«جمهوری اسلامی» یک حقیقت واحد است
یکی از ابعاد اصلی فتنه که متأسّفانه کمتر به آن توجّه شده، ادّعای دفاع از جمهوریّت نظام و قانونگرایی بود، درحالیکه اصولاً نوک پیکان فتنه، حرکتی قانونستیزانه و کودتا علیه جمهوریّت نظام به نام جمهوریّتخواهی بود. دشمن دانا بر اساس نسخههای تجربهشده، دنبال آن بود که به شیوههای دیکتاتوری مبتنی بر زورِ درگیریهای خیابانی و تزویر ناشی از پروپاگاندای تبلیغاتی مثل دروغ بزرگ (که باورش آسانتر میشود) و یا کشتهسازیها (که بر تحریک عواطف استوار است و بر هیجانات میافزاید) و... بهطور مشخّص، رهبری را به سازش کشد و با نفی جمهوریّت نظام، اساس اسلامیّت را هم فروپاشد؛ زیرا به فرموده رهبر انقلاب، اسلامیّت نظام بدون جمهوریّت، بیمعنا است و وقتی تیرشان به سنگ خورد و مشاهده کردند که ایستادگی بر پایِ جمهوریّت نظام ریشه در اسلامیّت نظام دارد، پردهها را کنار زدند و فریاد برآوردند که «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است.»؛ فریاد «مرگ بر اصل ولایت فقیه» در دستور کار قرار گرفت و عکس امام را پاره کردند و در چاه ویل اهانت به امام حسین(علیهالسّلام) و هتک حرمت عاشورا سقوط کردند. این ظلمها و جرمهای نابخشودنی در شرایطی به وقوع پیوست که برخی از سیاسیون، جادّهصافکن دشمن شدند و دست و نقشه دشمن را ندیدند و هرچه فریاد برآورده شد، از دشمنان ملّت ایران تبرّی نجستند. فلذا بیشترین و سنگینترین فشاری که به آقا آورده شد این بود که رهبر انقلاب، قانون را بر اساس منویّات سیاسی عدّهای زیر پا گذارند و با ابطال آراء مردم، جمهوریّت نظام را وتو کنند. عین تعبیر معنادار ایشان در جلسه با نمایندگان ستادهای چهارگانه نامزدهای انتخابات در روز سهشنبه 26 خرداد 88 چنین بود: «ابطال، یعنی زدن توی دهن مردم؛ 40 میلیون آدم آمدند پای صندوق رأی دادند، من بگویم شما غلط کردید رأی دادید؛ چنین چیزی مگر ممکن است؟ مطلقاً من این را قبول نخواهم کرد.».1
موضع آشکار آقا که بارها تکرار شد کوتاه و گویا و صریح بود؛ مطمئن باشید من زیر بارِ حرف باطل و غیر منطقی نمیروم و تا زندهام از رأی مردم دفاع میکنم.2 در گفتوگوهایی که دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای با تعدادی از فعّالان و متصدّیان ستادهای نامزدهای معترض به نتیجه انتخابات 88 داشته است، آنها هم بر حقیقت فوق اجماع داشتهاند. به گفته آقای غلامحسین کرباسچی، جمعبندی دوستان شان که در جلسه 26 خرداد حضور داشتند این بود که آقا زیرِ بار ابطال انتخابات نمیروند.
در اینجا برای درکِ کامل موضع آیتالله خامنهای، شایسته است به توضیح مختصری درباره مبانی فکری ایشان در حوزه حکومت و جامعه توجّه شود. رهبر انقلاب همچون امام خمینی معتقدند جمهوری و اسلامی را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد؛ به تعبیر آیتالله خامنهای، جمهوری اسلامی یا همان مردمسالاری دینی، یک حقیقت بسیط است نه مرکّب و این مردمسالار بودن، ناشی از دین و «ما انزل الله» است. در یکی از جلساتی که رهبر انقلاب با اعضای مجلس خبرگان داشتند در تبیین منش-أ مردمسالاری نظام اسلامی و رعایت حقوق مردم ازجمله حقّ انتخاب آنها اظهار میدارند:
«در اسلام حقّالله رقيب حقّالنّاس نيست؛ نقطه مقابل حقّالنّاس نيست. حقّ مردم، همه حقوق مردم، ازجمله حقّ انتخاب که قطعاً براى مردم وجود دارد در امر حکومت، اين ناشى است از حکم الهى. همه حقوق مردم اعتبارش متّخذ است از حاکميّت خداوند و آنچه که خداى متعال مقرّر فرموده است؛ لذا در قرآن کريم آنجايى که تجاوز و تعرّض به حقوق مردم است _ مثل مسئله ربا که تعرّض به اموال مردم است _ تعبير شده است «فأذنوا بحربٍ من اللّه»3؛ اين حرب الهى است. بااينکه اين تجاوز به حقوق انسانها است امّا جنگ با خدا است. يا در آنجايى که فساد فىالارض است که «و يسعون فى الارض فساداً»4، اين «يحاربون اللّه و رسوله»5 است، اين حرب الهى است؛ تعرّض به حقوق مردم است، امّا محاربه با خدا است؛ چون حقوق مردم، آنچه که متعلّق به مردم است با همه وسعتى که دارد، اين تکليف الهى است، حقّى است که خدا براى مردم معيّن کرده است، تکليفى است که خدا براى کسانى که امور مردم را برعهدهدارند، نسبت به مردم بر دوش آنها گذاشته است. لذا جمهورى اسلامى يک مُرکّب انضمامى نيست که ترکيبى باشد از چيزى به نام جمهورى و چيزى به نام اسلامى، تا يکى بگويد که من طرفدار جمهوريتام بيشتر، يکى بگويد من طرفدار اسلاميتام بيشتر؛ اينجورى نيست.
اصلاً میتوان گفت مرکّب نيست، [بلکه] يک حقيقت است. آن جمهورىاى است، آن اتّکاء به آراء مردمى است که خدا آن را مقرّر کرده است، خدا موظّف کرده است ما را که در اين زمينه رأى مردم را، انتخاب مردم را، اراده مردم را معتبر بشماريم.
در نهجالبلاغه يکجايى اميرالمؤمنين(عليهالصّلاهًْ والسّلام) راجع به تضييع حقوق مردم صحبت میکنند، میفرمايند کسى که اين کارها را بکند «کان حربا للّه»6؛ اين محارب خدا است. جمهورى اسلامى يعنى آن نظام سياسىاى که براى مردم، حق قائل است، با همه اين سعهاى که براى حقّ مردم وجود دارد و در همه اين قلمرو عظيم با اتّکاء به اراده خدا و تشريع الهى. بنابراين کسى اگر با اعتقاد به اسلام به حقّ مردم تعرّض کند، تجاوز کند، اين منتظر عقوبت الهى بايد باشد. مشکل ما در نظام جمهورى اسلامى فقط اين نيست که مردم به ما بدبين میشوند يا از ما عقيدهشان برمی گردد، مشکل ما تکليف شرعى هم هست ولو مردم نفهمند؛ يکجايى، يک حرکتى را انجام بدهيم، تضييع حقوق انسانها بشود، هيچکس هم نفهمد. تبليغات هم آنچنان پُرسروصدا باشد، مثل تبليغات همين غربیها و همين آمريکايیها که در همين آراء رئيسجمهورى کنونى آمريکا اکثريّت را با جار و جنجال و سروصدا زدند کنار، اقلّيّت را جاى اکثريّت نشاندند؛7 تبليغ هم کردند، مدّعى دموکراسى هم هستند. اينجور نيست که تبليغات را هم حالا سروصدايش را بالا کنيم، هيچکس هم نفهمد که اينجا تعرّض شد به حقوق مردم و پايمال شد حقّ مردم، قضيّه حل باشد، نخير؛ مشکل ما، مشکل تکليف شرعى هم هست، يعنى هرکسى در سرتاسر اين پيکره عظيم حکومت _ که حکومت، متمرکز و متجلّى نيست فقط در شخص رهبرى، همه اجزاى حکومت، همه در اين مردمسالارى دينى و وظايفى که از اين ناحيه برعهده آنها است سهيمند؛ چه رئيسجمهور باشد، چه رئيس يک قوّه باشد، چه نماينده مجلس باشد، چه مسئوليّتى در هر گوشهاى داشته باشد _ تکليف همه اين عرض و طول وسيع اين است که حقوق مردم را رعايت کنند للّه؛ اين دو تا باهم همراهند، يکى هستند. حقّ مردم ناشى از حقّ الهى و تکليف الهى است. اين پايدارترين وسيله است و مستحکمترين وسيله است براى حفظ حقوق مردم.»
پانوشتها:
1- اثر حاضر، ص 47.
2- همان.
3- سوره بقره، بخشی از آیه 279، ترجمه: «بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاستهايد.»
4- سوره مائده، بخشی از آیه 33، ترجمه: «و در زمين به فساد میکوشند.»
5- همان، ترجمه: «با [دوستداران] خدا و پيامبر او میجنگند.»
6- نهجالبلاغه، نامه 53 (بااندکی تفاوت).
7- در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2000 باآنکه ال گور نامزد حزب دموکرات نسبت به رقیب خود جرج بوش، 5/0 درصد بیشتر آراء مردمی را کسب کرده بود، پس از مداخله دیوان عالی قضایی ایالات متّحده در ابطال نتایج رسیدگی دادگاه ایالتی به تخلّفات انتخاباتی بوش و برادرش در فلوریدا، نهایتاً با 5 رأی الکترال کمتر از نامزد جمهوریخواه، چهره شکستخورده انتخابات معرّفی شد.