kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۸۸۱۸
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۲:۰۵

اخبار ویژه


اتاق بازرگانی: رئیس‌جمهور جدید بدنه فرسوده دولت را اصلاح کند
اتاق بازرگانی تهران ضمن انتقاد از سیاست‌های اقتصادی دولت تصریح کرد: اصلاحات اقتصادی باید جای پول‌پاشی را بگیرد.
روزنامه دنیای اقتصاد به نقل از پیشنهادهای اتاق بازرگانی تهران به نامزدها نوشت: کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری به جای تمرکز بر «پول‌پاشی» که نماد اداره نادرست اقتصادی است، راه اصلاحات ساختاری اقتصاد را که برای افراد و دولت‌ها نیک‌نامی به همراه می‌آورد، در پیش گیرند. مردم کشش اصلاحات ساختاری را دارند ولی دیگر کشش فریب خوردن بابت وعده‌های موقتی و بی‌سرانجام دولتمردان را ندارند. دولت آینده باید عزمی راسخ برای انجام اصلاحات ساختاری سخت، ولی ضروری از خود نشان دهد. از آنجا که استمرار وضعیت نابسامان فعلی به صلاح نیست، دولت سیزدهم حتی به بهای برخورد جدی با گروه‌های ذی‌نفع به سمت اصلاح اقتصاد گام بردارد. در این مسیر «توقف توزیع فقر» و «افزایش درآمد همه» که از طریق تامین رشد پایدار اقتصادی و توزیع برابر فرصت‌ها حاصل می‌شود، یک ضرورت است. تورم بالا یکی از اجزای مهم نبود ثبات اقتصادی و همچنین کاهش قدرت خرید جامعه است. تورم دورقمی و از دست دادن ثبات اقتصادی، فضای نااطمینانی و عدم قطعیت را در اقتصاد تشدید می‌کند. ضرورت دارد ضمن اقدام برای کاهش نرخ تورم، به طور جدی از اعمال هر نوع سیاست اقتصادی ناسازگار با این هدف، جلوگیری شود.
این کار مستلزم انجام اصلاحات ساختاری با تاکید بر کاهش مستمر کسری عملیاتی بودجه دولت است.
بهبود فضای کسب‌وکار، پیشنهاد بعدی است. لازمه این کار، حذف دخالت‌های دولت، یکسان‌نگری و عدم تبعیض در اعطای تسهیلات دولتی و حذف موانع اداری و مقررات دست و پا بسته، تقویت حاکمیت قانون است.
اتاق تهران همچنین انتظار دارد دولت با تجدید رویکرد، ساختار و ماهیت مرکز شورای رقابت از قیمت‌گذاری کالاها به تدوین سیاست‌های لازم برای حذف انحصارات در اقتصاد کشور در این زمینه راهگشا باشد. یکسان‌سازی و واقعی کردن نرخ ارز و پرهیز از تبدیل فرصت مزیت نرخ ارز افزایش یافته برای توسعه صادرات به تهدید، دیگر موضوعی است که باید مورد توجه مقامات دولت بعدی باشد؛ چرا که تحمیل هزینه جدید از ناحیه شوک کاهش آن بر بخش خصوصی اثر بالایی دارد.
یکی از چالش‌های مهم کشور، عدم اجرایی شدن برخی از سیاست‌های اقتصادی درست در دولت‌هاست. گزارش‌های متعددی از طولانی بودن فرآیندها، تصمیمات غیرکارشناسی، همچنین بسته بودن بدنه اجرایی فرسوده دولت وجود دارد که نیازمند اصلاح است. افزایش نرخ بیکاری به ویژه بیکاری جوانان تحصیلکرده و بحران رشد منفی بهره‌وری نیروی کار در کشور از جمله چالش‌های مهم اقتصاد ایران است که از عدم رشد اقتصادی مناسب و عدم امکان جذب نیروهای کارآمد کیفی در بخش‌های مولد اقتصادی کشور ناشی می‌شود. در این راستا اتاق تهران انتظار دارد این اقدامات مدنظر دولت قرار گیرد:
نخست اینکه توسعه و فرصت‌دهی به کارآفرینان جوان و استارت‌آپ‌ها و فعالیت‌های دانش‌بنیان از طریق رفع موانع اداری برای تسهیل حضور و فعالیت آنها ضمن ارائه مشوق‌های مالی اثر بخش در بازه زمانی مشخص و کوتاه‌مدت مورد توجه قرار گیرد. در عین حال، دولت آینده بر توسعه بخش خدمات به ویژه خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات و دیجیتال تاکید بیشتری داشته باشد.

وقتی متهمان چند برابر شدن تحریم‌ها دست پیش را می‌گیرند!
محافل و نشریات همسو با دولت در حالی می‌گویند موضوع تحریم، غایب مناظره انتخاباتی بود که تحریم‌ها باید سال 94 با امضای برجام لغو می‌شد و ظرف 5 ماه گذشته نیز دولت آمریکا ضمن وقت‌کشی، از لغو تحریم‌ها به عنوان تعهد خود سرپیچی کرده است.
اخیرا در پی برگزاری اولین مناظره اقتصادی، برخی مقامات دولتی از اینکه موضوع تحریم‌ در مناظره مطرح نشده انتقاد کردند. روزنامه‌هایی مانند ایران و آفتاب یزد نیز همین موضوع را به تیترهای اصلی خود تبدیل کردند.
روزنامه ایران در همین زمینه نوشت: «نامزدهای حاضر در انتخابات در حالی دولت را متهم به ضعف و ناکارآمدی می‌کنند که دو متغیر اصلی تاثیرگذار بر زندگی ایرانیان در سال‌های اخیر یعنی تحریم‌ و کرونا را نادیده گرفته‌اند. دولت تدبیر و امید که با شعار تعامل با جهان و سازندگی بر سر کار آمد، با هدف باز کردن رشته‌های تحریم از دست و پای اقتصاد ایران، مذاکرات هسته‌ای را بر اساس وظایف محوله در دستور کار قرار داد و با استفاده از توانمندی‌های دیپلمات‌های متبحر دستگاه دیپلماسی توافق هسته‌ای را به سرانجام رساند. با این حال با تغییر دولت در آمریکا و حضور ترامپ در کاخ سفید، لابی‌های ضدایرانی فضا را مساعد دیده و عملا ترامپ را به خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری علیه ملت ایران هدایت کردند.
سیاست فشار حداکثری و جنگ اقتصادی ترامپ در سه سال اخیر حداقل منجر به ضرر 200 میلیارد دلاری به درآمد ایران شد ابعاد این فاجعه در اقتصاد کوچک ایران قابل محاسبه نیست. چرا در سه ساعت مناظره با موضوع اقتصاد در مورد خشن‌ترین و بی‌سابقه‌ترین جنگ اقتصادی تاریخ معاصر هیچ پرسشی مطرح نشد؟
بی‌‌انصافی است اگر کسی اقدامات و تلاش‌های شبانه‌روزی دولت تدبیر و امید و دستگاه دیپلماسی در مهار سرکشی‌ها و خیره‌سری‌های ترامپ و متحدان آن را نادیده بگیرد. از این جهت هرچند مردم ایران بی‌سابقه‌ترین فشارهای اقتصادی را متحمل شدند با این حال نباید فراموش کرد که ایران توانست سیاست‌ها و رفتارهای خصمانه آمریکا و متحدانش را مدیریت کند».
درباره این فضاسازی محافل دولتی، چند نکته قابل ذکر است. نخست اینکه مقامات دولت و وزارت خارجه درباره احتمال نقض برجام و وعده‌ اخذ تضمین کافی، به تمسخر و تحقیر منتقدان پرداخته و ادعا می‌کردند آنها سواد ندارند. ثانیا پس از آن هم که پیش‌بینی منتقدان - ابتدا در همان دولت اوباما و سپس در دولت ترامپ - در قالب نقض و ابطال برجام عملی شد، متاسفانه دولتمردان نقشه جایگزین نداشتند و به‌ویژه سه سال اخیر را هم نیز همچنان کشور را معطل و منتظر مذاکرات نگه داشتند. از این بدتر در حالی که واقعیت‌ها حاکی از عدم تمکین آمریکا به حداقل حقوق ایران بوده، هر ماه چند نوبت به دروغ طوری فضاسازی کردند که مذاکرات انجام‌گرفته موفق بوده و در حال نتیجه دادن است. به نحوی که با انتشار متن وعده‌های مقامات دولتی(شخص آقای روحانی) و برخی اظهارات مقامات وزارت خارجه درباره قریب‌الوقوع بودن یک توافق جدید ظرف سه سال اخیر(و از جمله یعنی 5 ماه گذشته) می‌شود چند جلد کتاب منتشر کرد و حال آنکه واقعیت‌ها، همیشه و امروز، از گردن‌کشی آمریکا حکایت می‌کرده است.
ثالثا موضوع تحریم‌ها، موضوع عبرت‌آموز و اسباب شرمندگی است و نه سند افتخاری که در مذاکرات بازخوانی شود. تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا در دولت اوباما و سپس تحریم‌های کاتسا(بالغ بر 1500 تحریم جدید)، سند روشنی بر خطا بودن مسیر اجرای یکطرفه برجام بوده و این مسیر، از همان سال 95 بلافاصله پس از نمایش بدعهدی‌های دولت اوباما متوقف می‌شد و دولت دنبال راه‌های جایگزین می‌رفت، نه اینکه صبر کند تا تحریم‌ها در پسابرجام چند برابر شود، صادرات نفت ایران به مراتب کمتر از قبل برجام شود، و فعالان اقتصادی هم مجبور باشند به تبع بی‌عملی و فرصت‌سوزی و آدرس‌های دروغین دولت، سه چهار سال آزگار را دست روی دست بگذارند.
کاهش مجموعه درآمدهای نفتی ما با برجام در مقایسه با دوره قبل از برجام، اتفاقا سند روشنی بر غلط بودن این مسیر است و اگر 200 میلیارد دلار کاهش درآمد ارزی داشته‌ایم این را باید همان‌هایی پاسخگو باشند که وعده می‌دادند به واسطه امتیاز دادن و تعطیلی برنامه هسته‌ای می‌توان، آمریکا را وادار به تعهد متقابل و پایبندی به اخلاق و تعهدات کرد.
از همه اینها مهم‌تر، این واقعیت تلخ است که مقامات دولتی قبل از سر کار آمدن تصریح می‌کنند 10 تا 30 درصد مشکلات اقتصادی به تحریم‌ها برمی‌گردد و 70 تا 90 درصد بقیه به سوءمدیریت دولت برمی‌گردد. بسیار خوب! دشمن در آن 10 یا 30 درصد کارشکنی کرد و معلوم هم بود که بنا ندارد مجال گشایش درآمدی ایجاد کند و از دشمن توقعی جز این نبود. شماها درباره آن 70 تا 90 درصد مسئولیت خود چه کردید؟ چرا چوب حراج به 18 میلیارد دلار و 33 میلیارد دلار از ذخایر ارزی در چند سال گذشته زدید و در حلقوم رانت‌خواران ریختید؟ چرا ده‌ها شرکت و کارخانه دولتی را با حیف و میل و با پایین‌ترین قیمت، در اختیار مشتی عناصر رانت‌خوار قرار دادید تا این کارخانه‌ها را زمین بزنند؟ چرا سامانه جان تجارت را برای رصد رفت و برگشت ارزهای دولتی در چرخه صادرات و واردات راه‌اندازی نکردید؟ چرا اجازه دادید میلیون‌ها تن کالای اساسی برای ماه‌ها در گمرکات و بنادر دپو شود؟ چرا با وجود محدودیت‌های درآمدی، هزینه‌های جاری، ریخت و پاش‌های دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی را چند برابر کردید؟ چرا به نحوی مدیریت کردید که تولید پرهزینه، و سوداگری ویرانگر جذاب شود؟ چرا بخش‌های پیشران اقتصادی مانند مسکن و کشاورزی را به جای حمایت، زمین‌گیر کردید؟ چرا ساخت مسکن یا پالایشگاه‌سازی را مسخره کردید؟ و... ده‌ها پرسش بی‌پاسخ دیگر که نه تنها ربطی به تحریم‌ها ندارد بلکه اگر پاسخ درست داده شده و مسیر اصلاح می‌گردید، می‌توانست از تحریم‌ها فرصت رونق اقتصادی بسازد؟
با این اوصاف، موضوع تحریم‌ها، از هر طرف که به آن نگریسته شود، اسباب سرشکستگی و سند بی‌کفایتی مدیریت اشرافی حاکم بر برخی دستگاه‌های دولتی است.

از «امضای کری تضمین است» تا «مقابل آمریکا کوتاه بیایید»!
پس از پنج ماه مذاکرات فرسایشی بی‌سرانجام در وین، روزنامه زنجیره‌ای شرق، تیتر زد: «مذاکره بار دیگر بی‌نتیجه تمدید شد؛ این تمدید‌های اعصاب خردکن».
این روزنامه که نامش با تیتر فریبکارانه «امضای کری تضمین است» گره خورده، در گزارشی تحریف‌آمیز که به نوعی می‌کوشد توپ را در زمین ایران بیندازد، می‌نویسد: «مذاکره‌کنندگان برای مشورت به پایتخت‌ها بازگشتند. این جمله مثلا خبری را در ماه‌های گذشته و البته سال‌های اخیر به دفعات شنیده‌ایم. چه زمان مذاکرات هسته‌ای و اکنون که گفت‌وگوهایی برای احیای برجام در وین در حال انجام است.
شما فکر می‌کنید چرا به دفعات مهلت مذاکره تمدید می‌شود‌؟ چرا توافق این‌همه دور از دسترس است؟
آنچه اکنون در حال مذاکره است همان برجام است، توافق جامعی که بین ایران و کشورهای 1+5 تیرماه سال 94 به دست آمد و اکنون قرار است راهی برای احیای همان توافق به دست آید. راهی برای انتفاع ایران از لغو تحریم‌ها و روابط اقتصادی سالم برای کشور و لغو همه مسیرهایی که ادعای خطرناک‌بودن برنامه هسته‌ای ایران را ثابت می‌کند.
اما بدون شک این نوبت این کار از جهاتی سخت‌تر و از جهاتی راحت‌تر است. اکنون متن اولیه‌ای وجود دارد و قرار است به همان متن بازگردند و از این منظر شرایط مذاکره نسبت به نوبت قبل اندکی سهل‌تر است. اما از همین منظر کار می‌تواند سختی‌هایی هم داشته باشد. آن‌هم خروج ترامپ از برجام و کاهش گام‌های محدودیت در برنامه هسته‌ای ایران است. یعنی وضعیت برنامه هسته‌ای اکنون با آنچه در فاصله 13 فروردین 94 تا 24 تیرماه همان سال از لوزان تا وین مورد مذاکره قرار گرفت تفاوت‌هایی یافته است. حجم اورانیوم غنی‌شده، میزان و سطح سانتریفیوژها تغییر یافته و همه اینها نحوه توافق را متفاوت و پیچیده می‌کند. وقتی کشورهای متعددی را درگیر پرونده خود کردیم، متوجه تبعات آن نبودیم. زمانی که در نوبت اول ایران بر سر برنامه هسته‌ای خود در سعدآباد به توافق رسید، طرفین مذاکره سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه بودند، اما درست استفاده‌نکردن از فرصت سعدآباد و قطع‌نامه‌های متعدد تحریمی بعد از آن، مسیر را برای ورود آمریکا، روسیه و چین به پرونده هسته‌ای ایران باز کرد.
اما وقتی شش کشور قدرتمند و صاحب سخن در جهان در عرصه روابط بین‌الملل، انرژی، اقتصاد و انرژی هسته‌ای را روی میز مذاکره با خود می‌نشانیم و یک نماینده هم از بخش سیاست خارجی اتحادیه اروپا مسئول هماهنگی مذاکرات می‌شود یعنی به چندین عضو نقش داده‌ایم و باید به سخن آنها گوش دهیم و برایشان نقش در مذاکره قائل شویم.»
نویسنده شرق در ادامه آسمان و ریسمان کردن و به هم بافتن موضوعات بی‌ربط می‌نویسد: «نهادهای تصمیم‌گیر داخلی ممکن است ملاحظاتی را در نظر داشته باشند؛ زیرا وزیر خارجه و رئیس‌جمهور به عنوان مدافعان برجام در شورای امنیت ملی صاحب یک رأی هستند و اکنون بر کسی پوشیده نیست که شورا و دبیر آن بر مسیر مخالف برجام ساز می‌نوازند. اگرچه ملاحظاتی که رهبری در این دوره زمانی ممکن است درمورد مذاکرات هسته‌ای و توافق احتمالی داشته باشند، فعلا روشن نیست که احتمالا برای مخفیانه‌بودن مذاکرات ضروری به نظر می‌رسد. با این حال، فرایند و مسیر تصمیم‌گیری، نهادهایی که در موضوع هسته‌ای ایران دخیل شده‌اند،‌ رفت و برگشت‌های تصمیم‌گیری و نهایتا مصالح داخلی کشور و حتی چرخش با برخی بازی‌های سیاسی داخلی و... همه و همه می‌تواند مسیر تصمیم‌گیری در داخل را کند کنند.
اگر هیچ نشانه دلگرم‌کننده‌ای دیده نمی‌شد بدون شک تمدیدی در کار نبود.
مذاکره به ذات خود بده‌بستان و تعامل بر سر موضوع یا موضوعاتی است که نیاز به چانه‌زنی، بالا و پایین کردن و تنظیم برنامه و محتوای توافق و... دارد.
در اغلب دانشگاه‌های معتبر که روابط بین‌الملل در آن تدریس می‌شود، دیپلمات‌ها دوره‌ای می‌گذرانند که به فرد آموزش می‌دهد جای طرف مقابل خود بنشیند و با خود و استدلال‌های خود جدل کند.»
خواندن این متن ضعیف، قبل از هرچیز، این پرسش را به ذهن متبادر می‌کند که آیا متن مذکور واقعا در یک نشریه ایرانی منتشر شده یا متن تحلیلی یک نشریه آمریکایی علیه ایران است؟! آیا واقعا نویسنده شعورش قد نمی‌دهد، یا مأمور است واقعیت روشن را که آمریکا نقض عهد کرده اما نمی‌خواهد به تعهدش برگردد، انکار کند؟! اگر برجام با همه ایراداتش، سقف امتیازات قابل واگذاری ایران و کف حقوق دریافتی‌اش بوده و حالا همین توافق توسط آمریکایی زیر پا گذاشته شده، در اینجا باید طلبکار آمریکا بود یا طرف ایرانی را سرزنش کرد که چرا کوتاه نمی‌آید؟ وقتی آمریکایی‌ها به صراحت می‌گویند جز چند مورد محدود تحریم، آن هم به شکل مورد و مقطعی و فصلی را حاضر نیستند حتی تعلیق کنند و شاکله تحریم‌های پسابرجامی (کاتسا، آیسا، سیسادا و...) را حفظ می‌کنند، توافق دوباره چه معنایی جز امضای بازگشت آمریکا به برجام و امکان استفاده از مکانیسم ماشه علیه ایران می‌تواند داشته باشد؟ نکته شایان توجه این است که کشورمان به مدت دو سال پس از خروج رسمی آمریکا از توافق، همچنان اغماض کرد و تازه سال سوم بود که قانون بازدارنده مجلس به عنوان اقدام متقابل در دستور کار قرار گرفت و همان هم بود که غرب را به تکاپو انداخت. اما نویسنده شرق طوری ماجرا را روایت می‌کند که انگار طرف متهم ماجراست. ضمنا تلاش می‌کند مسئولیت بن‌بست در مذاکرات را از روی دوش دولت آمریکا بردارد و بر دوش روسیه و چین بیندازد! انگار که مثلا چین و روسیه هستند که نمی‌پذیرند تحریم‌های کاستا و آیسا و سیسادا و ویزا لغو شود!!
به راستی از این احمقانه‌تر می‌شود سیاست‌های خصمانه آمریکا را توجیه کرد و برای شش سال وقت‌کشی اخیر و به‌ویژه فرصت‌سوزی 5 ماه گذشته توجیه تراشید؟! چرا 5 ماه به علاوه 5 سال به مردم درباره قریب‌الوقوع بودن توافق و لغو تحریم‌ها دروغ گفتند و حالا هم به جای ابراز شرمندگی و عذرخواهی از مردم، همچنان سنگ آمریکا را به سینه می‌زنند؟!