kayhan.ir

کد خبر: ۲۲۰۷۷۷
تاریخ انتشار : ۰۸ تير ۱۴۰۰ - ۲۲:۲۱

سازمان ملل و مسئله تعارض منافع(نگاه)

 


سید محمد امین‌آبادی
امروزه نهادها و سازمان‌های بین‌المللی بخش بسیار مهمی ‌از سیاست و روابط بین‌الملل را تشکیل می‌دهند و مطالعه روابط بین‌الملل بدون توجه به نقش این نهادها و سازمان‌ها تقریباً کاری غیرممکن به‌نظر می‌رسد. در مورد اینکه نقش و کارکرد نهادها و سازمان‌ها در مدیریت منازعات و بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی چیست یا چگونه باید باشد؟ بین نظریات روابط بین‌الملل اختلاف‌نظر و دیدگاه وجود دارد. شاید هیچ نظریه‌ای در روابط بین‌الملل به اندازه «نئولیبرالیسم» یا «نهادگرایی نئولیبرال» به موضوع نهاد‌ها، رژیم‌ها، سازمان‌ها و نقش آنها در همکاری و مدیریت منازعه بین بازیگران در روابط بین‌الملل نپرداخته است نهادگرایان نئولیبرال نقش مستقلی برای نهادها و سازمان‌های بین‌المللی در جهت گسترش همکاری‌ها و مدیریت منازعات و بحران‌های بین‌المللی قائل هستند.به باور آنها نهادها پس از شکل‌گیری، هویت مستقلی پیدا می‌کنند. اما در نقطه مقابل نئورئالیست‌ها، نهادها را تابعی از منافع قدرت‌های بزرگ می‌دانند. به باور آنها نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای تنها پدیده‌های سیاسی هستند که بازتابی از اهداف و منافع بازیگران قدرتمند می‌باشند و کارآمدی آنها به‌شدت به این اصل کلیدی وابسته است که اهداف آنها با منافع قدرت‌های بزرگ در یک جهت و همسو باشد. اگر منافع قدرت‌های بزرگ در یک سازمان همپوشانی داشته باشد می‌توان انتظار داشت آن سازمان نقش خود را ایفا کند اما در صورت تعارض منافع نهادها و سازمان‌ها با منافع قدرت‌های بزرگ، نمی‌توان انتظار داشت که سازمان‌ها در راستای وظایف و مأموریت‌های ذاتی خود به ایفای نقش بپردازند.
از 24 اکتبر 1945 (2 آبان 1324) که سازمان ملل رسماً تاسیس شد بیش از 75 سال و 8 ماه و 6 روز می‌گذرد و نگاهی به عملکرد این سازمان مهم بین‌المللی در طی این 27643 روز نشان می‌دهد که در عمل حق با نئورئالیست‌ها می‌باشد که بر این باورند نهادها بازتابی از منافع قدرت‌های بزرگ هستند. اگر دولتی منشور ملل متحد را نقض کند در صورتی که خود قدرت بزرگ باشد یا در بین قدرت‌های بزرگ حامی ‌و پشتیبان داشته باشد نباید منتظر کوچک‌ترین مجازات و تنبیهی باشد. اما در صورتی که این نقض قانون برخلاف منافع قدرت‌های بزرگ باشد؛ در آن صورت مکانیسم‌های تنبیهی سازمان ملل با اجماع قدرت‌های بزرگ خود به خود فعال می‌شود و کشور خاطی تنبیه می‌شود.
بامداد روز یک‌شنبه جنگنده‌های آمریکایی با نقض آشکار و صریح منشور ملل متحد بار دیگر با حمله به یک پایگاه نظامی در داخل خاک یک کشور مستقل دارای حاکمیت و عضو سازمان ملل متحد، چهار نیروی «حشد‌الشعبی» را که به لحاظ سازمانی زیر مجموعه ارتش عراق محسوب می‌شوند؛ شهید کردند. در اطراف شهر بوکمال(داخل خاک سوریه) نیز آمریکا با بمباران مناطق مسکونی، یک کودک بی‌گناه را شهید و چهار تن دیگر را مجروح کرد. دقایقی بعد از این حملات وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) با انتشار بیانیه‌ای رسماً ضمن پذیرش مسئولیت این حمله، اعلام کرد که جنگنده‌های آمریکایی به دستور «جو بایدن»، رئیس‌جمهور این کشور این حملات را انجام داده‌اند. اما واکنش سازمان ملل مثل صدها و شاید هزاران مورد مشابه یکسان بود؛ دعوت طرفین به خویشتن داری! «استفان دوجاریک» سخنگوی دبیرکل سازمان ملل در یک نشست خبری که روز دوشنبه برگزار کرد، گفت: «ما گزارش‌های مربوط به حملات ایالات متحده به منطقه مرزی بین عراق و سوریه را دنبال کرده‌ایم. دبیرکل همچنان نگران وضعیت ناپایدار در این مناطق است.گوترش مجدداًً از همه طرف‌های ذی‌ربط می‌خواهد که خویشتنداری کنند و از اقداماتی که منجر به تشدید و جلوگیری از تلاش‌های دیپلماتیک با هدف حل و فصل می‌شود، جلوگیری کنند». عدم وجود ضمانت اجرا برای حقوق بین‌الملل مجوز قدرتمندی برای بازیگران قلدر فراهم می‌کند تا آنها با خیال راحت و بدون نگرانی از عواقب اعمال خود به راحتی قواعد آمره بین‌المللی و منشور سازمان ملل را نقض کنند. به همین دلیل است که رئالیست‌ها به کشورها توصیه می‌کنند برای تامین امنیت به‌دنبال بیشینه‌سازی قدرت بروند. ضعیف در نظام بین‌الملل کنونی که با منطق جنگل اداره می‌شود محکوم به نابودی است.