ارتباط «تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها» با فعالیت فرهنگی چیست؟-بخش پایانی
هنر متعهد درخدمت باز شدن گرههای تولیـد و اقتـصاد
گروه گزارش
«تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها» یک آرمان اقتصادی است؛ اما هر آرمان و جریانی در هر عرصهای، بدون زمینه سازی و همنوایی فرهنگی امکان تحقق و وقوع پیدا نمیکند.
طی یک دهه اخیر 10 نوبت از نامگذاری شعارهای سال از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی حول مسائل اقتصادی بوده است و پنج مورد، شامل تولید هم میشده است.
بدون تردید، همراهی رسانهها و دستگاه فرهنگی و هنری کشورمان، این شعارها را به یک «فرهنگ» و از مرحله نامگذاری، به یک فرایند عملیاتی تبدیل خواهد کرد.
تجربه نشان داده است که برای زمینهسازی هر نوع عملیاتی در سطوح کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی، باید ابتدا به فرهنگسازی و ایجاد آمادگی ذهنی از طریق رسانهها و هنر در مردم کار کرد.
همچنانکه همواره شاهد بودهایم، غربیها پیش از هر طرح نظامی و جنگی، ابتدا دهها فیلم و سریال و بازی رایانهای پیرامون کشور یا گروه هدف جنگ یا تحریم و فشار میسازند. آمریکا قبل از حمله نظامی به عراق، فیلمهای متعددی علیه آن کشور ساخت و پیش از گسترش تحریمها علیه ایران، تولید فیلم و سریال ضدایرانی درهالیوود به یک جریان گسترده تبدیل شد. در حوزه اقتصاد هم این گونه بوده است. آمریکا سالها از طریق ترویج سبک زندگی و ایدئولوژی لیبرالی، زمینهساز اجرای اقتصاد سرمایهداری در داخل و در سطح جهان بوده است.
«تولید، پشتیبانیها، مانعزداییها» یک هدف بزرگ و مهم در جهت بهبود حال اقتصاد و افزایش سطح رفاه و امنیت اقتصادی برای مردم است. اما عرصه فرهنگ و هنر و همچنین رسانهها چگونه میتوانند به عملیاتی شدن این شعار، کمک کنند؟
پیشنهادهایی برای سینماگران
و مدیران سینمایی
یک کارشناس سینما و تهیهکننده، پیشنهادهایی را برای کمک به عملیاتی شدن شعار سال توسط هنرمندان سینما دارد.
سعید الهی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: « جامعیت شعارهای انتخابی برای سالها، ایفای نقش تمامی دستگاههای اجرایی و نیز اقشار جامعه برای تحقق آن را الزامی کرده و در این مسیر اهالی فرهنگ و هنر به ویژه مدیران این عرصه نیز از این قاعده هرگز مستثنی نبودهاند. اگرچه به دلیل شرایط دشوار اقتصادی و معیشتی ممکن است در نگاه اول شعار «تولید، پشتیبانیها، مانع زداییها» متعلق به حوزه اقتصادی و صنعتی و تولیدی تلقی شود اما از نقش فعالان فرهنگی به ویژه در حوزه تصویر و نمایش و نیز مدیریت این بخشها در مراکزی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، سپاه و بسیج، شهرداری و... نمی توان غافل بود.»
وی توضیح میدهد: « در گام اول پرداختن به دغدغهها و مشکلات روز مردم در محصولات سینمایی و تلویزیونی و شناسایی گرههای کور و موانع موجود در مسیر پیشرفت اقتصادی کشور و به تعبیری کلانتر مطالبهگری از مسئولین امر اصلیترین وظیفه جامعه هنری و اهالی رسانههای دیداری در عملی کردن انتظارات مقام معظم رهبری است.»
وی میافزاید: «دومین نقشی که میتوان برای سینماگران کشور در این مسیر پیشنهاد کرد تلاش برای تمرکز و تجمیع بخشی از مستندسازان حرفهای و صنعتی و حمایت از آنان در جهت تولید آثار با محوریت بررسی فرایندهای تولیدات اقتصادی و صنعتی در کشور و معرفی موانع و محدودیتها از جمله فضای زائد بروکراتیک و یا عدم ارائه بهموقع تسهیلات از طریق اسناد تصویری به مدیران سازمانهای دولتی و خصوصی است.»
این تهیهکننده، سومین پیشنهاد خود را خطاب به مدیران فرهنگی و سینمایی کشور، این گونه بیان میکند: « فارغ از اینکه تولید، توزیع و نمایش در سینمای ایران مشکلات خاص خود را همواره داشته است اما شرایط کرونایی ماههاست که مسیر تهیه فیلم در سینما را با اختلال جدیتری روبهرو ساخته و ضروری است که سازمان سینمایی با تدوین یک سند در سال پایانی دولت از انفعال خارج و نسبت به طرحهای حمایتی جدید خود و رفع موانع فعلی جهت رونق سینما در کشوراقدام نماید.»
الهی در پایان خاطرنشان میکند: «متاسفانه طی سالهای گذشته تاکنون به ویژه در دولتهای یازدهم و دوازدهم، به دلیل فقر علمی و پژوهشی و البته تسلط جریان نفوذ در دستگاههای اجرایی و مراکز تصمیمگیری، راهبردهای مدنظر رهبری را تنها در برخی اوراق و محصولات تبلیغاتی مدام تکرار میکنند و از تلاش عملی در این زمینه خواسته و ناخواسته غفلت میورزند.»
جذابیتهای دراماتیک تولید در سینما
سینما از همان ابتدا، نسبت نزدیکی با تولید داشته است. طوری که یکی از نخستین فیلمهای تاریخ سینما با عنوان «خروج کارگران از کارخانه» به کارگردانی برادران لومیر در این زمینه ساخته شده است. سینمای ایران نیز از دیرباز علاقه زیادی به محیطهای کارگری و تولیدی داشته است و حجم قابلتوجهی از محصولات سینمای ایران به ویژه در دو دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به این موضوع و محیط میپرداختند. اما متأسفانه طی یک دهه اخیر، کارگرها بیشتر به سوژهای برای سیاست بازی و سیاهنمایی برای کسب جوایز جشنوارههای غربی تبدیل شدند.
این درحالی است که آسیب شناسی و بازنمایی مسائل این عرصه، مهمتر از سیاهنمایی است.
محمد دیندار، مستندساز و کارشناس رسانه در این زمینه به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «هنرمندان قطعا میتوانند در زمینه اصلاح و تنظیم بسیاری از مقولههای اجتماعی و اقتصادی، ازجمله در زمینه پشتیبانی و مانعزدایی از تولید نقشآفرینی کنند. من خودم چند فیلم مستند مرتبط با این موضوعات ساخته ایم؛ ازجمله «مهار اژدها» درباره واردات لجام گسیخته و دشواریهایی که برای تولید داخلی ایجاد میکند. همچنین مستند «از آزادی تا آبادی» که در آن به وجود یک کشتی مغروق در نزدیکی بندر خرمشهر به عنوان یک مانع در رونق تولید در این شهر پرداختم. هنرمندان و به ویژه مستندسازان از طریق آثارشان و آسیبشناسی که انجام میدهند و همچنین از طریق بررسی میدانی و مصاحبه با کارشناسان راهکار بدهند.»وی سپس به روایت یک تجربه درباره کار هنری و موانع تولید در فعالیتهای خودش میپردازد و توضیح میدهد:
«در عالم فعالیتهای ژورنالیستی، رسانه و مستندسازی انتخاب پرسشهای درست بسیار مهم است. با این حال نباید انتظار داشته باشید تا سؤال شوندگان بخصوص مدیران، همیشه به پرسشهای شما پاسخی درست یا اصلا پاسخ بدهند! در چنین شرایطی شما بر اساس تجربه و نگاه تحلیلگر و پژوهشگر خود باید پرسش را طوری طراحی و مطرح کنید که اگر مدیر یا هر فرد مسئول خواست از زیر بار پاسخ شانه خالی کند، همان سکوت یا شانه خالی کردن گویای هزار پاسخ بوده و مخاطبان مستند شما به حقیقت موضوع دست یابند. در جریان ساخت مستند «مهار اژدها» که برای اولین بار به موضوع واردات کالاهای مشابه و لوکس به شکلی جامع و همهجانبه پرداختهام، یکی از پرسشهایی که بر اساس تحقیقات و نیز صحبتها و گلایههای تولیدکنندگان محصولات ایرانی در ذهنم شکل گرفت، نقش آقازادهها در بخش واردات بود، وقتی که قصد این پرسش را از دو مدیر ارشد دولتی داشتم تا نظرات آنها را در این باب بپرسم، به طور قطع میدانستم که آنها پاسخی به این پرسش مهم و چالشی نخواهند داد، اما میدانستم که عکسالعمل و امتناع آنها از پاسخگویی و به اصطلاح
«ری اکشن» و واکنش این مدیران، میتواند یکی از گویاترین و چالشیترین صحنههای این مستند را
رقم بزند، پس با آمادگی کامل و با استفاده از سه دوربین، خود را آماده ثبت این لحظه نمودم و در بزنگاهی در میانههای مصاحبه پرسشم را مطرح نمودم که: « از نظر شما نقش آقازادهها در واردات چقدر است؟» پیشبینیام درست بود و آن دو مدیر ارشد از پاسخ به این پرسش پرهیز کرده و جواب روشنی ندادند؛ اما عکسالعمل آنها به این سؤال و پاسخ ندادنشان که همراه با مکث و لبخند همراه بود، بهترین پاسخ تصویری بود که میشد به این پرسش داد.
عکسالعملی که هر بیننده و مخاطب با دیدن آن به اصل ماجرا و بلکه به پاسخهای دیگری نیز دست خواهد یافت! در دنیای مستندسازی و جهان رسانه، گاهی پرسشها از پاسخها مهمترند!»
دیندار ادامه میدهد: « در سینمای داستانی نیز کشورهایی مثل ایتالیا، آلمان و حتی آمریکا تعداد قابلتوجهی فیلم سینمایی با موضوعات اقتصادی ساختهاند اما سینمای ما در این زمینه دچار غفلت است و فیلم خاصی در این زمینه نساختهاند. اگر فیلمسازان شاخص در مقام کارگردان این آثار قرار بگیرند و همچنین اگر بازیگران مشهور در نقش کارگر و تولیدکننده ظاهر شوند، میتوانند توجه افکار عمومی را به این موضوعات جلب کنند و از این طریق میتوانند کمک کنند تا گرهی از مشکلات
باز شود.» وی اضافه میکند: « کار هنری دو بال دارد؛ یک بال، انگیزه و اعتقاد و یک بال هم مدیریت و حمایت است. واقعیت این است که هنرمند باید مورد حمایت قرار بگیرد. نهادهایی مثل سازمان سینمایی، بنیاد فارابی، مرکز گسترش مستند و تجربی و... باید در این زمینه سیاستگذاری کنند. به ویژه اینکه موضوعاتی مثل کار و کارگر برای هنرمند هم از نظر دراماتیک جذاب است و اگر مورد حمایت قرار بگیرد، هنرمندان استقبال
خواهند کرد.»
دیندار به نکته ظریفی اشاره میکند و میگوید: « مدتی قبل رئیسجمهور، گلایه کرده بود که چرا درباره دستاوردهای این دولت فیلم ساخته نمیشود! فارغ از اینکه این دولت چه دستاوردی داشته، اساسا خود دولت نیز هیچ سیاستگذاری خاصی برای تشویق هنرمندان برای به تصویر کشیدن تولید داخلی ندارد. این درحالی است که محصولات تولید شده با حمایت نهادهای دولتی مملو از سیاهنمایی هستند و نه حمایت از تولید داخلی! مهم این است آثاری که با این موضوعات تولید میشود شعارزده نباشند و از نظر دراماتیک تأثیرگذار و موثر باشند.
هنرمندان میتوانند در زمینه عملیاتی شدن شعارها دخیل باشند اما به شرط اینکه سیاستگذاری
درستی باشد.»
الگوسازی و گرهگشایی با هنر
یکی از راههای پشتیبانی و مانعزدایی در تولید به وسیله آثار هنری، به تصویر کشیدن الگوهای موفق در این زمینه است.
«محسن چخماقی» هنرمند نقاش در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «به نظرم یکی از راههای تحقق شعار سال این است که هنرمندان با پرداختن به چهرههای موفق و بعضاً گمنام در عرصه تولید، از یک طرف زحمت و تلاشی که آنها انجام میدهند را برای مردم ملموستر و عینیتر کنند و از طرف دیگر حرف دل و مشکلات طرح شده از سمت آنها را رسانهای کنند. به عنوان مثال در عرصه مستندسازی، کارگردانها میتوانند به سراغ تولیدیها بروند و حرفها، درد دلها و مشکلات آنها را ثبت و ضبط کنند و با خلاقیتهای هنرمندانه خودشان تبدیل به محصولات تصویری تاثیرگذار کنند تا در نهایت این حرفها به گوش مسئولین برسد تا شاید گرهی از گرههای کار آن تولیدی باز شود و موانع از سر راه آنها برداشته شود.»