانی که طی سالیان پیش، کتاب منتشر کرده‌اند اساساً نویسنده نبوده و نیستند و بلکه صرفا به دلیل شهرت توانسته‌اند چیزکی به نام کتاب منتشر کنند!
نگارنده این سطور، کتاب بازیگران هدف نظر را نخوانده است. علاقه‌ای هم برای خواندن کتاب آنها ندارد. از حیث فکری نیز با تمامی آنها دارای زاویه‌ای جدی است و معتقدم برخی از آنها گاهی بی‌اراده و ناآگاهانه در زمین دشمن بازی کرده‌اند. اما مطلب رادیوی اجنبی را نیز یکسره مردود می‌داند. زیرا که:
اول: آیا نویسنده مطلب، تمام کتاب‌های بازیگران نویسنده را مطالعه کرده است؟ بعید می‌دانم. چرا که مطلب یاد شده، مصادیق و مستنداتی را شامل نمی‌شد. این یعنی مطلب رادیو زمانه از حیث مستند بودن، هیچ ارزشی ندارد.
دوم: چرا باید فکر کنیم هر بازیگری لزوما در پی سواستفاده از شهرت است و شهرت، قلم را به حرکت وا می‌دارد؟ اصلا چرا باید تصور کنیم که بازیگر با دنیای نویسندگی فاصله دارد؟ پس؛ منطق رادیو زمانه، مبتنی بر «مغایرت شهرت با شان و استعداد نویسندگی» ساده‌لوحانه و قابل پذیرش است.
سوم: اگر مطلب رادیوی جاسوسی هلند را یک خواننده عادی نیز مطالعه کند به‌خوبی درمی‌یابد که تهیه‌کننده مطلب، نسبت به بازیگران ایرانی دارای موضع شخصی و خصمانه است. چرا؟ دلیل آن به سادگی قابل حدس است. برخی از بازیگرانی که در مطلب از آنها نام برده شده است و به «نانویسنده بودن» متهم شده‌اند، کسانی هستند که در آثار متعدد تلویزیونی و سینمایی بازی کرده‌اند و برخی از این آثار در زمره کارهای ارزشی بشمار می‌آیند. خب، از این حیث، رادیو زمانه باید هم به بازیگران نویسنده بتازد و شان حرفه‌ای وصاحب قلم بودن آنها را با‌تردید رو‌به‌رو کند.
رادیو زمانه می‌توانست کاملاً به دور از مسائل و حب و بغض‌های شخصی و شبه‌سیاسی، به نقد کتاب بنشیند نه اینکه با بهانه کردن رابطه «شهرت و بازیگری و کتاب» خود را دلواپس فرهنگ و ادبیات ایران زمین نشان دهند. کسانی که نگران فرهنگ ایران و ادبیات ایرانی هستند، هیچ‌گاه در نقش پادوی رسانه اجنبی و مبلغ لیبرالیسم ظاهر نمی‌شوند. چون نام رادیو زمانه آمد بجاست نکته‌ای را از سال‌های دور یادآور شد. می‌گویند یک روز سردبیر به ظاهر ایرانی رادیو زمانه اخراج شد. وقتی او به قصد شکایت در برابر یکی از مدیران هلندی رادیو ایستاد و گله از بدرفتاری دیگر مدیران هلندی و اخراج خود کرد، پاسخ شنید که «شما بردگان ما هستید!»
اما به‌نظر نگارنده، فرق بردگان رسانه‌ای با بردگانی که قرن‌ها و دهه‌های پیش اغلب در جنگها می‌یافتند؛ این است که بردگان رسانه‌ای، داوطلبانه به خدمت اجنبی در می‌آیند تا به مردم و کشورشان خیانت کنند. اما بردگان دیروز لزوما قصد و داغ خیانت بر پیشانی نداشتند و هویت خود را ارجمند و پاس می‌داشتند.
احمق‌ها نقشه کشیدند!
هفته پیش بود که رسانه‌های معاند در اقدامی هماهنگ به تشریح و برجسته‌نمایی سناریویی بر ساخته اقدام کردند. رسانه‌های معاند و تجزیه‌طلبی چون «ایران اینترنشنال سعودی» و «بی‌بی‌سی فارسی» و تلویزیون «من وتو» و... مدعی شدند که دستگاه اطلاعاتی ایران قصد ربایش و انتقال مسیح علی‌نژاد- روزنامه‌نگار- به ایران را داشته است و عوامل این دستگاه هم، دستگیر شده‌اند.
علی‌نژاد نیز به‌عنوان سوژه اصلی بارها مقابل دوربین قرار گرفت و با هیجانی عجیب به تکرار ادعاهای گروهک‌های معاند علیه تهران پرداخت و از پلیس آمریکا که از او حمایت و نگهبانی می‌کند تمجید کرد. او همچنین دولت آمریکا را به اقدام ضربتی علیه جمهوری اسلامی فراخواند. ساختگی بودن ماجرا و وجود سناریوی طراحی شده علیه تهران، کاملاً واضح بود. چرا؟ از سوژه اصلی. یعنی از مسیح علی‌نژاد! چرا باید جمهوری اسلامی نقشه‌ای پیچیده طراحی کند تا علی‌نژاد را به ایران آورد؟ مگر او کیست؟ جز این است که تمامی غایت و همه تلاش این فرد بی‌سواد و هیجان‌زده و مفلوک، کشیده شدن روسری از سر زن مسلمان و‌ترویج زندگی سفید است؟ جز این است؟ چرا باید دستگاه اطلاعاتی هزینه‌ای کلان کند، در داخل خاک آمریکا عناصر خود را بسیج کند تا فردی بی‌مایه و سطحی را به ایران آورد؟ فردی که نه در توشه خود اطلاعاتی سری دارد و نه توان بسیج عمومی حداقلی در ایران؟ از طرف دیگر؛ علی‌نژاد خبر «قصد دستگاه اطلاعاتی ایران» علیه خود را رسانه‌ای می‌کند و فیلم حضور پلیس در برابر منزلش را تهیه می‌کند وکلی غش و ضعف خود برای پلیس مهربان آمریکا را پخش می‌کند. در نگاه اول؛ این یعنی نقشه دستگاه اطلاعاتی ایران لو رفته است. خب... در چنین شرایطی و در برابر چشم پلیس آمریکا چرا باید باز هم عناصر اطلاعاتی ایران به سراغ علی‌نژاد بروند و به شکل طبیعی دستگیر شوند؟ چرا؟... باید گفت؛ طراحان سناریوی ادعای ربایش و انتقال علی‌نژاد یا بشدت ابله هستند (که هستند) یا مخاطبان رسانه‌های معاندی مانند صدای آمریکا و بی‌بی‌سی و... را ابله فرض کرده‌اند(که کرده‌اند).
به هر روی سناریوی احمقانه یاد شده به یاری پادوهای رسانه‌ای بیگانه به اجرا رسید و البته هیچ آدم عاقلی آن را باور نکرد. در واقع هم طراحان سناریو به نفع جمهوری اسلامی عمل کردند. این‌گونه که در نظر ضدانقلاب دستگاه اطلاعاتی ایران را دارای قدرت نفوذ و توان عملیات و جولان‌دهی در عمق خاک آمریکا توصیف کردند. از طرفی دیگر هم میزان بلاهت دستگاه امنیتی و عوامل و پادوهای رسانه‌ای ضدایرانی را بر ملا کردند! چرا؟ چون اگر عاقل بودند سناریویی احمقانه را که شکست آن از پیش روشن بود طراحی و به اجرا نمی‌رساندند.
ظاهرا دستگاه امنیتی و رسانه‌ای آمریکا از پلیسی‌نویسان حرفه‌ای بی‌بهره است وگرنه نتیجه آنی نمی‌شد که شد و گفته شد!