kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۱۳۱۳
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۰
روایت‌هایی از متن و فرامتن فتنه هشتاد و هشت- 26

حمایت رهبر انقلاب از دولت‌ها متفاوت است؟

 

در بیان سرفصل دوّم و از منظری دیگر، می‌توان سؤال را این‌گونه مطرح کرد: اگر ایستادگی رهبر انقلاب در برابر ادّعای تقلّب برای جلوگیری از تغییر نتیجه‌ آراء بود، چرا مدّعیان تقلّب (حتّی با وجود حضور افرادی همچون دکتر گودرز افتخار جهرمی که پیشینه‌ روشنی در هماهنگی فکری و سیاسی با جریان مخالفِ فرد پیروز در انتخابات داشت) حاضر نشدند به بازشماری صندوق‌ها تن دهند؟ مگر آقایان فراموش کرده‌اند وقتی در پایان جلسه‌ نمایندگان ستادهای نامزدهای انتخابات، نماینده‌ای از ستاد آقای کروبی خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید شما به شورای نگهبان بفرمایید بازشماری با حضور نمایندگان نامزدها انجام شود، رهبر انقلاب ضمن بلااشکال دانستن آن از چند تن از اعضای شورای نگهبان که در جلسه حاضر بودند می‌خواهند طبق پیشنهاد داده‌شده عمل کنند؟ چرا نامزدهای معترض از انجام آن سر باز زدند؟
از سوی دیگر با تلاش جمعی از دلسوزان انقلاب و افراد فاقد تصلّب جناحی که اتّفاقاً برخی از آنها از حامیان و حتّی طرف‌های مشورت آقای موسوی برای نامزدی در انتخابات بودند و با پیشنهاد دو تن از وزرای اسبق کشور و اعضای کمیته‌ به‌اصطلاح صیانت از آراء و موافقت آقای موسوی، (علاوه‌بر مسئله‌ بازشماری) طرحی برای بررسی سلامت آراء مانند چک کردن تعرفه‌ها و احراز هویّت رأی‌دهندگان و... تهیّه می‌شود و در مذاکره‌ افراد رایزن، موافقت شورای نگهبان هم با اجرای آن جلب می‌شود. چرا پس از مکتوب شدن پیشنهاد و فراهم‌‌سازی اجرای آن، آقایان مدّعی زیر حرف و متن و پیشنهاد خود می‌زنند و با زبان حال می‌گویند مرغ یک‌پا دارد؟ آیا این قبیل انعطاف‌های نظام و آمادگی برای اقدامات اعتمادسازِ اضافی برای شفّاف شدن واقعیّت صندوق‌های رأی، بیانگر آن نبوده که ایستادگی بر حفظ آراء مردم، موضوعیّت داشته است و نه پیروزی این نامزد یا آن نامزد؟
به‌عنوان سوّمین سرفصل به این مطلب اشاره می‌شود که در روزها و هفته‌های پس از انتخابات، عدّه‌ای از خواص، دچار توهّم و یا تغافل بودند و در جلسات خصوصی اظهار می‌کردند که چرا رهبری باید هزینه‌ رفتارهای آقای احمدی‌نژاد را بپردازد. این القائات نادرست حتّی با ظاهری دلسوزانه به دفتر رهبر انقلاب هم رسیده بود؛ ازجمله آنکه حدود دو هفته پس از انتخابات، آقای ابوالفضل فاتح که از مشاوران آقای موسوی بود و با دفتر رهبر انقلاب نیز مراوده داشت، در دیدار با یکی از مسئولین دفتر ضمن صحبت‌های خود مدّعی می‌شود که آقای مهندس معتقد است رهبری روی آقای احمدی‌نژاد حساب زیادی باز کرده‌اند، درحالی‌که او نمی‌تواند کاری را که ایشان می‌خواهد برایشان انجام دهد.
چنین القائات سوئی که بی‌اساس بودنش برای گویندگان آن اظهرمن‌الشّمس بود و در متن پیش رو به موارد متعدّدی از نقض آن استشهاد شده، یکی از ابعاد پنهان فتنه بود. کیست که نداند رهبر انقلاب بی‌دریغ و به‌طور کامل از همه‌ رؤسای جمهور در دوران مسئولیّت شان دفاع کرده‌اند؛ چه آنها که گفتمان شان را قبول نداشتند و چه آنها که مانند رئیس‌جمهور نهم، گفتمان شان را منطبق با آرمان‌های انقلاب و امام می‌دانستند و اتّفاقاً چون برای ایشان، گفتمان امام و انقلاب اصالت داشت ابائی نداشتند که آشکارا نسبت به عملکردهای مغایر با گفتمان انقلاب وی موضع بگیرند و واکنش نشان دهند. علاوه‌برآن نباید این بیان صریح آقا را از یاد برد که رهبری از مواضع و اقدامات سنجیده و طبق موازین عقلانی و انقلابی و شرعی و قانونی رؤسای جمهور و دولت‌ها دفاع می‌کند و نه هر موضع و اقدامی. برای مزید اطّلاع همگان شایسته است به موردی اشاره شود تا بیش‌ازپیش آشکار شود که رهبر انقلاب در معرض چه پیشنهادهای ظاهرپسندی بودند و با چه منطقی با آن مواجه شدند.
سال 88 در جلسه‌ای یکی از دولتمردان کنونی، برخی دیدگاه‌های انتقادی نسبت به حمایت آقا از رئیس‌جمهور را بازگو و خطاب به رهبر انقلاب می‌گوید دوستان ما معتقدند باتوجّه‌به هزینه‌هایی که آقای احمدی‌نژاد برای کشور و رهبری ایجاد کرده و اینکه دغدغه‌ حضرتعالی حمایت از گفتمان انقلابی بوده است و نه حمایت از شخص آقای احمدی‌نژاد، آیا امکان این وجود نداشت که فرد دیگری با گفتمان انقلابی را با هزینه‌های کمتر پیدا کرد و با سرمایه‌گذاری، او را وارد صحنه‌ انتخابات ریاست‌جمهوری کرد؟
رهبر انقلاب ضمن شرح چرایی و چگونگی حمایت از رؤسای جمهور و دولت‌های مستقر ازجمله اظهار می‌دارند:
«از آقای احمدی‌نژاد که من در طول این چهار سال حمایت کردم، همان‌طوری که شما نقل کردید از قول دوستان، همیشه حمایت از آن مطالبی بوده که در عمل او یا اظهارات او معتقد بودم از اصالت‌های انقلاب است. این چیزی بوده که خودم را موظّف می‌دانستم که از این‌ها حمایت کنم؛ ما در طول آن دوره‌های قبل به تدریج و گاهی با سرعت زیاد، گاهی با سرعت کم به سمت فراموش شدن بسیاری از مبانی انقلاب می‌رفتیم؛ این نه فقط در سطوح روزنامه‌ای و مطبوعاتی بود، در سطوح بالا هم وجود داشت.... از رؤسای جمهور من همیشه حمایت کردم حتّی از رئیس‌جمهوری که ممشایش را قبول نداشتم همیشه حمایت کردم... حمایت‌های من از [او] حمایت از مبانی است؛ به قول شما حمایت از گفتمان است، نه از شخص....[شما می‌گویید] آیا کس دیگری نبود که روی او سرمایه‌گذاری کنید؟ اگر کسی به‌طور طبیعی می‌آمد چه اشکالی داشت [امّا] من کسی را تربیت نمی‌کنم برای ریاست‌جمهوری؛ این نه جزو وظایف من است و نه می‌توانم این کار را بکنم. اگر چنانچه من یک چنین کاری را بکنم فردای آن روز مورد اعتراض یک جمع دیگری از قبیل شما قرار می‌گیرم که شما یک کسی را به قول فرنگی‌ها لانسه کردید برای ریاست‌جمهوری. من این کار را نمی‌کنم، نمی‌شود هم بکنم، معنی هم ندارد.»
به‌هرحال بررسی نوع حمایت‌های رهبر انقلاب از رؤسای جمهور گذشته و حال و مقایسه‌ آن می‌تواند بیانگر حقایق معناداری باشد. شایسته است پژوهشگران بررسی کنند رهبر انقلاب از 4 رئیس‌جمهور دوران رهبری‌شان، چه نوع حمایتی داشتند؟ و یا از شخصیّت حقیقی کدام‌یک از رؤسای جمهور بیشترین و کمترین تجلیل و تنقید را کرده‌اند؟ و یا دوره‌ اوّل یک رئیس‌جمهور از جهت نوع دفاع رهبری و یا تعداد دفعات نام بردن از شخص وی با دوره‌ دوّم همان فرد مقایسه شود که آیا تغییری داشته است یا خیر؟ مثلاً آیا رهبر انقلاب برخلاف دوره‌ نهم در دهمین دوره‌ ریاست‌جمهوری از شخص حقیقی آقای احمدی‌نژاد نام برده‌اند؟ به‌هرحال صرف‌نظر ازاین‌قبیل پژوهش‌ها، آیا همین که در آن شرایط طوفانی، رهبر انقلاب از رئیس‌جمهور می‌خواهند بنا بر مصالحی، از فردی برای سِمت معاون اوّلی استفاده نکند، جز این است که نشان می‌دهد آقا با هیچ‌کس عقد اخوّت نبسته‌اند؛ خواه رئیس‌جمهور مستقر باشد یا رؤسای جمهور و مجلس و نخست‌وزیر سابق، خواه این جریان سیاسی باشد یا آن جریان سیاسی؟ آیا این نوع برخورد ایشان، درمورد دیگر رؤسای جمهور و حتّی مسئولین دیگر، بی‌سابقه نیست؟
رهبر انقلاب در اوج دوران فتنه در جلسه‌ای یادآوری نمودند که دأب من این نبوده است که در جلسه‌ای علنی و در حضور فرد مسئولی، از همان فرد انتقاد کنم و کارش را نادرست شمارم ولی در خطبه‌های نماز جمعه این کار را کردم و اقدام آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی را نفی و از آن انتقاد کردم.
سؤال این است که چرا این واقعیّت نادیده گرفته می‌شود؟ آیا همه‌ جهانیان ندیدند و نشنیدند که رهبر انقلاب در کوران تبلیغات انتخابات و فردای مناظره‌ آقای احمدی‌نژاد و آقای موسوی، در حرم امام خمینی(قدّس‌سرّه) از برخی حرف‌های زده‌شده در مناظره‌ شب قبل به ویژه از ادّعاهای اثبات‌نشده‌ آقای احمدی‌نژاد انتقاد و به آن اعتراض کردند؟
به‌ گفته‌ یکی از فرزندان رهبر انقلاب، ایشان که قبل از مناظره‌ها احتمال داده بودند آقای احمدی‌نژاد بنا دارد از اشخاصی نام ببرد، به‌طور مشخّص آقای احمدی‌نژاد را از این کار نهی کرده بودند. علاوه‌برآن، در حرم امام خمینی(قدّس‌سرّه) نیز قبل از اینکه رهبر انقلاب برای ایراد بیانات شان در جایگاه قرار گیرند با ناراحتی به آقای احمدی‌نژاد عتاب کردند: مگر من به شما نگفته بودم که از افراد اسم نبرید؟ چرا اسم بردید؟
نکته‌ جالب دیگر اینکه پس از پایان بیانات رهبر انقلاب و به هنگام ترک حرم امام، آقای‌هاشمی رفسنجانی که از سخنان رهبر انقلاب خوشحال به نظر می‌رسید به یکی از فرزندان رهبر انقلاب می‌گویند صحبت‌های آقا انصافاً خیلی خوب و کامل بود.
به‌هرحال سؤال برای پرسیدن و حرف برای گفتن زیاد است و به یک سؤال دیگر اکتفا می‌شود: آیا کسی فراموش کرده است به‌رغم آنکه آقای‌هاشمی رفسنجانی از ابتدا موضع منفی نسبت به دولت نهم داشته و آقای احمدی‌نژاد نیز در جریان مناظره‌های انتخاباتی، محوریّت مخالفت با خودش و حتّی اداره‌ آقای موسوی را به آقای‌هاشمی نسبت داده بود، رهبر انقلاب مجدّداً آقای‌هاشمی را پس از انتخابات سال 88 به‌عنوان رئیس‌مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند؟ چرا عدّه‌ای خود را به تجاهل می‌زنند و بر این اقدامات چشم می‌بندند؟
آیا وجود این قبیل شواهد و مستندات تاریخی جایی برای انکار این حقیقت باقی می‌گذارد که در جمهوری اسلامی میزان رأی مردم است نه خواست این‌وآن؟