kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۲۴۰۵
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۲۹

اسلام و واقعیت‌های نیاز جنسی زن و مرد

 

یکی از مسائل مهمی ‌که امروزه و تحت تأثیر تحقیقات روانشناختی و جامعه‌شناختی برجستگی و اهمیت بیش از پیش یافته است، مسئله نیاز جنسی زنان است. بیشتر تحقیقات در این حوزه را فمینیست‌ها به راه انداختند تا اثبات کنند که در میان زن و مرد تفاوت اصیلی وجود ندارد و اگر تفاوتی هست، محصول محیط و‌ تربیت اجتماعی است؛ اما خوشبختانه این تحقیقات به سود جریان فکری فمینسیم تمام نشد؛ بلکه به روشنی به دست آمد که زنان و مردان با وجود ‌اشتراکات فراوان، تفاوت‌های بسیاری در ابعاد گوناگون دارند. می‌پذیریم که محیط و ‌تربیت، تأثیرگذار و نقش‌آفرینند؛ اما این تأثیر و نقش‌آفرینی یقینا در قلمرویی است که چارچوب ژنتیک، طبیعت و فطرت اجازه می‌دهد. بی‌توجهی و ستیز جاهلانه با فطرت زن و مرد و خیال خام برچیدن بساط جنسیت در سر پختن، تاکنون هزینه‌های فراوان و خسارت‌باری را برای زنان در غرب به ارمغان آورده است. زن و مرد هردو انسانند؛ اما تفاوت‌های مهمی‌ با هم دارند که دست حکیم خداوند آن را پدید آورده است تا نقش‌های متفاوتی را به عهده بگیرند و نقش خود را به خوبی ایفا کنند. خصلت‌های متفاوت زنان و مردان، تنها برای تمایز و به انجام رساندن موفق رسالتی است که به عهده خواهند گرفت و هرگز مایه برتری یکی بر دیگری نیست. تفاوت‌های اساسی در حوزه‌های عصب‌شناختی، فیزیولوژیک، فیزیکی و روان‌شناختی به‌صورت منطقی، تفاوت در حیطه‌ اخلاق، حقوق و تکالیف اجتماعی را به دنبال خواهد داشت. در نوشتار حاضر به یکی از شبهاتی که در این عرصه مطرح است توجه کرده و پس از بررسی به نقد آن خواهیم پرداخت.

چکیده‌ شبهه
نظام فقهی و حقوقی اسلام در مسئله روابط جنسی زن و مرد، عدالت را رعایت نکرده است. از یک سو به مردان این اجازه را می‌دهد که تا چهار همسر عقدی دائمی‌ و بی‌نهایت همسر موقت بگیرند و در هرزمان و هرمکان به نیاز جنسی خودشان پاسخ دهند؛ اما از سوی دیگر زن را در چارچوب یک ازدواج و ارتباط با یک همسر محدود می‌کند. چرا زنان نمی‌توانند همانند مردان از چنین آزادی جنسی برخوردار باشند؟ زنی که به سبب بدرفتاری یا دوری یا ناتوانی همسر از فرصت تأمین امیال جنسی خود محروم است چه باید بکند؟! آیا باید بسوزد و بسازد؟! چرا به چنین زنی اجازه داده نمی‌شود تا از طریق ارتباط موقت با مرد دیگری نیاز خود را تأمین کرده و به انواع بیماری‌ها گرفتار نشود؟!
مقدمه
هنگامی‌که پاره‌ای از مباحث فقهی مربوط به خانواده و روابط جنسی- عاطفی میان زن و مرد را در رساله‌های توضیح‌المسائل مرور می‌کنیم، این‌گونه به‌نظر می‌رسد که نگاه اسلام به مسئله روابط جنسی همسران، نگاهی مرد سالارانه است و فقه اسلامی توجه خاصی به نیاز جنسی زنان و خواسته‌های به حق آنها در موضوع رفتار جنسی نکرده است؛ این مسئله وقتی برجسته‌تر و پررنگ‌تر مطرح می‌شود که گفته شود اساساًً تمکین و اطاعت در موضوع رفتار جنسی، از وظایف زن در قبال مرد دانسته شده و زن مؤظف است در هرشرایط و هرزمان که مرد بخواهد (مگر عذری شرعی یا عقلی وجود داشته باشد) به خواسته جنسی مرد پاسخ مثبت دهد؛ از این منظر مسلماً سوء‌فهم‌های فراوانی پدید آمده و فقه اسلامی به یک‌سونگری و در نظرگرفتن انحصاری لذت‌ها و نیازهای جنسی مردان متهم می‌شود؛ این برداشت ناقص و ناموجه از منابع اسلامی همواره دستاویز دگراندیشان و مخالفان اسلام بوده تا از این رهگذر دین الهی اسلام را به مردمحوری و زن‌ستیزی متهم کرده و از اعتبار و ارزش آن در قلب‌ها و ذهن‌های مردم، به‌ویژه بانوان مؤمن و دلداده به باورهای دینی بکاهند؛ در مقاله حاضر تلاش می‌کنیم به اختصار پرده‌های ابهام و سوء‌فهم‌ها را به کناری زده و نگاه پرفروغ دین عزیز اسلام به مسائل انسانی، به‌ویژه نظرگاه آن به جایگاه زنان و حقوق و تکالیف آنها را به‌صورتی نسبتاًً جامع مرور کنیم:
زن از منظر انسان‌شناسی اسلام
یکم: اساساًً نگاه اسلام و پیشوایان دین به‌وجود زن، نگاهی آمیخته با تکریم، احترام، قداست و احساس محبت است؛ زن به‌عنوان مظهر جمال و رحمت خداوند در ذهن، زبان و عمل پیامبر و امامان هدی (علیهم‌السلام) جایگاهی پرارج و منحصر به فرد دارد؛ از منظر آموزه‌‌های انسان‌شناختی و اخلاقی اسلام، وجود لطیف و رازآلود زن، خاستگاه خیر کثیر(1) و منبع آرامش(2) و جوشش مهربانی و محبت است؛(3) مردان هراندازه در مراتب ایمان و قرب خداوند قدمی‌برداشته و گامی ‌نزدیک می‌شوند، به همان اندازه محبت و احساس علاقه به زنان در قلبشان افزونتر می‌شود؛(4) پیامبر فرمود: زنان را جز انسان‌های کریم گرامی‌نمی‌دارند و جز فرومایگان خارشان نمی‌کنند؛(5) سبک رفتار عاطفی پیامبر با دخترش فاطمه زهرا (س) و همسرانش، به‌ویژه خدیجه کبری و نیز رفتار امامان اهل‌بیت(ع) با زنان و دخترانشان، بهترین گواه بر نگاه پرمهر و قداست دین به زن و زنانگی است؛ کافی است قدری بیندیشیم که حتی جایگاه فاطمه و زینب و سکینه و معصومه (س) در میان ما شیعیان چگونه است! همة ما به محبت و علاقه و حتی عشق به این زنان با کرامت و متخلق به اخلاق الهی، افتخار می‌کنیم. در روزهای موالیدشان شادی کرده و در مصائب و سختی‌هایی که دیده‌اند،‌اشک ماتم می‌ریزیم و مویه می‌کنیم.
دوم: با نگاهی گذرا به آیات قرآن کریم و روایات اهل‌بیت(ع) به روشنی قابل فهم است که ملاک و معیار ارزش آدمیان، چه زن و چه مرد، تقوا(6) و عدالت است؛ وجود زن و مرد در جوهرة انسانیت، یعنی عقل، ایمان، اخلاق و عمل صالح، یکسان است و هیچ‌کدام برتری ماهوی و ذاتی بر دیگری ندارند؛(7) در قرآن کریم دو آیه وجود دارد که از محکمات آیات قرآنی به شمار می‌رود و هرحکم و برداشت متشابه و مفهوم و گزاره ناروشنی باید در ذیل آن دو معنا شود:
آیه اول: «یقیناً فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را بر تصرف و تحرک در خشکی و دریا توان دادیم و از خوردنی‌های پاک (و سازگار با وجودشان) روزی کردیم و بر بسیاری (یا همه) دیگر آفریدگان خود برتری سترگی دادیم»؛(8) در این آیه سخن از کرامت ذاتی همه فرزندان آدم، چه زن و چه مرد است و هر دو جنس به تاج «كَرَّمْنا» مکرم و محترم شمرده شده‌اند؛ البته این کرامت، کرامت غیراختیاری است و ستایشی اگر از آن هست، که هست، ستایش از قدرت و رحمت و حکمت خدای آفریننده این کرامت است؛ هرچند خداوند خود، انسان‌ها را به سبب کرامت ذاتی تکریم کرده است. مقصود از کرامت ذاتی همان تعالی و تکامل عقلی، جسمی، عاطفی و رفتاری انسان نسبت به دیگر موجودات و قدرت فهم و انتخاب نیک و بد و استعداد پیمودن درجات قرب خداوند و احراز مقام جامعیت اسماء و صفات حضرت حق است.(9)
آیه دوم: «ای مردم! همانا شما را از مرد و زنی آفریدیم و در گروه‌ها و قبیله‌های گوناگون جای دادیم، تنها برای اینکه یکدیگر را بهتر بشناسید
(و بتوانید بهتر با هم تعامل کنید؛ هیچ یک از تفاوت‌ها در رنگ، زبان، جغرافیا، تاریخ و.... هرگز مایة فخر و مباهات و برتری‌طلبی نیست؛ یگانه ملاک برتری تقواست) یقیناً گرامی‌ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست!»(10) این آیه از کرامتی سخن می‌گوید که آن را کرامت اکتسابی می‌نامیم؛ کرامت اکتسابی یعنی تلاش و تکاپو برای به دست آوردن مراتب والاتر ایمان، تخلق به خصلت‌های نیک و ستوده الهی و انجام هرچه بیشتر و بهتر عمل صالح؛ هرکه در این عرصه موفق‌تر و کوشا‌تر باشد از کرامت و احترام و ارزش افزون‌تر و بالاتری برخوردار خواهد شد؛ در این عرصه تفاوت ماهوی و بنیادی میان زن و مرد نیست؛ تفاوتی اگر هست، که هست، در برخی از جلوه‌های تقوا و عمل صالح است نه در ریشه و گوهر آن!
سوم: زن و مرد علی‌رغم اشتراکات فراوان در موضوعاتی که اتفاقاً جوهره انسانیت و سعادت ابدی آنها را بیش و پیش و بیش از هرچیز رقم می‌زند، تفاوت‌های قابل توجه و چشمگیری در ابعاد گوناگون، شناختی، عاطفی، فیزیکی، فیزیولوژیک و رفتاری دارند؛ اکنون در این مجال تنگ، فرصت پرداختن به این موضوع، به‌صورت تفصیلی وجود ندارد و باید به کتاب‌هایی که در این خصوص نگاشته شده است مراجعه کنید و ما در پایان این نوشتار برخی از آنها را معرفی خواهیم کرد؛ اسلام دین واقع‌گرا و به تعبیر دقیق‌تر، دین فطرت گراست؛ از این رو احکام و قوانین حقوقی و اخلاقی آن، دقیقاًً مبتنی بر واقعیت‌های وجودی زن و مرد و جامعة انسانی است؛ اسلام به آرمان‌ها نظر دارد و از لحاظ نظری و علمی ‌آرمان‌گرا است، اما هرگز از واقعیت‌ها چشم نمی‌پوشد و از آن غافل نمی‌شود؛ بر این اساس هرآموزة فقهی و حقوقی می‌بایست متناسب و هماهنگ با فطرت و سرشت زن و مرد باشد و این‌گونه هم هست!
اسلام در مسئله نیاز جنسی زن و مرد، هرگز یک‌سونگری نکرده و نیازهای مردان را بر نیازهای زنان‌ ترجیح نداده است؛ بلکه به نیازها و امیال و خواسته‌های مشروع و طبیعی هر دو جنس توجه کرده و قوانین حقوقی و اخلاقی خود را بر این اساس سامان داده است؛ از آنجا که محیط و فضای زندگی مشترک باید بر اساس اخلاق، محبت و عشق بنا شود و همسران بیش و پیش از آنکه حقوق خود را از یکدیگر مطالبه کنند، با میل و رغبت و از سرعشق و محبت و گذشت به هم نگریسته و نیازهای یکدیگر را به‌صورت کامل و احترام‌آمیز پاسخ دهند. احکام و حقوق فقهی اسلام، به‌عنوان کف و حداقل مناسبات میان زوجین مطرح می‌شود و بیش از آن با توصیه‌های اخلاقی و ‌تربیتی بالا برده و کامل شده است؛ از این رو برای به دست آوردن نگرش اسلام به مسألة مناسبات و روابط همسران، باید مجموعه احکام فقهی و آموزه‌های اخلاقی و ‌تربیتی را باهم و یک جا ملاحظه کنیم تا در دام برداشت‌های ناکامل و تفسیر به رأی نیفتیم.
حال این پرسش مطرح می‌شود که چرا در مباحث فقهی و حقوقی اسلام نیاز جنسی مردان به‌صورت پررنگ‌تر و مهم‌تری دیده شده است؛ به‌گونه‌ای که مردان مجازند تا چهار همسر دائم اختیار کرده و در صورت ضرورت، از ازدواج موقت هم بهره‌مند شوند؛ اما زنان نه تنها مجاز به داشتن بیش از یک همسر نیستند، بلکه تا زمانی که در عقد مردی به سر می‌برند، حق ازدواج یا ارتباط جنسی با مرد دیگری را هم ندارند! اگر چنین است آیا این تبعیضی آشکار میان زن و مرد نیست؟! آیا نمی‌توان گفت اسلام عدالت جنسی میان زن و مرد را مراعات نکرده است؟! آیا اگر زن، به هرعلت، نتواند پاسخی رضایت‌بخش از روابط جنسی خود بگیرد، ناکام نمانده و حق طبیعی‌اش پایمال
نشده است؟!
این پرسش‌ها، پرسش‌هایی جدی و قابل تأمل است و باید به تحلیل درست و دقیق آن بپردازیم؛ برای پاسخ به این پرسش‌ها و تبیین مسئله، کوشش در تبیین این واقعیت که اسلام در موضوع نیاز جنسی چه ملاحظاتی را در نظر داشته و چه حکمت‌ها و ظرایفی را در این میان مورد توجه قرار داده است، بسیار راهگشاست؛
عدالت جنسی یا تبعیض جنسی؟
شکی نیست که در احکام فقهی، در موضوع روابط جنسی، نوعی تبعیض میان زن و مرد وجود دارد؛ اما این تبعیض عادلانه است نه ظالمانه! هنگامی ‌تبعیض، ناعادلانه و ستمکارانه است که دو فرد، که از هرجهت در وضعیت یکسان قرار دارند، بهره نامساوی دریافت کنند و نصیب نامتوازن ببرند؛ اما اگر تبعیض بر اساس حکمت و با ملاحظه تفاوتی است که با هم دارند، نه تنها ناعادلانه نیست که عین عدالت و انصاف خواهد بود! با این مقدمه می‌خواهیم به پاره‌ای از حکمت‌ها و ظرافت‌هایی که قانونگذار حکیم اسلام در نظر داشته و بر اساس آن، زن و مرد را در موضوع رفتار جنسی، به‌صورتی یکسان ندیده است و در امر کامروایی جنسی، میان‍شان تبعیض قائل شده است،‌ اشاره کنیم:
نوسانات خلقی- جنسی زنان
1. زنان به‌صورت معمول، هرماه، یک‌بار، یک دوره جنسی را تجربه می‌کنند؛ این دوره با عادت ماهانه آغاز می‌شود و تا آغاز عادت بعدی موجب بروز نوسانات و شرایط متفاوتی در جسم و روان آنان می‌شود؛ زنان اغلب از روزهای نزدیک به عادت ماهانه، به سبب کاهش شدید استروژن، دچار اضطراب، تشویش، آشفتگی، کم‌حوصلگی، خستگی، ضعف در بینایی و شنوایی، کاهش شدید میل جنسی، دردهای عضلانی، حالت تهوع،... می‌شوند و این حالات گاهی تا پایان ایام عادت ادامه می‌یابد؛ از آنجا که وجود هرمون استروژن نقش مهمی‌ در تمایلات جنسی زنانه دارد، کاهش شدید آن، موجب کاهش و افت امیال جنسی زنان می‌شود؛ حتی برخی از زنان در ایام قاعدگی از رفتارهای جنسی متنفر می‌شوند و از درخواست‌های جنسی همسر احساس کلافگی و بیزاری می‌کنند؛ پس از پایان ایام عادت و با افزایش هورمون استروژن، حالات خلقی زنان رو به بهبودی نهاده و به موازات آن، امیال جنسی آنها هم رو به افزایش می‌گذارد و تقریبا در روزهای چهارده، پانزده و شانزده دورة جنسی، به اوج خود می‌رسد؛ با گذشت روزهای میانی دوره، در صورتی که زن باردار نشده باشد، حالات خلقی و امیال جنسی زن دوباره سیر نزولی خود را آغاز می‌کند و تا رسیدن به ایام قاعدگی جدید ادامه می‌یابد؛ در مقابل، مردان هیچ‌گاه چنین نوسانات خلقی مداومی‌را تجربه نمی‌کنند و میل جنسی آنها همواره نقد و آماده فعالیت است؛ زیرا‌ ترشح هورمون‌های جنسی مردانه به‌صورت یکنواخت و همیشگی است. مردان از آمیزش جنسی کنونی فارغ نشده‌اند که به آمیزش جنسی بعدی می‌اندیشند! زنان در روزهای قاعدگی از نظر جسمی‌و روانی و در روزهایی که از لحاظ خلقی آمادگی ندارند، توان پاسخگویی کامل و رضایت‌بخش به نیاز جنسی مردان را ندارند؛ از این رو نیاز جنسی مردان فراوانی بیشتری دارد و اسلام هم که دین فطرت است به آنان اجازه داده است تا به نیاز طبیعی و مداوم خود پاسخ دهند و از گناه و فساد دور مانند؛ اساساًً حتی با نگاه طبیعی و تکاملی اگر به جنس نر و ماده توجه کنیم، جنس نر از لحاظ فیرلوژیک جنسی، تفاوت چشمگیری با جنس ماده دارد؛ بدن زنان در هر دوره جنسی، اغلب یک تخمک و به ندرت دو یا چند تخمک را بارور کرده و برای لقاح آماده می‌کند و این تخمک به خودی خود، تنها توانایی ایجاد یک فرد انسانی را داراست؛ در حالی که بدن مردان در هرآمیزش، بیش از چهارصد میلیون اسپرم آزاد می‌کند که هرکدام از اسپرم‌ها، صلاحیت ایجاد یک انسان را دارد! جنس نر به‌صورت طبیعی فاعل است و میل دارد اسپرم‌های خود را منتشر و تکثیر کند و جنس ماده منفعل و گیرنده است و منتظر می‌ماند تا جنس نر او را برای جفتگیری انتخاب کند!
تفاوت مردان و زنان در محرک‌های جنسی
2. بر اساس تحقیقات روانشناختی، مردان و زنان از لحاظ محرک‌های جنسی هم با یکدیگر تفاوت قابل‌توجهی دارند؛ محرک‌های جنسی مردان، اغلب از راه چشم و پس از آن از راه گوش و حس بویایی فعال می‌شود؛ در حالی که زنان، اغلب از طریق حس شنوایی و پس از آن از طریق حس لامسه تحریک جنسی می‌شوند؛ بر این اساس و به سبب فزونی فوق‌العاده محرکات بصری (خصوصاًً در زمانه ما) مردان در سطح بسیار وسیع‌تری نسبت به زنان، تحریکات جنسی را تجربه می‌کنند؛ عدم پاسخگویی مشروع و بهنجار به نیاز جنسی می‌تواند مردان را به سمت فساد و جنایت‌های جنسی سوق دهد؛ در حالی که زنان اغلب مادام که از طریق حس لامسه یا محرکات سمعی خاص جنسی، تحریک نشوند، میل جنسی را تجربه نمی‌کنند.
شاید سِر تأکیدهای فراوان دین مبین اسلام بر عفاف زنان از یک سو و پرهیز از چشم‌چرانی در مردان از سوی دیگر، به سبب همین تفاوت فیزیولوژیک و روان‌شناختی زنان و مردان باشد؛ هرچند همه مؤمنان اعم از زن و مرد، مکلف به رعایت پوشش لازم و پرهیز از نظربازی شهوت‌انگیز هستند.
تفاوت در الگوی عشق
3. در پژوهش‌های روانشناختی مربوط به تفاوت‌های فردی، به اثبات رسیده است که امیال جنسی زنان شدیداً تحت تأثیر هیجانات و احساسات عاطفی آنهاست؛ مردان اغلب عشق‌باز و زنان عشق ورزند. آنچه برای مردان در ارتباط با زنان در اولویت قرار دارد، لذت جنسی و عشق‌بازی است؛ در حالی که توجه اصلی و اولی زنان به عشق‌ورزی و ارتباط عاشقانه و عاطفی است. زنان اغلب در رابطه جنسی به دنبال تقویت عشق و تعمیق روابط عاطفی هستند؛ زنان (جز روسپیان که بیمار و سرد مزاجند) نمی‌توانند با مردی که به او علاقه‌ای ندارند یا از دست او دلخور و آزرده‌خاطرند، رابطه جنسی رضایت‌بخشی برقرار کنند؛ زنی که می‌خواهد تن خود را در اختیار لذت‌جویی مردی قرار دهد، ابتدا باید دل به او باخته باشد و گرنه قادر به ایجاد رابطه‌ای ارضا‌کننده و آرامش‌بخش نیست؛ تحقیقات روانشناختی می‌گوید: زنان اغلب در روابط جنسی، هنگامی ‌به ارگاسم و اوج لذت جنسی می‌رسند که پیش از آن، از لحاظ هیجانی و عاطفی به سطح مطلوبی از رضایت‌خاطر رسیده باشند؛ فراوان زنانی را سراغ داریم که به سبب ناخرسندی از ازدواج و انتخاب خود یا به سبب مشکلات ارتباطی با همسر، در طول سال‌های ازدواج، موارد اندکی از تجربه ارگاسم (اوج لذت جنسی) را گزارش می‌کنند؛
این در حالی است که میل جنسی مردان به‌صورت مؤثری تحت تأثیر حالات عاطفی آنها قرار ندارد؛ مرد می‌تواند با زنی که اصلا او را دوست ندارد و حتی از او متنفر است، رابطه جنسی برقرار کند و از او کام گیرد! از این واقعیت باید به حقیقت مهمی ‌نقب بزنیم و آن این است که بدون ‌تردید، زن محور و قلب خانواده است و باید تمام احساسات و عواطف خود را در محیط خانه و در ارتباط با همسر و فرزندانش متمرکز کند و اعضای خانواده را از مهربانی و محبت خود سیراب کند؛ ایجاد و ابراز علاقه و عشق زن به مردی غیراز همسر، به معنای مرگ تدریجی خانواده است؛ زن مادامی‌که دل به مردی نسپارد، نمی‌تواند رابطة جنسی رضایت‌بخشی را با او تجربه کند و علاقه به غیرهمسر و ایجاد رابطه جنسی با او، مهر پایانی بر وجود و کارآیی خانوادة است! زنان هرگز نمی‌توانند در آن واحد، دو مرد را دوست بدارند و به هردو وفادار بمانند و از هردو کام بستانند؛ علاقه به غیرهمسر مساوی با بی‌علاقگی و نفرت از همسر است و نفرت از همسر، یعنی فروپاشی خانواده! اسلام به موضوع خانواده توجه ویژه دارد و خانواده را بهترین و مؤثرترین محیط برای پرورش استعدادهای الهی و انسانی و مقدمه‌ای ضروری و جایگزین ناپذیر برای ساختن جامعه‌ای سالم و پویا می‌داند؛ از این رو هرچیز را که به بنیان خانواده آسیب رسانده و آن را دچار اختلال کند بر نمی‌تابد و با آن مخالفت کرده و می‌ستیزد؛ زن، قلب خانواده است و تنها می‌تواند و باید برای یک خانواده بتپد و آرامش و عشق و امید را در آن بر پا نگه دارد!
کرامت زن
4. پیشتر گفتیم که نگاه اسلام به زن نگاهی سرشار از کرامت و قداست و پاکی است؛ خداوند غیور است و زن مؤمن ناموس خداست؛ خداوند دوست دارد و می‌خواهد که زن با کرامت و بزرگواری و احترام زندگی کند و در زیر دست و پای مردان هوس باز تحقیر و خوار نشود؛ حکمت بسیاری از احکام پوشش و روابط اجتماعی با نامحرمان و محدودیت‌هایی که برای زنان و مردان در شریعت اسلام مطرح شده است، همین حراست و مصونیت از کرامت زنان است؛ رابطة جنسی زن با مردان بیگانه، گدایی‌کردن لذت جنسی از مردان هوس باز است؛ خداوند زن را مظهر ناز، غرور و تکبر و مرد را مظهر نیاز و طلب و نازکشی آفریده و این وضعیت همواره از زنان در برابر درشتی و خشونت مردان محافظت کرده است؛ زنی که در پی ارضای میل جنسی خود به سوی مردی دست دراز کرده و کام جنسی را تمنا کند، در حقیقت به پایمال شدن کرامت و قداست خود رضایت داده است؛ زن تنها مجاز است که تن خود را در اختیار مردی قرار دهد که روح زن را دوست دارد و برای همه وجود او ارزش و احترام قائل است و از جسم او به روح او نقب می‌زند، نه آنکه از جسمش کام گیرد و روح او را حقیر و پست شمارد! زنان، منشأ و حامل نسل سالم اجتماعند و باید این امانت را به خوبی حفظ کرده و به مقصد برسانند؛ روابط متعدد و خارج از چارچوب خانواده، نسل سالم و انتساب‌های روشن را در‌‌ هاله‌ای از ابهام و‌ تردید فرو می‌برد و همین امر موجب اختلال در روابط عاطفی و مسئولیت‌های حقوقی، اخلاقی و‌ تربیتی پدران و فرزندان می‌ شود؛ مردان به ندرت حاضر می‌شوند مسئولیت حقوقی و ‌تربیتی فرزندان دیگران را به عهده گیرند و رابطه جنسی زنان با مردان بیگانه، این مشکلات را فراوان پدید می‌آورد.
پاداش الهی برای زنان خویشتندار
5. وقتی از نظرگاه اخلاق دینی به این موضوع می‌نگریم، پنجرة روشن دیگری به سوی ما گشوده می‌شود؛ توضیح این حقیقت این است که مسلما زنان مؤمن و عفیف در پاره‌ای از موارد، متحمل ناکامی‌ها و محرومیت‌های جنسی می‌شوند و از پاکدامنی خود به‌عنوان امانت الهی به قیمت از دست دادن فرصت‌های لذت‌بخش کامیابی جنسی محافظت می‌کنند؛ اگر این از خودگذشتگی و تحمل سختی و ناکامی، برای نگاهبانی از عفت و سلامت روانی و معنوی جامعة انسانی، پاداشی در خود و عوضی متناسب از جانب خداوند حکیم و رحیم نداشته باشد، ظلمی ‌آشکار رخ می‌دهد و ستمی ‌نامحبوب بر زنان می‌رود؛ آنچه از آیات کریمه قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) می‌فهمیم این است که هرعمل و هر تلاشی که از زن و مرد مؤمن برای قرب الی‌الله و دوری از گناه و آلودگی سر می‌زند، پاداشی به وسعت رحمت و لطف خداوند به دنبال دارد؛(11) از این رو محدودیت زنان در امر ارضای میل جنسی و دیگر فداکاری‌هایی که در راه انجام تکالیف دینی و حفظ بنیان خانواده و ساختن فرد و جامعه‌ای متعالی و متکامل از خود نشان می‌دهند، یقینا استحقاق پاداش دنیایی و اخروی فراوان دارد و خداوند بهترین وفا‌کننده به وعده‌های خویش است!(12)
پاداش خداوند در انتظار زنان صبور
6. در مواردی كه زن به علت ناتوانی جنسی همسر و یا شرایط خاص او، از جمله برخی از شغل‌ها كه مستلزم سفرهای متعدد و طولانی است ،از محرومیت‌های جنسی رنج می‌برد، می‌تواند در خواست طلاق كرده و در صورتی كه مرد نخواهد یا نتواند شرایط رضایت‌بخشی برای اومهیا كند، از او جدا شود و با مرد دیگری ازدواج كند؛ اگر شرایط زندگی زن، به‌گونه‌ای است كه جدا شدن از همسر هزینه‌های فراوان و بیش از طاقت او را در پی داشته و یا جدایی او به فروپاشی خانواده می‌انجامد و یا رفتاری برخلاف منش اخلاق انسانی است (مثلا همسرش بیمار است و ناتوانی جنسی او ناشی از بیماری است) و... بی‌تردید ماندن و شکیبایی زن بر محرومیت‌ها و ناکامی‌ها، رفتاری اخلاقی و ارزشمند است و چنانکه پیشتر گفتیم، پاداش وسیع الهی را در دنیا و آخرت در پی خواهد داشت؛ خداوند مهربان، ذره‌ای كار خیر و نیك را بی‌پاسخ نگذاشته(13) و بنده‌ای را كه برای خشنودی او، بر سر تمناهای نفسانی‌اش (هرچند برای او مباح باشد) پای بگذارد و رضایت او را بر رضایت خویش مقدم دارد، اجری بی‌حساب خواهد داد!(14)
7. بهترین توصیه برای زنان در شرایطی كه باید محرومیت‌های جنسی را تحمل كنند و برای ارضای مشروع راهی ندارند، این است كه با مدیریت انرژی‌های جنسی و بردن آن به سمت فعالیت‌های هنری، فكری، ورزشی، اجتماعی و معنوی و در پیش گرفتن رژیم غذایی مناسب،مانع از آسیب‌های جسمی‌و روحی خود شوند؛ علاوه بر این باید از تمركز بیش از حد بر نیاز جنسی (به‌عنوان مثال نظربازی، دیدن عکس‌ها و فیلم‌های محرک، گفت‌وگو درباره مسائل جنسی،...) كه به شعله‌ور شدن آتش نیاز می‌انجامد، بپرهیزند و بكوشند كه با خودگویی‌های منطقی و آرام كننده و انس با عبادت و تلاوت قرآن و یادکرد مداوم پاداش‌های الهی و درس گرفتن از زندگی زنانی که همین شرایط را با صبوری و پاکدامنی پشت‌سر گذاشته و می‌گذارند، موقعیت پیش آمده را به‌عنوان واقعیتی كه باید با ‌آن سازگار شوند، بپذیرند و با آن سازگار شوند؛ البته نیک می‌دانیم که این موضوع، بحثی پردامنه و مهم است ولی افسوس که این نوشتار گنجایش پرداختن به آن را بیش از این اندازه ندارد!
منابع جهت مطالعه بیشتر
حیدری، مجتبی، ویژگی‌ها، تفاوت‌ها و نیازهای عاطفی زنان و مردان، قم: مؤسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، 1388.
ریدلی، جین، تفاوت‌های جنسی زن و مرد، ‌ترجمه‌: بهزاد رحمتی، تهران: توانا، 1384.
منطقی، مرتضی، زن شرقی- مرد غربی (بررسی تفاوت‌های روانشناختی زن و مرد)، تهران: بعثت، 1390.
منطقی، مرتضی، بهداشت روانی در عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
منطقی، مرتضی، روان شناسی عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه
___________
1. امام صادق(ع) می‌فرماید: «أَكثَرُ الخَيرِ فِى النِّساءِ؛ بيشترين خير و بركت در وجود زن نهاده شده است.»؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل‌الشيعه، قم‏: مؤسسه آل‌البيت، 1409ق، ج20، ص24.
2.«و از نشانه‏هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‏هايى است براى گروهى كه تفكّر مى‏كنند.»؛ روم، آیه 21. 3. پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌فرمایند: «نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤْنِسَاتٌ مُبَارَكَاتٌ مُفَلِّيَاتٌ؛ دختران، چه خوب فرزندانی هستند، مهربان و سازگار، كمك‌رسان، فراهم‌كننده راحتى و اهل انس و الفت، پر خير و بركت، نظيف و پاكيزه هستند.»؛ كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، ‏كافي، قم‏:‌ دارالحديث، ‏1429ق، ج11، ص336. «الْبَنَاتُ مُبَارَكَاتٌ مُحَبَّبَاتٌ وَ الْبَنُونَ مُبَشَّرَاتٌ وَ هُنَّ الْباقِياتُ الصَّالِحات‏؛ دختران، با بركت، دوست داشتنى و باقيات‌الصالحات هستند و پسران، بشارت‌دهنده و شاد‌كننده هستند.»؛ نورى، حسين بن محمد تقى، ‏مستدرك الوسائل، قم‏: مؤسسه آل‌البيت، 1408ق‏، ج15، ص115. 4. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، ‏بحارالأنوار، بيروت‏:‌دار إحياء التراث العربي، ‏1403ق، ج100، ص228.
5. «خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِأَهْلِي‏ ما أكرم النّساء إلّا كريم و لا أهانهنّ إلّا لئيم‏؛ بهترين شما كسى است كه براى خانواده خویش بهترین باشد و من از همه شما براى خانواده خود بهترینم، بزرگمردان و انسان‌های کریم، زنان را گرامى ‌شمارند و فرومايگان ،زنان را خوار دارند.»؛ ابوالقاسم، ‏پاينده، نهج‌الفصاحة، تهران‏: دنياى دانش‏، 1363، ص472. 6. منظور از تقوا آراستگی به همه فضایل و خصلت‌های نیک فکری، عاطفی و رفتاری و پیراسته بودن از رذیلت‌ها در همه مراتب وجود انسانی است؛ همچنان که امام علی(ع) در روایتی می‌فرماید: «التَّقْوَى رَئِيسُ الْأَخْلَاق‏؛ تقوا و خدا‌ترسی سرآمد خصلت‌هاى نيكوست‏.»؛ تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحكم و دررالكلم‏، قم‏: ‌دارالكتاب الإسلامي، ‏1410ق‏، ص43. 7. أحزاب، آیه 35.
8. اسراء، آیه 70. 9. برای آگاهی بیشتر، رجوع کنید به تفسیر المیزان ذیل تفسیر همین آیه کریمه. 10. حجرات، آیه 13.
11. أعراف، آیه 156. 12. توبه، آیه 111. 13. زلزال، آیه 7 14. قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ عَظَمَتِي وَ بَهَائِي وَ عُلُوِّ ارْتِفَاعِي لَا يُؤْثِرُ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ هَوَايَ عَلَى هَوَاهُ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلَّا جَعَلْتُ غِنَاهُ فِي نَفْسِهِ وَ هِمَّتَهُ فِي آخِرَتِهِ وَ ضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ رِزْقَهُ وَ كُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ كُلِّ تَاجِر؛ خداوند عزّوجلّ مى‌فرمايد: به عزّت و جلال و عظمت و شكوه و بلندى جايگاهم سوگند كه هيچ بنده مؤمنى در چيزى از امور دنيا خواست مرا بر خواست خودش مقدّم ندارد، مگر اينكه به او غناى نفْس بخشم و همّ و غمش را مصروف آخرت سازم و آسمان‌ها و زمين را ضامن روزى او قرار دهم و از پس تجارت هر تاجرى هواى او را داشته باشم.»؛ حر عاملى، محمد بن حسن‏، وسائل‌الشيعه، قم‏: مؤسسه آل‌البيت، 1409ق، ج15، ص279.