تکنیکهای عوامفریبی در انتخابات
مهدی جبرائیلی تبریزی
تهدید و رقیبهراسی
منظور از تهدید درعملیات روانی این است که دشمن و مخالفان، تصویری منفی ازرقیب خود به جامعه ارائه میکنند که درصورت پیروزی، مردم را در شرایط بغرنج سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و امنیتی قرار خواهد داد.
ایجاد هراس اجتماعی از رقیب انتخاباتی به لحاظ شغلی مانند قضاوت و یا مدیریت قضائی ونیز امنیتی و نظامی جزو این تاکتیک به شمار میروند.
برجستهترین مصداقی که درتاریخ انتخابات کشور ما همواره از سوی طیف غربگرا مطرح بوده است؛ مفهوم آزادی مدنی است. آزادی هیچ وقت از سوی هیچ فردی از این جریان بهطور صریح و مستدل تعریف نشد، هرچند از سخنان و عملکرد جریان مزبور میتوان به روشنی منظورشان از آزادی را دریافت، اما با توجه به بارمعنایی مثبتی که دارد؛ اثر روانی خود را در مخاطبان گذاشته و سبب جذب آنان شده است.
آزادی حجاب، روابط دختر و پسر، کنسرت، دوچرخهسواری بانوان و حضور آنان در ورزشگاهها به کرات درتبلیغات انتخاباتی از سوی جریان غربگرا و رسانههای طرفدار آنان طوری بازگو شد که انگاره مخالفت نامزد انقلابی با آزادی مدنی را درمخاطب ایجاد و فرصت تحلیل وتفکر را از مخاطبان به ویژه قشر جوان سلب نمود.
افزایش نرخ دلار، وقوع حمله خارجی، دیوارکشی در خیابانها، فیلترینگ فضای مجازی، قتلعام و... در صورت پیروزی کاندیدای رقیب از دیگر مواردی بود که در تاکتیک تهدید مطرح شدند.
نوع دیگر تهدید اما در دوره قبلی انتخابات به کارگرفته شد که فرمانداران و دهياران در برخی مناطق، اهالي روستاها را تهديد كرده بودند كه با توجه به پيروزي قطعي فلان نامزد در انتخابات رياست جمهوري و لزوم 8 ساله بودن تمامي دولتها، درصورت كم بودن آرای او در صندوق آن منطقه، نسبت به قطع يارانه مردم منطقه يا امكانات و بودجه اقدام خواهند كرد.
یعنی در کنار رقیبهراسی، رایدهندگان را تهدید به محرومیت از حقوق خودشان کردند. درحالی که اگر جامعه فرصت واختیار تحلیل و تصمیم داشت، به سهولت برغیرقانونی بودن و عدم امکان آن پی میبرد.
تخریب
ترور شخصيت از عناصر متضاد با آزادی اطلاعات مخاطبان پیرامون حقیقت به شمار میرود. انواع برچسبها و اتهامات از ارکان این نوع روش تبلیغاتی مخالفان است. تخریب و تهدید را میتوان علت و معلول دانست که بعضاً تفکیک مرز میان آن دو سخت است.
ذکر نمونههای تاریخی میتواند میزان تاثیر راهبرد تخریب در جهت بدبین کردن جامعه به مخالفان را نشان دهد. معاویه برای اینکه چهره تابناک امیرالمومنین(ع) را درمیان مردم به ویژه نسل جدید و آیندگان مورد خدشه قراردهد از ترفندهای مختلفی بهره جست. فرمان عمومی برای ممنوعیت نقل فضایل امام علی(ع)، ممنوعیت روایت کردن از وی، ممنوعیت یاد کردن از او به نیکی و ممنوعیت نامگذاری فرزندان به نام علی، از دیگر اقداماتی است که در این راستا به اجرا گذاشته شد
(دانشنامه امیرالمؤمنین، ص۴۷۵-۴۸۳).
او بنیانگذار سبّ و دشنام به حضرت علی(ع) است(صحیح مسلم، ج۷، ص۱۸۷۱) که ناصبیگری هم از همینجا پایهگذاری شد (گزیده سیمای عقاید شیعه، ص۲۲). تاثیر این رفتار معاویه در جامعه آن روز به حدی بود که یکی از شروط امام حسن(ع)(إعلام الوری، ص۲۰۶) در صلح با معاویه این بود که علی بن ابیطالب(ع) در منابر لعن نشود. اتهام کفر و الحاد نسبت به علی(ع) توسط معاویه هم به منظور تخریب وجهه حضرت صورت گرفت. جاحظ میگوید: «معاویه در آخر نطقهایش میگفت: خدایا! ابوتراب ملحد گشته و راه دین تو را بست، بنابراین او را لعنت کن به بدترین لعنتها! و او را عذاب کن عذابی دردناک! واین را به همه جا نوشت تا انجام دهند و این سخن تا دوره عمربن عبد العزیز از فراز منبرها پخش میشد.»
(الغدیر، ج 20، ص 139).
اتهام ترک نماز هم یکی دیگر از شگردهای معاویه در جهت تخریب حضرت بود. (تاریخ طبری، ج 3، ص 94).
اتهام اعدام بدون ذکرمصداق و ارائه سند به کاندیدای رقیب در دوره گذشته ازمصادیق این تاکتیک انتخاباتی است.
تحریف و وارونه سازی واقعیتها
سابقه تحریف در فضای سیاسی کشور به همان اوایل انقلاب و دولت موقت برمیگردد. خطی در دولت وقت ایجاد شد که عنوان آن تنشزدایی با جهان بود. معنی این سخن این است که ایران
(نظام نوپای اسلامی) با همه جهان درگیر بوده و به دنبال تنش است. بنابراین باید از آرمانها و ارزشهای خود و هدف سترگ خویش یعنی صدور انقلاب کوتاه بیاید.
همین ادبیات در دوران حاضر هم بازگو شده است. حسن روحانی: «ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﻨﺠﻪ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ دائماً ﺳﺮ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ» و «ﻋﺪﻩﺍﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﯿﺮیها ﻭ ﺁﺷﻮبهاﺳﺖ».
اما اینکه نظام اسلامی چه زمانی جنگ را شروع کرده و تنش از طرف آن به چه منوال بوده، درهالهای از ابهام باقی ماند. دفاع در برابر هجوم استکبار و تعیین مدل حکومتی براساس رای مردم حق طبیعی و منطقی هر کشوری است و ایران هم به دنبال همین بوده و فریاد از بیداد و ستم را تنش نامیدن کنشی پوپولیستی و عوام فریبی بیش نیست.
رهبرمعظم انقلاب این نوع ادبیات را خیانتآمیز و دروغگویانه توصیف کردند: «ﮐﺴﺎنی که ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯾﺰﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺎﺯﺵ، ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﺎﻥ، ﻧﻈﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓﻃﻠﺒﯽ ﻣﺘﻬﻢ میکنند ﺧﯿﺎﻧﺖ میکنند ﻭ ﺩﺭﻭﻍ میگویند... ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ، ﻧﻈﺎﻡ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺗﮑﺮﯾﻢ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ». در جریان انتخابات گذشته هم رقیب نامزد انقلابی و طرفدار مقابله و مقاومت در برابر استکبار، با تحریف اینکه تمام مشکلات و تحریمهای خارجی به دلیل مقاومت و یا قضیه موشک بوده، در میتینگهای خود و با پشتیبانی رسانههای همسوی داخلی وخارجی چنین القا کردند که اگرکاندیدای انقلابی پیروز شود؛ تحریمها شدیدتر وگستردهتر شده و زمینه حمله نظامی آمریکا را بهوجود خواهد آورد. این درحالی است که رهبر انقلاب همواره بر مقاومت تاکید داشتهاند و با تحلیل درست و منطقی ریشه تحریمها را باید در عوامل دیگری جست و جو کرد که وادادگی و عمل نکردن به سیاستهای اقتصاد از مهمترین آنهاست. تجربه سالیان گذشته هم گویاترین دلیل بر این ادعاست که با تمایل به آمریکا، دشمن گستاختر شده است. مثلا باراک اوباما پس از امضای برجام اذعان کرد که در صورتی که یک سال دیگر روند تحریمهای علیه ایران ادامه پیدا میکرد، آمریکا دیگر توان اجماعسازی علیه ایران را نداشت و طبیعتاً رژیم تحریمها علیه کشورمان فرو میریخت.
عوامفریبی
فریب عوام توسط عوامفریبان، پدیدهای است که از دیرباز در کنش بین حکومتها و اربابان قدرت با مردم، به عنوان یک واحد اجتماعی، دیده شده است. از منظر جامعهشناختی، قراردادن توده مردم در مسیر اهداف گروه و یا اشخاص خاص، محرک اصلی پوپولیستها عنوان شده است.
فقدان آگاهیهای سیاسی درجامعه و تودهها اصلیترین شاخصه زمینهساز عوامفریبی و رفتارهای پوپولیستی عناصرسیاست و قدرت است.
خونخواهی عثمان را میتوان نمونه تاریخی بارزی از این نوع راهبرد دانست. «ماجرای جمل، فرصت تبلیغاتی دیگری برای معاویه فراهم کرد. او توانست، با استناد به شورش طلحه، زبیر و عایشه به عنوان همسر پیامبر(ص)، دخالت امام(ع) را در قتل عثمان، بهتر از پیش در اذهان شامیان تثبیت کند. اگر تا امروز شامیان علی علیهالسلام را قاتل عثمان میدانستند، اکنون قاتل صحابه پیامبر(ص) نیز تلقی میکردند؛ کسی که در برابر همسرپیامبر(ص) که در ضمن دختر خلیفه اول نیز هست، ایستاده است. با بررسی قضایا روشن میشود که خونخواهی عثمان، نردبان وصول به حکومت و مقام سیاسی شده بود که معاویه این نردبان را نخست به طلحه و زبیر نشان داد و توصیه کرد.»
(الغدیر، ج 2، ص 198).
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این مورد میفرمایند: «معاویه از شام برای آنان نامه نوشت و فریبشان داد اما آنان این مسئله را پنهان داشتند و با شعار خونخواهی عثمان، سبک مغزان را فریفتند.»
(بحارالانوار، ج 32، ص 63 و نهجالبلاغه، نامه 64).
جریان قرآن بر نیزهها در جنگ صفین توسط معاویه هم از همین نوع عوامفریبی تلقی میشود که آنها خود را مسلمان و قرآنخوان و حامی آن وانمود کردند و به جنگ قرآن ناطق رفتند.(تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 131).
مسئولی که حتی یک بار در طول مسئولیت خویش در برابر و رودرروی مردم، مسئول نبوده، باید به تحرکات انتخاباتی او تردید داشت. کسی که نه تنها گامی در جهت حفظ و اعتلای ارزشهای انقلاب برنداشته بلکه همواره خود از موضع تهاجمی نسبت به هنجارهای مقبول جامعه اسلامی برآمده و حتی در برخی موارد بدتر از دشمنان تابلودار، آماج تیرهای سهمگین قرارداده، نمیتوان ادعای انقلابیگریاش را پذیرفت.
نمونههای دیگری از این نوع تاکتیک: ما مورد ظلم قرارگرفتهایم. تمام زندگی ما را تارومار کردند. ما را از هستی ساقط کردهاند.
اینها هم سخنانی بودند و هستند که در فضای انتخاباتی کشور در بوق و کرنا میشوند تا جامعه را به سمت خود جذب و جلب کنند. جالب این است که هیچ وقت صراحتا نمیگویند ظالمان چه کسانی هستند و چرا، چه زمان و مکانی و کدامین حقوق آنها را پایمال کردهاند.
ونیز: ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭ ﻣﻤﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ، ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ میفهمند. ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻨﺪ، ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺷﻼﻕ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺩ.