علم ارثی و علم درسی
علوم بر دو دسته هستند: 1. علومی که با درس خواندن به دست میآید. این همانند تحصیل مالی است که انسان با کارکردن و تلاش خودش به دست میآورد؛ 2. علومی که ارثی هستند؛ یعنی مانند اموالی هستند که به ارث از پدر و مادر به انسان میرسد.
شرط در علوم ارثی مناسخت است. به این معنا که انسان از کسی ارث میبرد که هم سنخ او باشد. هر چه این سنخیت بیشتر باشد، میزان و مقدار ارث نیز بیشتر خواهد بود؛ چرا که طبقات ارث هم مطرح است و خویشاوند نزدیک حتی مانع ارث بری خویشاوند دور میشود. وقتی فرزندان مرده هستند به عمو و برادر مرده ارثی نمیرسد.
ضرورت مناسخت
از آنجایی که علوم پیامبران از سنخ علوم ارثی است، باید مناسخت و سنخیت باشد تا این علوم را ارث ببریم. پیامبر(ص) میفرماید: العلماء ورثه الانبیاء، عالمان راستین همان وارثان پیامبران هستند وچون این علوم وحیانی هستند، راه ،آن است که عالم خودش را مناسخ پیامبران کند. از این رو، تنها مسلمانی کافی نیست بلکه باید فراتر رفت تا به عنوان خویش نزدیک بتوان از علم انبیاء بهره و ارث برد. باید محمدی(ص) و علوی(ع) شد تا از این والدین ارث برد؛ چرا که پیامبر(ص) میفرماید: انا و علی ابوا هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم. حال اگر بخواهیم از علوم آنان ارث ببریم و مثلا قرآن را دریافت نماییم چنان که پیامبر(ص) و علی(ع) دریافت کردند و مخاطب خدا و قرآن شویم، باید مانند سلمان (ع) محمدی(ص) شویم: سلمان منا اهل البیت(ع). خداوند میفرماید راه همان است که پیامبران پیمودند و در این میان تقوا نقش کلیدی برای مناسخت و مشابهت با پیامبران و کسب خویشی و قومی دارد. خداوند میفرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ ؛ تقوای الهی پیشه کنید تا افزون بر چیزهای دیگر، خداوند شما را تعلیم دهد.(بقره، آیه 282) هر چه این تقوا بیشتر و قویتر باشد، فرزندی قویتر خواهد بود و ارث بیشتری میرسد و اگر این سنخیت همراه با ذکوریت باشد ارث دوبرابر خواهد بود: يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ(نساء، آیات 11 و 176)
پس باید خویشاوندی خود را با پیامبر(ص) و امامان (ع) ایجاد و تقویت کرد و تنها راه نیز، محمدی(ص) و علوی (ع) شدن است تا از پدر به پسر ارثی به ویژه ارث قرآن و وحی برسد. این نوع علوم با درس و بحث و مانند آن به دست نمیآید. در حقیقت علم حقیقی ،تحصیلی و اکتسابی نیست بلکه علم واقعی، وراثتی است.
ضرورت مناسخت
از آنجایی که علوم پیامبران از سنخ علوم ارثی است، باید مناسخت و سنخیت باشد تا این علوم را ارث ببریم. پیامبر(ص) میفرماید: العلماء ورثه الانبیاء، عالمان راستین همان وارثان پیامبران هستند وچون این علوم وحیانی هستند، راه ،آن است که عالم خودش را مناسخ پیامبران کند. از این رو، تنها مسلمانی کافی نیست بلکه باید فراتر رفت تا به عنوان خویش نزدیک بتوان از علم انبیاء بهره و ارث برد. باید محمدی(ص) و علوی(ع) شد تا از این والدین ارث برد؛ چرا که پیامبر(ص) میفرماید: انا و علی ابوا هذه الامه؛ من و علی پدران این امت هستیم. حال اگر بخواهیم از علوم آنان ارث ببریم و مثلا قرآن را دریافت نماییم چنان که پیامبر(ص) و علی(ع) دریافت کردند و مخاطب خدا و قرآن شویم، باید مانند سلمان (ع) محمدی(ص) شویم: سلمان منا اهل البیت(ع). خداوند میفرماید راه همان است که پیامبران پیمودند و در این میان تقوا نقش کلیدی برای مناسخت و مشابهت با پیامبران و کسب خویشی و قومی دارد. خداوند میفرماید: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ ؛ تقوای الهی پیشه کنید تا افزون بر چیزهای دیگر، خداوند شما را تعلیم دهد.(بقره، آیه 282) هر چه این تقوا بیشتر و قویتر باشد، فرزندی قویتر خواهد بود و ارث بیشتری میرسد و اگر این سنخیت همراه با ذکوریت باشد ارث دوبرابر خواهد بود: يُوصِيكُمُ اللّهُ فِي أَوْلاَدِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ(نساء، آیات 11 و 176)
پس باید خویشاوندی خود را با پیامبر(ص) و امامان (ع) ایجاد و تقویت کرد و تنها راه نیز، محمدی(ص) و علوی (ع) شدن است تا از پدر به پسر ارثی به ویژه ارث قرآن و وحی برسد. این نوع علوم با درس و بحث و مانند آن به دست نمیآید. در حقیقت علم حقیقی ،تحصیلی و اکتسابی نیست بلکه علم واقعی، وراثتی است.