kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۷۵۱۳
تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۱:۴۵

همیشه کوچه ما عطری از شما دارد(چشم به راه سپیده)

 

کی می‌رسی؟
این جمعه هم به شوق تو تعطیل  شد ولی...
ماندن در انتظار تو تحمیل شد ولی...
تا سرنوشت گنگ، مرا کشت بی‌گناه
تکرار تلخ قصه قابیل شده ولی...
از جاده‌های یخ زده برگردد هم نفس
آغاز فصل کوچ تو با ایل شد ولی...
ایمان به چشم‌های تو کم‌رنگ شد سپس
یخ بست روی شانه و قندیل شد ولی...
در وصف چشم‌های تو ‌ای آسمان تبار
یحیی یمیت یک شبه تنزیل شد ولی...
عیسای چشم‌های تو اعجاز می‌کند
مبهوت دست‌های تو انجیل شد ولی...
گفتیم می‌رسی دل ما شاد می‌شود
امسال هم بدون تو تحویل شد ولی...
من خواب دیده‌ام که تو از مکه می‌رسی
خوابم چه زور پر ز ابابیل شد ولی...
از بس که سرد شد دل این شهر بی‌بهار
نازل دوباره سوره (الفیل) شد ولی...
مانند شعر‌های قدیمی چه ناگهان
این شعر هم به مرثیه تبدیل شد ولی...
بهزاد پودات
مثنوى عشق
بیا که با تو بهاران ز راه مىآید
 سوار توسن مهر و پگاه مىآید
 تو از عشیره آب و گیاه و خورشیدى
 در آسمان خیالم چو مهر و ناهیدى
 سحر ز شرم نگاهت به حیرت افتاده است
 ز مهر گرم نگاهت به حیرت افتاده است
 سحر به بوى تو پلکش گشوده مى‌گردد
 درون شط سپیده غنوده مىگردد
 هنوز حرف دل شاعران امروزى
 هنوز مثل چراغ سپیده مىسوزى
نگاه آینه‌ها هم به حیرت افتاده است
 ز حسن روى تو یوسف به غیرت افتاده است
 نگاه چشم تو آشوب مى‌کند برپا
 خوشا کسى که شود بر نگاه تو شیدا
 ز ایل پاک سحرزاد روزگارانى
 تو از قبیله گل و از تبار بارانى
 بهار بىتو عزیزم کجا صفا دارد
 بیا که بى‌تو و چشمت دلم عزا دارد
 به مهر پیک بهاران به خانه‌ات برگرد
 که بىحضور نگاهت ‌خموشم و دلسرد
محسن عقیلى‌زاده
هوای ما دارد
همیشه کوچه ما عطری از شما دارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد
بگو که جسم که را در بغل گرفتی که
دوباره روضه ما بوی بوریا دارد
هزار شکر که مژگان به ما حواله شده
غبار پای تو تأثیر کیمیا دارد
شبیه چشم شما سرخ می‌شود چشمش
کسی که چشم بر آن ریشه عبا دارد
علاج تشنگیم را فرات هم نکند
تنور سینه من داغ کربلا دارد
به سینه می‌زنم و حلقه می‌زنم بر در
در این معامله یک دست هم صدا دارد
دلم هوای حرم کرده خوب می‌دانم
برات کرب و بلا را فقط رضا دارد
دوباره خرجی ما بی‌حساب زهرا داد
همیشه سفره گرمش هوای ما دارد
حسن لطفی
پیام‌آور سپیده و نور
از افق‌های دور می‌آیی
با تو عطر بهار می‌آید
دیده بی‌تاب لحظه دیدار
که به سر انتظار می‌آید
***
آسمانی‌ترین حضوری، تو
جلوه صبری و شکیبایی
شاه بیت سروده هستی
غزلی دلنشین و رویایی
***
می‌تراود تو را گل نرگس
می‌نوازد تو را نسیم سحر
می‌سراید تو را ستاره صبح
تو کجایی؟ کجایی ‌ای یاور؟
***
آخرین جلوه جمال وجود
عاشقانه‌ترین سرودی تو
پرتمناترین ترانه عشق
معنی عالم وجودی تو
***
ای پیام‌آور سپیده و نور
پر صداقت‌ترین بهارانی
بر کویر جهان تشنه ببار
ای بهاران سبز و بارانی
زهرا پیشرفت
برگرد
.امشب به جنون کشیده میلم برگرد
ای جاری ندبه در کُمیلم برگرد
بی تو شب تاریک مرا نوری نیست
برگرد ستاره سهیلم برگرد...
؟؟؟
به میان شیعه بـر می‌گردد
مـا معتقدیم عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تبر خواهد زد
سوگند به هر چهـارده آیه نور
سوگند به زخمهای سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می‌گردد
مهـدی به میان شیعه بـر می‌گردد
؟؟؟
دانه تسبیح
ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا‌زده من
؟؟؟