kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۲۲۳۸
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۱۸
جوانان، ازدواج، خانواده و کلان‌مسئله‌ای به نام «جمعیت»- بخش دوم

صدای بحران خاموش پیری جمعیت را بشنوید!

 

 

درباره مسئله‌ ازدواج، بسیاری از نقاطِ مبهم و بلکه نقاطِ به غلط فهمیده‌شده در میان ما وجود دارد. این مطالب مبهم یا تحریف‌‌شده، در اصلِ بینش اسلامی و تعالیم اسلامی، غالباً با اشارات یا با بیان‌های صریح روشن شده؛ منتها یک مقداری گذشت زمان، یک مقدار آلوده شدن و غلتیدن در آن بستری که برای ما به طور معمولی به وجود آوردند و به طور قهری ما را دارند می‌غلتانند در آن بستر -بستر تشریفات و ظواهر بسیار پوچ و بی‌معنی و تُهی- مجموع این عوامل موجب شده است که از درک اسلامی و از نظر اسلام در زمینه‌های مورد نظر اسلام، دور بمانیم؛ در همه‌ موارد، از جمله در زمینه‌ مسائل مربوط به ازدواج و وصلت و تشکیل خانواده و پرورش کودک و نگاه به کودک به عنوان یک عطیّه‌ الهی و امید و آرزو بستن به آینده‌ کودک و به همین ترتیب تا بقیّه‌ مسائل.(رهبر انقلاب 11 فروردین 1356)
از دو دهه قبل بیش از ۱۲میلیون جوان مجرد در سن ازدواج داشته‌ایم که عدم رسیدگی به آن، فرد را یا به فساد اخلاقی و روابط خارج از چارچوب و یا به‌سوی سرکوب نیازها و خویشتنداری سوق می‌‌دهد.
حدود ۹ میلیون و ۸۰۰ هزار جوان در سن متعارف ازدواج داریم که مجردند و شرایط ازدواج را دارند اما نمی‌توانند زندگی خود را شروع کنند!
بحران جمعیت
مطابق پیش‌بینی‌های سازمان ملل، طی ۳۰ سال آینده پنجره جمعیتی ایران بسته خواهد شد و در آن شرایط ما با بحران‌های گوناگونی روبه‌رو خواهیم شد.
یکی از خطرات کاهش جمعیت، سالمندی است؛ امروزه 125 میلیون نفر در جهان 80 سال به بالا دارند، تا سال 2050، تقریباً این تعداد (120 میلیون نفر) فقط در چین زندگی می‌کنند و 434 میلیون نفر در این گروه سنی در سراسر جهان زندگی می‌کنند؛ تا سال 2050، 80 درصد از کل افراد مسن در کشورهایی با درآمد کم و متوسط ​​زندگی خواهند کرد؛ اما سرعت پیری جمعیت در کشور ما نیز به‌طرزی چشمگیر در حال افزایش است!
بر اساس پیش‌بینی‌ها؛ میان کشورهایی که به‌سمت سالمندی جمعیت حرکت می‌کنند (ژاپن، فرانسه، آلمان، بریتانیا و کره جنوبی)، ایران ششمین کشوری است که به مرحله فوق‌سالمندی جمعیت خواهد رسید. اما نکته قابل تأمل آن است که ایران کنار کره جنوبی دارای کمترین فاصله زمانی تا رسیدن به مرحله فوق‌سالمندی است! به‌عبارتی ایران طی 20 سال از 14 درصد به 21 درصد سالمند می‌رسد و طی 10 سال از میزان 21 درصد سالمند عبور می‌کند!
مهم‌ترین مسئله کشور
طبق آخرین پیش‌بینی سازمان بهداشت جهانی از وضعیت جمعیتی کشورهای جهان تا سال 2050، کشور ایران به سالخورده‌ترین کشور غرب آسیا تبدیل خواهد شد؛ بر اساس این پیش‌بینی، ایران از آمریکا و روسیه نیز سالمندتر خواهد بود!
این آمارهای هولناک داخلی و بین‌المللی سال‌هاست که به مسئولان ذ‌ی‌ربط گوشزد شده و می‌شود اما متاسفانه کمترین توجه به این مسئله شده است. بحران جمعیت یک کلان مسئله است که زنجیره طویلی از ریز مسائل دیگر را به دنبال خود می‌کشاند. تا جایی که مسئله جمعیت بر مسائلی همچون، اقتصاد، صنعت، پیشرفت در حوزه‌های مختلف و حتی سیاست و فرهنگ تاثیر مستقیم می‌گذارد.
یکی از عوامل مهم در کاهش جمعیت، مسئله فرزندآوری ایست. اولین پیش نیاز برای فرزندآوری نیز مسئله ازدواج و تشکیل خانواده است که در سال‌های گذشته به دلایل مختلف سن ازدواج دائماً بالا رفته و به تبع آن آمار ازدواج پایین آمده است.
غلامرضا حسنی، مسئول‌اندیشکده جمعیت دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به عوامل مؤثر در افزایش سن ازدواج در کشور به تسنیم می‌گوید: «متغیرهایی در افزایش سن ازدواج مؤثرند، از جمله می‌توان به تحصیل و اشتغال به‌ویژه در حوزه زنان اشاره کرد که باعث طولانی شدن روند جامعه‌پذیری و بلوغ اجتماعی افراد شده است. اوضاع به‌گونه‌ای شده است که تحصیلات و اشتغال لازم و ملزوم هم شده‌اند، به‌عبارتی این دو به هم وابسته شدند؛ از طریق صداوسیما و رسانه‌ها در ذهن نسل جدید، القاء شده که افراد برای اینکه مشاغل بهتری را به دست بیاورند، باید تحصیلات بیشتری داشته باشند؛ این موضوع جامعه‌پذیری را طولانی کرده است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی تصریح می‌کند: «از طرفی، اشتغال زنان که یک ضرورت توسعه‌ای نیز بود، آثاری را در پی داشته که افزایش سن ازدواج یکی از آنهاست؛ در نتیجه افراد خود به خود به‌دنبال تحصیلات بالاتر می‌روند؛ مسئله دیگر اینکه هزینه‌های اقتصادی ازدواج و تشکیل زندگی بالا رفته است و طرفین خواهان امکانات خاصی هستند و دو طرف نسبت به هم انتظارات متفاوتی از لحاظ اقتصادی دارند؛ هزینه مسکن و افزایش قیمت‌ها تشکیل زندگی را به تأخیر می‌اندازد.»
او می‌افزاید: «مسائل اقتصادی کنار تغییرات اجتماعی و فرهنگی باعث شده همه کشورهایی که قصد دارند روند توسعه را طی کنند در موضوع ازدواج دچار تغییر و تأخیر شوند؛ این مسئله در کشور ما هنوز خیلی مشهود نیست اما ضرورت ازدواج و فرزند‌آوری در اذهان نسل جدید به یک ضرورت ثانویه تبدیل شده است! نوع و شکل توسعه وقتی به‌سوی توسعه غربی و اقتصاد لیبرالیستی می‌رود، ارزش‌هایی متعاقب آن ایجاد می‌شود، یکی از آنها تحصیل و اشتغال و وابستگی این دو به هم است، در نتیجه فرآیندهای توسعه در سطح کلان به‌روی ازدواج و فرزند‌آوری تأثیر می‌گذارد و نظام خانواده را دچار دگرگونی می‌کند.»
وضعیت فرزندآوری به روایت آمار
نرخ فرزندآوری کل، تعداد فرزندی است که هر خانم در دوره باروری‌اش به دنیا می‌آورد، این عدد برای هر خانم ایرانی در زمان حاضر حدود 1.6 فرزند است؛ نرخ فرزندآوریِ حداقل یا حد جایگزین 2.1 است که می‌گوید اگر از این حد پایین‌تر بیاید کشور از نظر جمعیّتی آسیب می‌بیند. در حال حاضر حدود دو دهه است که این آمار به زیر حدّ جایگزین رسیده و یک فاصله‌ 0.5 فرزند از حدّ جایگزین وجود دارد. این در حالی است که هر یک دهم اضافه کردن به نرخ فرزندآوری، هزینه‌های گزافی را می‌طلبد.
بر اساس داده‌های بانک جهانی، میزان نرخ باروری در کشورهای حوزه خلیج‌فارس به‌صورت زیر است:
عراق: 3.6 فرزند، عمان: 2.8 فرزند، عربستان: 2.3 فرزند، کویت: 2.1 فرزند، بحرین: 2 فرزند، قطر: 1.8 فرزند و امارات: 1.4 فرزند.
این آمارها نشان می‌دهد که در صورت ادامه این روند، کشور ما در دو دهه آینده به پیرترین کشور منطقه تبدیل خواهد شد و این مهم اثرات بسیار سوء و مخربی در حوزه‌های مختلف کشور خواهد گذاشت و موجب متضرر شدن مردم خواهد شد.
عوامل رشد منفی جمعیت
چرا در کشور ما کاهش جمعیت رخ داده‌ است؟ عوامل متعددی وجود دارد که بسیار به آن پرداخته شده؛ بعضی از فرضیه‌ها قوی‌تر و برخی ضعیف‌تر است؛ برای سنجش درست باید ببینیم که مقوله‌ فرزندآوری چقدر برای کشور اهمیت داشته‌ است.
اهمیت فرزندآوری از دو منظر قابل توجه است؛ میزان اهمیت فرزندآوری از نگاه دولت‌ها و اهمیت فرزندآوری از منظر مردم.
بر اساس پیمایش‌ها، درصد بالایی از مردم مایل به تشکیل خانواده و فرزندآوری هستند، چون جایگاه پدری و مادری در جامعه ایرانی نهادینه شده است و تصور زندگی بدون فرزند برای مردم ایران دشوار است؛ فرزند، شیرینی و مایه ثبات زندگی آنهاست و آرامش بیشتری به زندگی‌شان می‌دهد؛ این تمایل یک نعمت برای کشور ماست.
در پیمایشی مشخص شده که بیش از 60 درصد مردم ایران می‌خواهند بیش از 3 بچه داشته باشند و فقط 0.5 درصد از مردم ایران دوست ندارند فرزند داشته باشند! یا بهتر بگوییم بیشتر از 99.5 درصد از مردم ایران دوست دارند فرزند داشته باشند؛ سهم قابل‌توجهی از جوانان مجردِ در سن ازدواج‌ نیز مایلند هرچه زودتر خانواده تشکیل دهند؛ این‌ها نکات مثبتی است که هنوز با قدرت در جامعه ما پابرجاست؛ خب، پس چرا با وجود این دو مقوله‌ جدی، در عمل روند تغییرات تعداد ازدواج‌ و فرزندآوری در این سال‌ها کاهشی بوده است؟!
جابه‌جایی اولویت‌ها
وقتی به میان مردم می‌رویم قریب به اتفاق آنها تمایل خود را به فرزندآوری که یک نیاز فطری و خدادادی است نشان می‌دهند اما عواملی همچون تنگی معیشت و اقتصاد، تاثیرات مخرب فرهنگ تجرد و بی‌بند و باری و بی‌توجهی مسئولان به این مسئله مهم باعث شده اولویت‌ها جابجا بشوند.
نیما مروج یک شهروند تهرانی درباره تمایلش به فرزندآوری به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «من بعید می‌دانم که یک انسان سالم تمایل به داشتن فرزندان زیاد نداشته باشد. خود من در حال حاضر دو فرزند دارم و علاقه‌مندم صاحب فرزندان بیشتری شوم. اما آنچه روند فرزندآوری در خانواده‌ها را کند کرده و باعث شده تا خانواده‌ها دیر بچه‌دار شوند، تغییر سبک زندگی است.» او می‌افزاید: «عوامل مختلفی می‌توانند در این تغییر سهیم باشند. حتماً سیاستگذاری دولت‌ها، فرهنگ ‌سازی مجموعه‌های فرهنگی و رسانه‌ها و به طور کل دستگاه‌های مربوطه در دولت از جمله این عوامل هستند اما من معتقدم، خود مردم اولین و مهم‌ترین عامل هستند که سبک زندگی خود را می‌سازند.»
خانم موسوی کارمند یک اداره دولتی است. او درخصوص وضعیت زندگی خود و ضرورت فرزندآوری در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «آرزوی هر زنی است که مادر بشود. من با شرایطی که دارم و شاغل هستم فعلاً یک فرزند دارم. اما اگر شرایطم مساعد باشد و اداره‌ای که در آن مشغول هستم مساعدت بیشتری با بانوان داشته باشد حتماً علاقه به فرزندآوری دارم.»
او ادامه می‌دهد: «متاسفانه شرایط اقتصادی امروز به گونه‌ای شده که با درآمد یک نفر در خانواده حتی نمی‌توان یک زندگی متوسط را اداره کرد. بنابراین من مجبورم در کنار همسرم شاغل باشم. همین موضوع بزرگ‌ترین مانع برای فرزندآوری و تربیت فرزندان است.» موسوی تصریح می‌کند: «دولت اگر در همین حد که به مصوبات خود(مانند مرخصی زایمان، تعامل در اختصاص شیفت‌های کاری و...) پایبند باشد، ما از او ممنونیم و همه مادرهای شاغل انگیزه بیشتری برای فرزندآوری پیدا خواهند کرد.»
بی توجهی مسئولان به اسناد بالادستی
با یک جست‌وجوی ساده در اسناد بالادستی، می‌بینیم که در قانون اساسی، خانواده واحد بنیادین جامعه ماست؛ در سیاست‌های کلّی به خانواده‌محور بودنِ جامعه و تسهیل تشکیل خانواده و فرزندآوری تأکید شده است، بنابراین حکومت در بالاترین سطح به این مسئله اهمیّت می‌دهد.
اما متاسفانه در سال‌های اخیر و در ساحت اجرا به قوانین بالادستی نه تنها عمل نشده بلکه در مواردی نیز درست 180 درجه مقابل آن عمل شده است. علاوه‌ بر این در حوزه فرهنگ‌‌سازی و عملکرد رسانه‌ها نیز شاهد کم‌کاری‌ها و بی‌توجهی‌هایی به سیاست کلی جمعیت و فرزندآوری بوده‌ایم. به عنوان نمونه علیرغم گذشت هفت سال از ابلاغ رسمی سیاست‌های کلی جمعیت از سوی رهبر معظم انقلاب، همچنان رویکرد بسیاری از تولیدات رسانه ملی «ترویج زندگی مجردی، خانواده‌های بی‌فرزند و تک‌فرزند» است!
اخیراً تعدادی از فعالان خانواده، جمعیت و فرزندآوری در اعتراض به این روند مقابل درب مسجد بلال سازمان صداوسیما گرد هم آمده اجرای فوری سیاست‌های جمعیتی، ابلاغ‌شده از سوی رهبر معظم انقلاب را از رسانه ملی مطالبه کردند.
تجمع‌کنندگان، که طوماری خطاب به دفتر مقام معظم رهبری (مدّ ظلّه العالی) را به امضاء رساندند، اعلام کردند، علی‌رغم گذشت هفت سال از ابلاغ رسمی سیاست‌های کلی جمعیت، همچنان بسیاری از تولیدات رسانه ملی به‌ویژه در حوزه فیلم، سریال، پیام بازرگانی، برنامه‌های خانوادگی، سرگرمی و مستندها در تقابل آشکار با این سیاست‌ها بوده و رویکرد قریب به اتفاق برنامه‌های موجود در رسانه ملی ترویج الگوهای زندگی مجردی، خانواده‌های بی‌فرزند و تک‌فرزند است.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حوزه جمعیت، دولت سیزدهم آخرین فرصت اصلاح شاخص‌های جمعیتی است. از شروع دولت، مسئولان و قانونگذاران باید میان مردم باشند، و با توجه به وضعیت مردم اقدام به طراحی مشوق‌ها و تسهیلات کنند. در صورتی که یک برنامه دقیق و هدفمند طراحی و مسیر مشخص باشد و برنامه تعیین‌شده مورد اجماع و وفاق کارشناسان دلسوز و خبره این موضوع قرار گیرد، ان‌شاءالله روزهای بهتری را برای جمعیت کشورمان شاهد خواهیم بود.