نفی «تقلید کورکورانه»(پرسش و پاسخ)
پرسش:
در صدر اسلام چرا مسلمانان بعد از ارتحال پیامبرگرامی(ص) با امام علی(ع) همراهی نکردند و در سه جبهه «قاسطین» «مارقین» و «ناکثین» در مقابل امام علی(ع) ایستادند؟
پاسخ:
تاریخ ادیان آسمانی نشان میدهد که پیروی از شخصیتهای سیاسی و دینی در امور اعتقادی و به تعبیر دیگر تقلید کورکورانه از شخصیتها و بدون شناخت و آگاهی دنبال آنان راه افتادن، بیشترین ضربه را بر ادیان آسمانی وارد کرده است.
راههای شناخت دین
به طور کلی دو راه برای شناخت دین فرا روی انسان قرار دارد:
1- از طریق شخصیتها و رجال دینی
راه اول این است که انسان از طریق شخصیتها و رجال دینی اسلام را بشناسد و به وسیله آنها مسلمان شود. کسانی که شخصیتها و رجال دینی را راهکار ورود و شناخت اسلام قرار میدهند و به وسیله آنها مسلمان میشوند، به سرعت از همان مسیر از اسلام برمیگردند. زیرا آنگاه که آن شخصیتها از اسلام برمیگردند، اینان نیز به خاطر پیروی از آن افکار و عقاید خود را تغییر میدهند. چرا که اینان مسلمانان تقلیدی هستند و اعتقاداتشان پایه و اساس علمی ندارد و به تعبیری افواهی (دهانی) است. بنابراین عقاید تقلیدی و افواهی در معرض دگرگونی و زوال است و هر کس که با این راهکار یعنی به وسیله شخصیتها و رجال دینی اسلام را بشناسد، به وسیله همان اشخاص نیز از اسلام بیرون میرود. به تعبیر دیگر انسان باید افکار و عقایدش را بر معیارهای عقلی و علمی مستند سازد و اگر با جهالت و تقلید کورکورانه به دین روی آورد، با همان جهالت از دین خارج میشود.
2- از طریق کتاب و سنت
راهکار دوم این است که انسان مستقیما به منابع اصیل و دست اول اسلام یعنی قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) رجوع کند و افکار و عقایدش را از قرآن و احادیث فرا گیرد. چنین کسانی که اعتقاداتشان مستقیما از راه تحقیق و شناخت قرآن و روایات و نه تقلید کورکورانه به دست میآید همانند کوهها استوار و ریشهدار میشوند و هیچ تزلزل و زایل شدنی در افکار و عقاید آنها به وجود نمیآید.
پدیده «تقلید کورکورانه در صدر اسلام»
به هنگام حکومت امام علی(ع) جمع زیادی از مسلمانان معاصر ایشان با شخصیتهای سیاسی مذهبی آن زمان همراهی و همگامی داشتند. کسانی که بعدها به قاسطین، مارقین و ناکثین مشهور شدند. بازتاب بیماری شخصیتزدگی این افراد، رها کردن اسلام ناب و در نهایت جنگ و رویارویی با امام علی(ع) بود.
آنان به خود اجازه فکر کردن نمیدادند و نمیاندیشیدند تا دریابند آیا گفتار و اعمال این شخصیتها و رهبران درست است یا نادرست؟ حق است یا باطل؟ و آیا آنان که سنگ اسلام را ظاهراً به سینه میزنند در عمل واقعا خواهان اسلامند یا آن را پلی برای رسیدن به خواستهها و منافع شخصی خود میدانند؟ بیتردید پیروان کور و کر این شخصیتهای منحرف بیشتر از خود این شخصیتها امام را میآزردند، زیرا اگر این پیروان نبودند، خود آن شخصیتها نیز قدرتی نداشتند و کاری از آنان ساخته نبود. امام علی(ع) در حدیثی میفرماید: دو گروه کمر مرا شکستند: 1- عالمان متهتک و بیعمل و جاهلان متعبد و مقدس (بحارالانوار، ج 2، ص111) که حضرت بیشترین رنج را از این دو گروه متحمل شدند و سرانجام خود نیز به دست یکی از همین جاهلان مقدس به شهادت رسیدند.
تقسیم گروههای اجتماعی
امام علی(ع) در حکمت 147 نهجالبلاغه مردمان جامعه خویش بلکه همه مردم را به سه گروه تقسیم میکند:
1- گروه اول کسانی هستند که حقیقت را شناختهاند و عقیده و رفتار و جهتگیریهای فردی و اجتماعی آنان برمعیارهای درست حق و باطل استوار است که امام از اینها به «عالم ربانی» یاد میکند.
2- گروه دوم کسانی هستند که هنوز به حقیقت نرسیدهاند، اما اهل تحقیق و تفکر و جویای کشف و رسیدن به حقیقت هستند که هرگاه به آن دست یابند، رستگاری برایشان محقق میگردد. حضرت از این گروه به عنوان دانشجویان راه نجات و رستگاری نام میبرد.
3- گروه سوم کسانی هستند که نه راه کشف و شناخت حقیقت را شناختهاند تا عالم ربانی گردند و نه اهل تحقیق و تفکر و جویای حقیقت هستند تا دانشجویان راه نجات و رستگاری باشند بلکه انسانهایی هستند که به خود اجازه و فرصت تفکر و تحقیق و کسب دانش را نمیدهند و همانند پشههای سرگردان به دنبال هر صدایی میروند بدون آنکه صاحب صدا را بشناسند و بدانند که آیا حق است یا باطل؟ به تعبیر دیگر پشههایی هستند که به هر سو باد بوزد به همان سو حرکت میکنند!