برای دولت اسلامی (نگاه)
محمد هادی صحرایی
خدا فرمود: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چرا چيزى مىگوييد كه انجام نمىدهيد؟
آیه 2 سوره صف
ماه ذیالقعده را میتوان ماه ولایت نامید. ولایتی که با ایران گره خورده و شناختش بدون آن کامل نیست. این ماه، ماه ایرانیهاست. ماه میهمانان و ماه مهاجرت خوبان به این خانه خوبان و میهمان نوازی ما. و ماه پایه گذاری تمدن بزرگ و استوار کردن ستونهای هدایت. ماه تلاش برای نجات دین از تحریفِ اغراق و اجحاف و سپردن امانت به امانتداران. ماه انتخاب ایرانیان برای مسئولیت سنگین به ثمر رساندن تاریخِ جهان. آنروز که مهاجرت عالم آل محمد علیهالسلام از مدینه به مرو انجام شد اگرچه برای شیعیان و آزادگان غیرایرانی، غمبار بود و سخت، ولی برای شیعیان و آزادگان ایران جشنی بود فراموش ناشدنی. تاریخ تمدن جدید ایران از آنروز ثبت شد که علیبنموسیالرضا علیهالسلام به تربیت و تعالی قوم سلمان فارسی همت گماشت و در ناصیه آنان خیری دید که میتوان بر ایمان آنها مطمئن بود بر توان آنها امید داشت. فاطمه معصومه علیهاسلام که آمد، چشم و چراغمان روشن شد و خدا به این دیار برکت داد.
این دیار دلیران که 58 سال است مسیر رشد و پیشرفت و شکوفایی را پیش گرفته و 42 سال است که موفق به ساختن خانه امن ایران شده است تمام دشمنان را که از خانه رانده، بیرون خانه نگه داشته و با اقتدار تاریخیاش تولید قدرت کرده و با تولید مثل مبارکش، خود را در منطقه و جهان تکثیر کرده و امروزه زبانزد آزادگان جهان و قبله آمال محرومین و مستضعفین شده و خانه بزرگ و امن و آرام کسانی است که زندگی پاک را دوست دارند و از زندگی، حیات طیبه را میخواهند و میخواهند در دنیایی زندگی کنند که بدون ظلم و ظالم باشد و از موهبتهای خدا بهرهمند باشند و با نشاط مؤمنانه، جهان را آنگونه که خدا میخواهد بسازند و در این مزرعه آخرت، هرچه خوبی و نیکی است بکارند تا در زندگی ابدی از هرآنچه خدا برای بندگانش آماده نموده لذت حقیقی ببرند. این بندگان خدا، حقیقت خدا را یافته و او را شایسته تکریم و تعظیم دانستهاند. حیاتی نیکوتر از این هست؟ نیست ولی عدهای این را نمیخواهند.
42 سال است که دشمنان به هرچه که به عقل شیاطین جن و انس رسیده متوسل شدهاند تا در مقابل خواست به حقِ مردم خداجوی ایران بایستند و نگذارند که مردم به خواست دلشان برسند. به هرچه خباثت است خود را آلودهاند تا نگذارند طعم شیرین انقلاب به کام مردم بنشیند. عِرض خود برده و زحمت خوبان شدهاند و نتوانستهاند. بیشک، سرگذشت انقلاب اسلامی امت خمینی و خامنهای، فصل تعیینکنندهای در تاریخ جهان است که هرگز در مظلومیت و اقتدار فراموش نخواهد شد و تا تاریخِ خلقت نفس میکشد یاد فرزندان مظلوم انقلاب بر پیشانی آن خواهد درخشید. آیندگان خواهند دانست که اینان از صفر و با دست خالی انقلابشان را شروع کردند و تولید قدرت و ثروت کردند و کار ملت ایران و امت اسلام را به پیش بردند و هرجا که بین منافع خود و انقلاب اسلامی تزاحمی پیش آمد، کریمانه و منعمانه از حق خود چشم پوشیدند تا طفلِ انقلابشان ولو در دست نامادران نامهربان، زنده بماند.
انقلاب اسلامی از آغاز تشکیل جمهوری اسلامی همه گونه تفکری را به خود دید و انقلابیون تحمل و مدیریت کردند و هزینه پرداختند. از بنیصدر گرفته تا بنی کدخدا همه آمدند و بر سفره مهربان انقلاب بیش از آنچه سهمشان بود خوردند و حتی غارت کردند و نمکدان شکستند و باز هم انقلابیون، غصه به دل پیچاندند تا دیگران ندانند که کشور دست نامحرمانِ نااهل افتاده است. آنها که بیش از همه خورده بودند و از فرصتهای عمومی برای خود و آقازادههای بیعار و هنر خود سوءاستفاده کرده بودند، بیش از همه صدا بلند میکردند و دروغ میگفتند و توهین میکردند و تهمت میزدند. آنچه خود مسبب و مقصرش بودند را به فرزندان انقلاب نسبت دادند و باز هم صبر و باز هم صبر و باز هم صبری که شاید وقیحان و سخیفان را متنبه کند که نکرد.
انتخابات 1400 به این دلیل مهمتر است که دولت ناکارآمد یازدهم و دوازدهم کارد را به استخوان رسانده و نصاب بیتدبیری و ناتوانی را به نام خود ثبت کرده که این تنها از غربزدگان لیبرال برمیآید. فرصت سوزیهای عجیبی که در دو دولت اخیر انجام شد بیسابقه است و خیانت بزرگ اعتدالیون اصلاحطلب بیش از آنکه به مردم باشد به تاریخ کشور است. دولتی که با « زبان دنیا را بلدیم » منتقدان را با بیادبانهترین تعابیر به جهنم حواله میداد، بهترین فرصت فراهم شده برای مذاکره را به بدترین شیوه تباه کرد. اعتماد عمومی را بیرحمانه پیش پای مفسدان و نجومی بگیران مفتخور و وابستگان فاسد و مدیران نالایق، سوزاند. بورس یک نمونه از این خروار است. پشتوانه آراء عمومی را با بیمسئولیتی به گونهای به آتش کشید که مردمِ پرشور را در انتخابات 1400 دچار افسردگی سیاسی کرد. با بیکفایتی چنان خدمتی به دشمنان کرد که به گفته آقای روحانی دشمنان از حمله نظامی به ایران منصرف شدند و در حقیقت بینیاز شدند.
اینها گوشهای از کارنامه دولتی است که با بیکفایتی در کنار معاهده به درد نخور برجام، در تاریخ ماندگار شد. و مردم ماندند با حسرتی از انتخاباشتباه و اعتماد به کاسبان دروغ و به تاجران ریا. مردم ماندند با سفره کوچک شده و بازار بیرونق و تورم افسار گسیخته و نقدینگی افسانهای و فُردوی خاموش و صنعت خاک اندود و اعتماد از دست رفته و امید پراکنده و فقر فزاینده و خرابیهای به جا مانده از حمله مغولانِ لیبرال به کشوری که به گفته دوستان عالم و دشمنان عاقل، در آستانه جهشی فوقالعاده بود و اگر متوقف نمیشد میتوانست مردم را به رفاه و پیشرفتی برساند که هرگز دست دشمنان برای به هم زدن آرامشش به آنجا نمیرسید. و دولت آینده باید کشور را از نو بسازد و با اقتدار به اصلاح خرابیها و ویرانیها بپردازد و ساختارها را محکم کند. و این همه هرگز با اعتماد مجدد به مسببان وضع موجود، میسر نمیشود و دیگر نباید از سوراخ غربزدگان گَزیده شد.
در مکتب لیبرالهای وطنی است که رقیب ایرانی، دشمن است و عربستان سعودی و امارات دوست. در این مرام است که میتوان با شعار «نجات ایران» با مغول و صدام و منافق و داعشی و اسرائیل و آلسعود و ترامپ و مکرون و ملکه و... هرچه نادرست و اراذل و اوباش جهان متحد شد و باز هم پُر رو بود و برای ایران و ایرانی هقهق کرد. تنها در این مکتب است که برای کسب آبرو به غیر از جاسوس میتوان به اینستاگرام و تلگرام هم پناهنده شد. میتوان دست به گردن افرادی که خون به دل مردم کردهاند آویخت و به جای تبرّی از آنها تبرک جست. میتوان اخبار دوغ و دوشابی در فضای جامعه پمپاژ کرد و در همان حال به رقیب، تهمت زد. میتوان مجرمها و مفسدها را به خوب و بد تقسیم کرد و هم حزبی را به نام خوب از آنها سوا کرد و مابقی را به مردم و رقیب چسباند. در این مرام میتوان برای رأی آوردی با چشمک سیاسی، از آمریکا گدایی حمایت کرد و دلیل بیمحلی و تحقیر آنها را عزت نفس رقبا نمایاند. در این نحله میتوان با دروغ، بر مذهب پا کشید و بر چهره اصول چنگ زد و در میانِ اقوام و مذاهب تنش زایید. میتوان به دروغ بر سر انقلابیون نجیب، فریاد زد که دین و ورزش و فرهنگ و اقتصاد و زنان و... را سیاسی نکنید و خود، همه اینها را به مذبح مقام و منصب بُرد و حتی از بمب جنسی سخن به میان آورد. بیشرمانه.
سال 1400 مردم فهمیدهاند که دوگانهسازیها و برچسب زنیهای این قماش همان داستان چوپان دروغگوست که هیچ سخنش واقع نبود. با جنگ و صلح به اوج رسید و بعد از آن در هر برههای به جای پیوست کارشناسی تصمیمات، به عنوان پشتوانه فریب افکار عمومی به کار رفت. هرکه اعتراض میکرد با بیسواد و جنگ طلب و کاسب تحریم و... به گوشهای رانده میشد ولی امروز دیگر اینگونه نیست. مردم میبینند که مدعیان دکترمهندس اگر برایشان انشاء ننوشته باشند از بین یک تا هفت، هشت را انتخاب میکنند و امضاء خود را هم میتوانند فراموش کنند. بیشک تدبیر این عده از جنس تدبیر فعلی هاست که برای رفع کمبود برق و صرفهجویی در استان گرم خوزستان، به کارمندان، دستور « کت نپوشید » میدهند. این اگرچه به طنز میماند ولی واقعیت بدون پوشش و روپوش مدیریت این مدعیان است.
مهندسی انتخاباتی اینها اینگونه است که حاشیه را به متن بیاورند و از متنها بگریزند. هزینه ازدواج جوانان را با بیعرضگی، نجومی کردهاند و مشکل آنها را آب بازی معرفی میکنند. به جای پیامکهای استرسآور دولاپهنای بانکی، پیامک حجاب را به رقیبان منتسب میکنند. دولت را چرخه تولید پرونده کردهاند و به قوه قضا لگد میزنند. سنگ به چاه میاندازند و به عاقلان طعنه میزنند. آنچه میگویند را عمل نمیکنند. از اینها نوشتن و خواندن، اگرچه غصه دارد ولی عبرت آمیز است و باید دانست که اکنون نوبت ملت است تا با حضور مؤثر و گسترده در انتخابات و برگزیدن آنکه در کارنامه و برنامهاش، عقلانیت و اقتدار موج میزند، روال معیوب و منفور امروز را بر مدار صحیح قرار دهند و به فضل و برکت خدا انتخابات سیزدهم را جزء بینظیرترین انتخابات قرار دهند و پایانی بر دوره سکون و رکود و شروع دوران طلایی و تأسیس مرحله دولت اسلامی. بعون الله و فضله.