مهــریه نشانه صداقت و محبت
نصرا... خزاعی
در نوشتار حاضر نویسنده با تشریح چیستی مهریه به تبیین برخی احکام و مسائل مربوط به آن در آیات قرآن پرداخته است.
* * *
به مهریه یا کابین زن در عربی صداق گفته میشود اما واژه فارسی مهریه دقیقا معادل واژه عربی «صداق» نیست؛ زیرا واژه «مهریه» از واژه مهر، نشانهای از محبت و گرمایی است که مرد به همسرش میدهد، از این رو، میبایست آن را معادل «محبت» عربی دانست. اما واژه «صداق» که به معنای مهریه و کابین همسر دانسته میشود، از ریشه «صدق» به معنای صداقت است؛ یعنی عمل و رفتاری که بیانگر صداقت مرد در پایبندی به همسری است؛ زیرا هر خبری محتمل صدق و کذب است؛ خبری چون انتخاب همسری برای زندگی، نیز محتمل است که صادق یا کاذب باشد؛ بنابراین، برای تاکید بر صدق خبری، رفتارهایی انجام میشود که از جمله آنها پرداخت مهریه و صداق است. در حقیقت رفتاری چون «صداق» بیانگر صدق مرد در اخبارش است.
به سخن دیگر، صدق مطابقت خبر با واقع است. از آنجا که اموری چون مهر و محبت، از امور باطنی است و جز با ظواهر رفتاری و کرداری امکان دستیابی به حقیقت باطنی نیست، رفتارها و کردارهای آدمی، تامینکننده صدق و کذب خبری است که از امر باطنی و قلبی داده میشود.
به عنوان نمونه کسی که معتقد به تسلیم محض در برابر خدا است؛ به هر آنچه خدا امر میکند، عمل میکند و شک علمی و تردید عملی روا نمیدارد؛ چنانکه حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش حضرت اسماعیل(ع) تسلیم خواستهها و اوامر الهی بودند و خدا پس از تسلیم آنان با تعبیر «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا؛ رویای خویش را تصدیق کردی»(ذاریات، آیه 105) صدق خبری آن حضرت(ع) را تصدیق کرد و او را صادق و راستکردار دانست.
در فرهنگهای اصیل از جمله فرهنگ اسلامی، مهریه نوعی بیان صداقت مرد در صدق خبری و گفتاری است که از علاقه و عشق خویش به زنی برای همسری خبر میدهد.
ممکن است گفته شود، پرداخت مبلغی مال و ثروت و دارایی نمیتواند بیانگر صداقت فرد در صدق خبری باشد که در باطن و قلب خود دارد؛ اما باید توجه داشت که مهریه و صداق تنها جلوهای از باطن است؛ بویژه که مال و ثروت یکی از مهمترین دلبستگیهای دنیوی فرد را تشکیل میدهد و خدا در آیات بسیاری از جمله آیه 14 سوره آل عمران به این نکته توجه داده است. اصولا مردان جانشان به مال و پسران بسته است؛ چرا که از نظر مردمان زیبایی زندگی دنیوی به همین دو عنصر اساسی مال و پسران است:«الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» (کهف، آیه 46)
بر این اساس، اگر مردی بخواهد صداقت خویش را درباره زندگی با زنی بیان کند، باید بتواند از بخشی از مال و ثروت خویش بگذرد و آن را در اختیار همسرش قرار دهد. این بخشش باید در همان آغاز هنگام خطبه و اجرای صیغه عقد انجام شود تا صداقت مرد نسبت به گذشت از مال برای رسیدن به زن مورد علاقه بیان و آشکار شود.
در اصطلاح فارسی «مهریه» بیانگر مهر و محبتی است که مرد با پرداختی از مال و ثروت خویش به زن، آن را به نمایش میگذارد. بر این اساس، باید گفت که صداق و مهریه بیانگر صداقت و راستی مرد در ابراز مهر و محبت باطنی است که به زنی نشان میدهد و دوست میدارد تا او را شریک زندگی خویش قرار دهد؛ چنانکه شریک مال و ثروت خویش قرار داده است.
با نگاهی به آموزههای قرآن فلسفه و هدف از تعیین مبالغ مالی به عنوان مهریه روشن میشود. بر اساس آموزههای قرآن، ازدواج به سه قسم تقسیم میشود:
1- ازدواج دائم: در این ازدواج هدف از تعیین مهریه، ابراز و اظهار علاقه قلبی و باطنی در قالب مادی و محسوس است. البته مالی که در این حالت از سوی شوهر به زنش داده میشود، نشانه صداقت و در قالب هدیه و «نحله» خواهد بود. پس فلسفه تعیین مهریه در ازدواج دائم، چیزی جز هدیهاى از سوى مردان به همسران خویش نیست(نساء، آیه 4)؛ كلمه «نحله» حال است براى «صدقاتهن» و به معناى عطيّه و هبه بدون عوض است. مقتضيات الدرر، ج 3، ص 46؛ انوارالتنزيل، ج 2، ص 60 مهر را نحله گفتهاند؛ زيرا در قبال آن جز تمتّع، عوض مالى وجود ندارد. (مفردات، ص 795، «نحل») البته گاه از صداق در ازدواج دائم به عنوان «اجرت» یاد شده است(مائده، آیه 5؛ احزاب، آیه 50؛ ممتحنه، آیه 10)؛ زیرا به هر حال، نوعی معامله نیز در این میان مطرح است؛ ولی آنچه اصالت دارد همان صداقت و محبت و رحمت و مودت است.
2- ازدواج موقت: متعه یا استمتاع، نوع دیگر ازدواج در شریعت اسلام است. در این ازدواج به دلیل اینکه هدف ارضای شهوت جنسی و غریزه طبیعی بشری است، آنچه مهم است، محبت و مودت و رحمت خاص نیست، بلکه یک نوع ارتباط موقت است. بر این اساس، از آن به اجرت یاد میشود که بیانگر نوعی معامله است. (نساء، آیه 24)
3- ازدواج با کنیز: این نیز نوعی ازدواج به هدف ارضای جنسی است با این تفاوت که با زنان آزاد انجام نمیشود، بلکه بردگانی است که در جنگ اسیر شدهاند. از نظر قرآن، کنیز، مالک مهریّه خویش است(نساء، آیه 25)؛ زیرا خداوند تصريح مىكند كه مهريه كنيز را به خود او بدهيد: «اتوهنّ اجورهنّ» و نفرمود: «اتوا اجورهنّ» معلوم مىشود مالك مهريّه، خود كنيز است نه مالك او. (تفسير نمونه، ج 3، ص 349.) از نظر قرآن، وجوب پرداخت مهریّه به کنیزان، بر طبق معیارهاى متعارف جامعه خواهد بود.(نساء، آیه 25) بنابراین، عرف در تعیین مهریه کنیزکان مرجعیت دارد.
احکام صداق در آموزههای وحیانی
براساس تعالیم قرآن، مهریه امری واجب و لازم است و از شروط عقد دانسته شده به طوری که عدم تعیین آن موجب اشکال در عقد نکاح میشود. در آیات قرآن احکام و مسائلی برای مهریه بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1- آسانگیری در مهریه: اگر پرداخت مهریه واجب و تکلیفی لازم بر شوهر است؛ اما بر زن و اولیای وی است که از مهریه سنگین اجتناب کنند و با توجه به شرایط شوهر مهریه آسانی را تعیین کنند. از همین روست که در آیات قرآن بر لزوم آسانگیرى در مهریه و پرهیز از سخت گرفتن بر شوهر تاکید شده است. برای دستیابی به شرایط مطلوب بهتر است که اولیای زن با شوهر در این باره مذاکره کرده و به یک مهریه مناسب و آسان مورد موافقت طرفین دست یابند؛ چنانکه حضرت شعیب(ع) با حضرت موسی(ع) در این باره مذاکره کرد و به تفاهم و توافق مناسب دست یافتند.(قصص، آیه 27) از نظر آموزههای وحیانی، همسران در صداق باید آسانگیری کنند؛ زیرا آنکه فقر انسان را به غنا و ثروت تبدیل میکند، خدای غنی حمید است. خدا میفرماید: اِنْ یَکونوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ؛ اگر از فقیران باشید خدا از فضل خویش شما را بینیاز میکند.(نور، آیه 32) امام صادق(ع) فرمودند: اِنَّ مِن بَرَکَةِ المَراَةُ قِلَّةِ مِهرِها؛ از برکات زن کمى مهریه اوست.(من لایحضره الفقیه، ج3، ص254)
2- مذاکره طرفین: از مهمترین مسائل در مهریه، دستیابی به تفاهم و توافق طرفین است که به دور از هر گونه اختلاف بنیادین باشد. مذاکره، دستیابی به تفاهم را آسان میکند و بستری برای همکاری بیشتر در آینده میشود.(قصص، آیه 27)
3- رضایت طرفین: مهریه میبایست با رضایت طرفین وضع و تعیین شود.(قصص، آیه 27) امام صادق(ع) فرمود: اَلصِّداقُ ما تَراضِیا عَلَیهِ مِن قَلیلِ اَو کَثیرٍ فَهذَا الصِّداق؛ مهریه همان چیزى است که طرفین بر آن توافق مىکنند، کم باشد یا زیاد؛ چرا که این همان نشانه صداقت است.(فروع کافی، ج5، ص378) خدا میفرماید: خداوند در مورد مهریه زنان فرموده است که مهر زنان را در کمال رضایت به آنها بپردازید. پس اگر چیزی از مهر خود را از روی رضایت به شما بخشیدند برخوردار شوید که شما را حلال خواهد بود.(نساء، آیه 4)
4- عدم محدودیّت میزان مهریّه: از نظر قرآن، مهریه درخواستی از سوی زن یا ولی او از نظر میزان، محدودیتی ندارد و زن هر اندازه میتواند درخواست مهریه داشته باشد.(نساء، آیه 20) پس زن در تعیین میزان و مقدار مهریّه آزاد و مختار است و کسی نمیتواند او را محدود کند.(همان)
5- زن مالک مهریه: از اسباب ملکیت ، ازدواج است. زن با عقد ازدواج، مالک مهریه خودش میشود؛ خواه ازدواج دائم باشد یا موقت.(نساء، آیات 4 و 20) البته این مالکیت برای زن است نه اولیای او.
6- مهریه سنگین، زنجیرهای دوزخ: از نظر آموزههای اسلامی، سنگینی مهریه نشانهای از زنجیرهای دوزخ است که زن به دست خویش میبندد. رسول حق به زنی به نام حولا فرمود: یا حَولا وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ نَبیّاً وَ رَسولا ما مِن اِمرَةٍ ثَقُلَت عَلی زَوجِها اَلمِهرُ اِلّا اَثقَلُ الله عَلَیها سَلاسِلَ مِن نّار؛ ای حولا به آن خدایی که مرا بر حق به پیامبری مبعوث کرد زنی نیست که مهر سنگین بر عهده شوهرش بگذارد، مگر اینکه خداوند زنجیرهای آتش بر گردن او گذارد.(تحریرالوسیله، ج2، ص297) همچنین امام رضا(ع) فرمودند: اَیما مُومِنُ خَطَبَ اِلی اَخیهِ حُرمَةَ وَ بَذَلَ لَه خَمسَماةِ دِرهَمَ فَلَم یُزَوِّجهُ فَقَد عَقَهُ وَاستَحَقَّ مِن اللهِ عَزَّوَجَل اِلّا یُزَوِّجهُ حَوراء؛ هر گاه مؤمنی از خانواده برادر مؤمنش خواستگاری کند و پانصد درهم جهت صداق بپردازد و او بر اثر کمی مهر نپذیرد بر او ستم کرده و سزاوار است خداوند او را از حورالعین محروم کند.(بحار، ج103، ص348) امام علی(ع) نیز فرمودند: لاتِغالوا بَمهورُ النِّساءِ فَتَکونَ عَداوَة؛ مهریه زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنى شود.(وسائل الشیعه، ج15، ص11)
7- صداق، هدیه مرد: از نظر آموزههای قرآن، صداق زن همچنانکه نشانهای از صداقت مرد است، همچنین باید به عنوان « نِحْلَة» و هدیه به زن داده شود. خدا میفرماید: وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً؛ و مهر زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد.(نساء، آیه 4) واژه نِحْلَة به معنای عطا و بخشش و هدیه است؛ زنبور عسل را نحل میگویند؛ زیرا عسل شفابخش خویش را به مردمان بخشش و عطا میکند؛ در حالی که خود از کمخوری لاغر است. مرد با بخشش مالی از خویش هر چند که از نظر ثروت لاغر میشود، ولی با این بخشش و عطا، زندگی خویش را صادقانه
استوار میسازد.
8- استحباب تعیین صداق پیش از عقد: تعیین مهر زن امری واجب و لازم است، اما تعیین آن پیش از عقد ازدواج، امرى مطلوب و شایسته است.(قصص، آیه 27) به سخن دیگر، مستحب است که امر واجب و لازم پیش از اجرای عقد باشد.
9- تعیین مهریه در عقد موقت: همان طوری که در عقد دائم تعیین صداق امری واجب است، در عقد موقت افزون بر تعیین مدت، باید مهریه نیز تعیین شود. البته بهتر است که این تعیین پیش از عقد موقت باشد(نساء، آیه 24)؛ زیرا مقصود از اين آيه، ازدواج موقّت است و آن ازدواجى است كه بر اساس مهر معيّن و مدّت مشخّص انجام مىگيرد. (مجمعالبیان، ج 3 - 4، ص 52)
10- پرداخت صداق: مرد باید صداق و مهریه همسرش را بپردازد. خدا میفرماید: وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً؛ و مهر زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد.(نساء، آیه 4)
11- پرداخت بیمنت مهریه: مرد باید صداق زن را بیمنت و چشمداشتی پرداخت کند؛ زیرا مهریه، دینی بر گردن او است و پرداخت دین، منت و چشمداشتی ندارد. پس، پرداخت مهریّه از سوی شوهر باید با رغبت و به دور از هرگونه منّت و چشمداشت باشد(نساء، آیه 4)؛ زیرا كلمه «نحله» صفت براى مفعول مطلق محذوف گرفته شده است: « وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً»، يعنى پرداخت بايد به دور از چشمداشت و منّت باشد. (الكشاف، ج 10، ص 498)
12- مهریه، دین بر مرد: مهریّه، دینى برعهده مردان است که باید ادا کنند(نساء، آیه 4)؛
زیرا «نحله» بنا بر گفته برخى مفسّران به معناى فريضه است كه در برداشت مذكور از آن به دين تعبير شده است، زيرا فريضه مالى در حقيقت دين است. (الكشاف، ج 1، ص 498) بر این اساس اگر شوهر بمیرد، پیش از تقسیم ارث باید دیون وی از جمله دین مهریه پرداخت شود.
13- جواز تصرف مرد در مهریه با رضایت زن: از نظر آموزههای وحیانی، مهریه ملک طلق زن است، ولی شوهر با رضایت و اذن زن میتواند در مهریه تصرف کند. بنابراین، از نظر قرآن، جواز تصرف شوهران در مهریه زنان، تنها با رضایت آنان خواهد بود نه اولیای زن.(نساء، آیه 4)
14- ممنوعیت تصرف اولیای زن در مهریه: بر اساس آنچه بیان شد، سرپرست زن، از گرفتن مهریّه وى براى خویش منع شده است، بلکه تنها میتواند برای احقاق حق زن اقدام کند و آن را در اختیار زن قرار دهد.(نساء، آیه 4) امام باقر(ع) درباره آيه ياد شده فرمود: اين خطاب به اولياى زن است؛ زيرا برخى از مردانشان هنگامى كه زنى را شوهر مىدادند، مهريهاش را خود مىگرفتند نه آن زن. پس خداوند در اين آيه، آنان را از اين كار نهى كرد.(التبيان، ج 3، ص 110؛ مجمعالبيان، ج 3 - 4، ص 12)
15- حرمت استرداد مهریه: از نظر قرآن، بازپسگیرىِ حتّى اندکى از مهریّه زنان، پس از آمیزش از سوی مرد حرام و گناه است(نساء، آیات 20 و 21)؛ زیرا جمله «و قد افضى»، كنايه از آمیزش است. (مجمعالبيان، ج 3 - 4، ص 42؛ معالمالتنزيل، ج 1، ص 588) بنابراین مرد، پس از آمیزش نمیتواند از همسرش بخواهد مهریه را بازپس دهد.
16- حرمت استرداد هنگام طلاق: از نظر قرآن، همان طوری که مرد نمیتواند پس از آمیزش مهریه را بازطلبد، همچنین بازپسگیرى مهریّه هنگام طلاق زن نیز حرام و گناه است و نمیتواند خواهان استرداد مهریهای باشد که به زن پرداخت کرده است.(بقره، آیه 229؛ نساء، آیه 4) و اصولا پسگیرى مهریّه از سوى شوهران، از مصادیق بهتان، کارى باطل و گناهى آشکار است که باید از آن اجتناب کرد.(نساء، آیه 20)
17- حرمت سختگیری برای استرداد: همچنین هرگونه سختگیری و رفتارهای نامتعارف برای اجبار کردن زن به پرداخت مهریه و استرداد حرام و گناه است. از نظر قرآن، سختگیرى مرد بر همسر خویش به انگیزه پسگیرىِ حتّى بخشى از مهریّه نیز حرام و گناه است(نساء، آیه 19)؛ زیرا مقصود از «لتذهبوا ببعض ما آتيتموهنّ» صِداق و مهريّه است. (الميزان، ج 4، ص 254)
18- جواز استرداد در صورت رضایت: البته استرداد مهریه در یک صورت جایز است که همانا رضایت زن است. به سخن دیگر، استرداد مهریّه، با تراضى و به جهت مصالح زن و شوهر جایز است.(بقره، آیه 229)
19- استرداد در طلاق خلع: از مواردی که رضایت زن در بازپسگیری مهریه مطرح شده است، طلاق خلع است. بر اساس آموزههای قرآن، ترس از عدم اقامه حدود الهى در زندگى مشترک، میتواند مجوّز طلاق خلع و بازپسگیرى مهریّه از جانب مرد باشد(بقره، آیه 229)؛ زیرا معناى جمله «الاّ ان يخافا الاّ يقيما حدود الله» اين است كه اگر ظن غالب زن و شوهر بر اين باشد كه نتوانند حدود الهى را در زندگى خود رعايت كنند، مىتوانند با طلاق خلع از يكديگر جدا شوند و شوهر مىتواند مهريّه پرداخت شده را بازپس بگيرد. (مجمعالبيان، ج 1 - 2، ص 578)
20- جواز استرداد در صورت زنای زن: در صورتی که زن به فحشاء آشکار زنا اقدام کرد و این زنا اثبات شد، مرد میتواند در هنگام طلاق خلع مهریه را بازپس گیرد. پس ارتکاب زن به فحشاى آشکاری چون زنا و مانند آنها، مجوّز سختگیرى شوهرش براى پس گرفتن مهریّه او به هنگام طلاق است.(نساء، آیه 19)
21- عفو از مهریه: از نظر آموزههای وحیانی، مهریه حق زن و تکلیف مرد است؛ اما مستحب و ارزشمند است که زن، شوهر و ولىّ زن، از مهریّه و حقوق خویش چشمپوشى کرده و با ایثارگری گام بزرگ برای زندگی بهتر بردارند(بقره، آیه 237) این برداشت بنا بر اين است كه خطاب «ان تعفوا» به كليّه افراد اعمّ از زن، مرد و ولىّ باشد. در صورتى كه مقصود از «او يعفوا الّذى بيده عقدة النّكاح» شوهر باشد، مقصود اين خواهد بود كه اگر مهريّه را قبل از دخول كامل پرداخت كرده، هنگام طلاق نصف آن را كه حقّش است، گذشت كند، در اين صورت بر زن واجب نيست نصف را برگرداند. (الميزان، ج 2، ص 245)