kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۱۰۱۲
تاریخ انتشار : ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۲۱:۳۸
مقاومت در فضای مجازی

شهیدی که در میدان جنگ هم مطالعه می‌کرد

 

شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی سال ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد.۱۶ سال بیشتر نداشت که برای حضور در دفاع مقدس با دستکاری شناسنامه‌اش راهی جبهه شد.
سال‌ها بعد وقتی که فهمید خواهرش به بیماری کلیوی مبتلا شده و نیاز به پیوند کلیه دارد،‌ یک کلیه‌اش را به خواهرش اهدا کرد.
پس از جنگ در برنامه‌های فرهنگی و اعتقادی از مربیان مسجد محل (مهرآباد جنوبی؛ شهرک فردوس) بود. سال ۷۴ معاون فرهنگی پایگاه بسیج شد. سال ۱۳۸۱ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند به نام‌های حسین و زینب است.
وی از جمله کسانی بود که در فتنه ۸۸ در خط مقدم دفاع از انقلاب و رهبری در میدان حاضر شد. اسدالله ابراهیمی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه داده و کارشناسی حسابداری خوانده بود. او در کارخانه پارس خودرو مشغول به کار بود که با آغاز جنگ سوریه تمام تلاشش را برای حضور در سوریه کرد تا اینکه در بهمن‌ماه سال ۹۴ به این کشور اعزام شد. او از فرماندهان لشکر فاطمیون در منطقه بود اما آنقدر متواضع بود که حتی همکارانش تا لحظه شهادت نمی‌دانستند او فرمانده بوده است.
اسدالله ابراهیمی سرانجام در ۲۷ خردادماه سال ۹۵ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید، در حالی که پیکرش برای همیشه در منطقه ماند و تروریست‌های جبهه النصره از تحویل پیکر مطهر شهید خودداری کردند. تنها مزار یادبودی به نام وی در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران اختصاص یافت. کتاب «بهار، آخرین فصل» درباره زندگی این شهید عزیز توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.
محمد برزگر، از همرزمان شهید اسدالله ابراهیمی در بخشی از مصاحبه با «مشرق» گفت:
«بعضی از کارهای اسدالله برایم خیلی عجیب به نظر می‌رسید، مثل مطالعه‌اش در زمان فراغت! کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) را هر وقت فرصت می‌شد باز کرد و مطالعه می‌کرد!
تصور من از یک نیروی نظامی چیز دیگری بود، باید همیشه آماده نبرد باشد.
اما خواندن کتاب‌های اخلاقی در منطقه عملیاتی کمی عجیب بود!
کم‌کم کتابخوانی اسدالله ما را وسوسه کرد و با یکی دیگر از دوستان نوبتی کتاب را از اسد می‌گرفتیم و مشغول مطالعه می‌شدیم.
تأثیر احادیث آن کتاب را به خوبی می‌شد در رفتارهای اسدالله دید؛ می‌خواند و عمل می‌کرد....
به نظرم مطالعه کتاب‌های اخلاقی کمک زیادی به اسدالله برای دل کندن از زرق و برق دنیا کرد.»