عدالت اجتماعی آرمان والای انقلاب اسلامی (زلال بصیرت)
رهبر معظم انقلاب فرمودند: ما در عدالت عقب هستیم و در زمینه عدالت کوتاهی شده است. این سخن یکی از حکیمانهترین تعبیراتی است که ایشان در یک مقام بسیار حساسی با بیانی زیبا ایراد کردهاند. با اندکی بررسی متوجه خواهیم شد که در عالم انقلابهای زیادی اتفاق افتاده است. در نیمه اول قرن اخیر هر از چند گاهی در یکی از کشورهای دنیا انقلابی اتفاق میافتاد. نخست انقلاب چین شروع شد و بعد از آن، انقلاب اکتبر شوروی بود و پس از آنها هم در کشورهای کوچک آفریقایی و آمریکای لاتین و حتی در کشورهای شرق اروپا مانند یوگسلاوی، بلغارستان و چکسلواکی، انقلابهایی رخ داد. برخی از این انقلابها رسما تبدیل به نظامی مارکسیستی شد. پس از آن نیز کم یا بیش از افکار دیگر متأثر شدند. بالاخره در مقابل امپریالیسم سابق، این انقلابها در قرن اخیر بسیار جلوه داشت. هنوز هم بسیاری از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین تلاش کردهاند نظام انقلابیشان را حفظ کنند. البته آنها هم کم یا بیش تحولاتی پیدا کردهاند.
یک انقلاب هم در ایران اتفاق افتاد، اما آیا واقعا انقلاب ما هم تنها یکی از همان انقلابها بود و در همان ردیف باید ارزیابی شود؟ آیا در قرن اخیر برای مثال، بیست انقلاب اتفاق افتاده که یکی از آنها هم انقلاب اسلامی ایران است؟ آیا نهایتا علاقهمندان به انقلاب اسلامی که آن را بسیار مهم میدانند در توصیف انقلاب باید به گفتن همین نکته بسنده کنند که درجه ارزش این انقلاب از سایر انقلابها بیشتر بوده و اگر نمره ارزشی آنها پانزده است نمره انقلاب ما هفده است؟ آیا مسئله به همین جا ختم میشود یا نه، انقلاب ما با انقلابهای دیگر ماهیتا متفاوت است؟ روح انقلابهای دیگر حتی آنهایی که رسما جنبه ایدئولوژیک داشت و اصلا به عنوان انقلاب ایدئولوژیک مارکسیستی شکل گرفت، انقلابی برای پیشرفت مادی بود. بالاخره هدف اصلی انقلاب آنها این بود که حاکمیت را از دست اقلیتی که اکثریت مردم را در فقر، عقبماندگی، انحرافات و فسادها غرق کرده بودند بگیرند و سهم خودشان را هم از درآمدها و امکانات کشور تأمین کنند. روح همه آنها چنین چیزی بود. واقعا کجا میتوان انقلابی با هر نوع تحول شاخصی پیدا کرد که بهبود وضع زندگی مادی و پیشرفت صنعت و کشاورزی هدف اصلی آنها نبوده است؟ اگر جایی انقلابی هم رخ داده که جنبه سیاسی محض داشته، باز سیاست، ابزاری برای تأمین رفاه مردم بوده و چیزی به نام تحول سیاسی که خود مطلوبیت اصیل داشته باشد برای همه انقلابیان مطرح نبوده است.
اسلام، ممیز اصیل انقلاب اسلامی ایران
اما تکیهگاه و کلیدواژه انقلاب ایران اصلا از ابتدای شروع این نهضت به دست مبارک حضرت امام، اسلام بود. با واژهشماریِ فرمایشات امام مشخص شد بیشترین واژهای که ایشان در کلماتشان استفاده کردهاند، کلمه اسلام است. ایشان هنگامی که میخواست اعلان خطر کند و انگیزهای قوی در مردم ایجاد کند میگفت: من برای اسلام احساس خطر میکنم. این بالاترین خطری بود که امام ابراز میکرد. ایشان خطاب به علما میفرمود:ای علمای اسلام!ای علمای نجف!... تا چه زمان میخواهید ساکت بنشینید؟ اسلام از دست رفت! در کجای عالم میتوان چنین انقلابی پیدا کرد؟ البته همه توده مردم اینگونه نبودند و همه با چنین قصدی اقدام نکرده بودند. ولی امام فرصت را خوب شناخت و از این فرصت خوب استفاده کرد و با همین بیانات و تعالیمش و بعد هم با بهرهگیری از حوادثی که اتفاق افتاد و کسانی که تربیت و توجیه کرد و به کار گرفت این بهره را ایجاد کرد که جهت نیروهای انقلاب، جهت دینی و اخلاقی و معنوی شد و امور دیگر جنبه ثانوی پیدا کرد. البته کسانی مانند مارکسیستها و تودهایها و گروههای دیگری هم در این انقلاب حضور داشتند و من نمیخواهم بگویم همه افراد شرکتکننده در این انقلاب، جهتگیری دینی داشتند. اما آن کسی که توانست اثر ببخشد و به این حرکت جهت دهد امام بود که محور کلامش هم اسلام بود. بنابراین، اگر بگویند این انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر چه فرقی داشت؟ باید گفت: یک فرق اساسی این انقلاب با انقلابهای دیگر این بود که اصلا بینش این انقلاب نسبت به حیات انسان و عالم هستی متفاوت با انقلابهای دیگر است. اگر انسان اعتقادی به اسلام نداشته باشد - اسلام به معنای نماد دین حقی که بر سایر ادیان حاکم است و باید آن را پذیرفت - تنها به دنبال ارضای غرایض خویش است؛ چنین انسانی به دنبال این است که شکمش سیر باشد، خانهای زیبا داشته باشد، همسری خوب داشته باشد، راحت بتواند بهرههای جنسی ببرد، پول هم داشته باشد تا وسیلهای برای تأمین خواستههایش باشد.
عدالت اجتماعی، جلوه بارز انقلاب دینی
آنچه که انقلاب دینی اضافه دارد رشد معنوی و روحی و تقرب به خدا است و آنچه در جامعه ظهور پیدا میکند عدالت اجتماعی است وگرنه، اگر فرد به دنبال پیشرفت مادی باشد چندان نیاز به انقلاب و کار همگانی ندارد. چنین انسانی تنها به فکر جیب خودش است، مانند آنچه که در رژیمهای لیبرالی شاهد آن هستیم. اگر این فکر، اجتماعی هم باشد آخرین چیزی که این اجتماع خواهان آن است پیشرفت علم و تکنولوژی و رفاه عمومی و بهداشت همگانی و اموری مانند اینها است. برای این منظور دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. بعد از اینکه حدود هفتاد سال فکر ماتریالیسم دیالکتیک و ایدئولوژی مارکسیسم در جهان رواج پیدا کرد و همه محرومان عالم به آن امید بستند و آن را تنها راه نجاتشان از ظلم سرمایهداران و زورمداران دانستند بالاخره شکست خورد و در پایان، کشور شوروی از هم پاشید و به چند کشور تقسیم شد و مرکز اصلی این کشورها هم دیگر چندان دلبستگی به مارکسیسم ندارد و اکنون نیز این زمزمه وجود دارد که کاندیدای ریاستجمهوری بعدی از حزب لیبرال دموکرات باشد یعنی حزب رقیب مارکسیسم. عملا کسانی که سر سلسله جنبان تفکر سرمایهداری هستند و میتوانند در دیگران اثر بگذارند این باور را تقویت کردهاند که باید قدرت و ثروت در دست عدهای ممتاز و نخبه متمرکز و جمع شود. زیرا تجمع ثروت است که میتواند پیشرفت اقتصادی و علمی و تکنولوژی را فراهم آورد وگرنه سرمایههای خُرد و در حد مغازههای کوچک هیچگاه صنایع بزرگ را تولید نمیکنند و پیشرفتهای علمی و اختراعات بزرگ، آنچنان حاصل نمیشوند. نتیجه این تفکر چیزی جز سرمایهداری نیست. این تفکر در نقد مارکسیسم میگوید: اینها بیجهت سخن از برابری حقوق و پیگیری حق پرولتاریا و کارگران و زحمتکشان به میان میآوردند. اگر هم بهطور جدی به دنبال این شعارها بودند تجربه نشان داد که چنین تفکری نتیجهای ندارد. شوروی و چین هم که دو قطب مهم مارکسیسم بودند از آن دست برداشتند و عملا حکومتی لیبرالی شدند و خیلی هنر کنند حکومتی لیبرال دموکراتیک خواهند بود.
انقلاب اسلامی و آرمان عدالت اجتماعی
انقلاب ما در میان این انقلابها ممتاز است و گرچه طرفدار رفاه مردم و استفاده از همه نعمتهای خداوند است و به پیشرفت در علم و تکنولوژی اهمیت میدهد و در همه این عرصهها هم پیشرفت داشتهایم، چنانکه در فرمایشات رهبر معظم انقلاب بود که ما در این عرصهها موفق بودهایم، اما به این حد اکتفا نمیکند. این امور اهداف دیگر انقلابها نیز بودهاند، اما هدف انقلاب ما علاوهبر اینها، تحقق عدالت اجتماعی نیز بوده است.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (ره) در جمع دانشجویان
دانشگاه امام صادق(ع) و بسیج دانشآموزی؛ قم؛10/12/96
زلال بصیرت هر دو هفته یک بار روزهای یک شنبه منتشر میشود.