kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۳۱۶
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۰:۲۳

زیبایی های ماه مبارک رمضان در بیان رهبری



  شرايط استجابت دعا
گاهى هر چه انسان دعا مى‌كند، مستجاب نمى‌شود. علّت چيست؟ روايات دينى، اين مشكل را براى ما حل كرده‌اند. مثلاً در روايات آمده است كه اگر شرايط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمى‌شود. بالاخره دعا هم شرايطى دارد. بزرگان دين فرموده‌اند: «كارهاى نشدنى را از خداى متعال نخواهيد.» در روايتى آمده است كه روزى يكى از اصحاب نبىّ‌اكرم (صلّى‌الله‌عليه آله)در حضور پيغمبر دعا كرد و گفت: اللّهمّ لا تحوجنى الى احدٍ من خلقك (اقبال الاعمال (ط القديمه)، ج 1، ص 160.)؛ «خدايا، مرا محتاج هيچ آفريده‌اى نكن.» فقال رسول‌الله:لا تقولنها كذا،فليس من احداً الّا و هو محتاج الى النّاس (بحارالانوار (ط بيروت‌)، ج 90، ص 325.)؛پيغمبر فرمود: اين طور نگو،مگر مى‌شود كه يك انسان، محتاج ديگران نباشد؟ «نگو كه خدايا مرا محتاج هيچ كس نكن. اين، خلافِ طبيعت بشرى، خلافِ سنّت الهى و خلافِ طبعِ نهاده‌ پروردگار در وجودِ انسان است. چرا مى‌گويى «خدايا، مرا محتاج هيچ كس نكن»؟ اين دعا، مستجاب نمى‌شود. آن فرد، عرض كرد: «يا رسول‌الله! پس چگونه دعا كنم؟» فرمود: قل اللّهمّ لا تحوجنى الى شرار خلقك (الحياهًْ، ترجمه آرام، ج 1، ص 408)؛ «بگو: خدايا! مرا محتاج‌اشرار از بندگان خود مكن. مرا نيازمند مردمان شرير مكن. مرا محتاج انسانهاى لئيم مكن. اين درست است. اين مى‌شود. اين را از خدا بخواه. پس اگر چيزى را از خداى متعال طلب كرديم كه نشدنى و به خلاف سنّتهاىِ معمولىِ عالم است، برآورده نمى‌شود.
با توجه دعا کنیم
يكى از شرايط استجابت دعا اين است كه آن را با توجّه مطرح كنيم. گاهى لقلقه‌ زبان، جملاتى چون «خدايا ما را بيامرز.»، «خدايا به ما سعّه‌ رزق بده» و «خدايا قرض ما را ادا كن» است. ده سال انسان اين گونه دعا مى‌كند، اصلاً مستجاب نمى‌شود. اين فايده‌اى ندارد. يكى از شرايط دعا اين است كه فرمود: اعلموا ان الله لايقبل الدّعاء من قلب غافل(بحارالانوار (ط بيروت)، ج 74، ص 173.)؛ «خداوند متعال، از صاحب دلِ غافل ‌ـ دلى كه متوجّه نيست چه خواسته‌اى را مطرح مى‌كند و با كه دارد حرف مى‌زند ‌ـ دعايى را قبول نمى‌كند.» معلوم است كه دعاىِ داراى اين ويژگيها، مستجاب نمى‌شود. بايد تضرّع كنيد و جدّى بخواهيد. بايد از خداى متعال با الحاح بخواهيد. باز بخواهيد و باز بخواهيد. در اين صورت البتّه خداى متعال دعاها را مستجاب خواهد كرد.
حاجات خود را بزرگ ندانیم
يك مطلب ديگر در باب دعا اين است كه براى برآمدن حاجات، هيچ حاجتى را آنقدر بزرگ نشماريم كه بگوييم: «اين حاجت را ديگر نمى‌شود از خدا خواست، چون خيلى بزرگ است.» نه. اگر حاجت، به خلاف طبيعت و سنن آفرينش نيست، اگر محال نيست، هر چه هم بزرگ باشد، مسئله‌اى نيست و از خدا بخواهيد. شما در هر روز از ماه رمضان ‌ـ بنابر مأثور ‌ـ بعد از هر نماز مى‌گوييد: اللّهمّ ادخل على اهل القبور السّرور. اللّهمّ اغن كلّ فقير(مستدرك الوسائل، ج 7، ص 447.) از خدا مى‌خواهيد همه‌ فقرا را غنى كند. فقط فقراى ايران را نمى‌گوييد. اغن كلّ فقير يعنى همه‌ فقراى اسلام غنى شوند. اينها، خيلى مهم است. خواسته و حاجت بزرگى است، وقتى مى‌گوييد «خدايا، همه‌ فقرا را غنى كن.» خب؛ از خدا مى‌خواهيم. چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راه غنى شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! پديده‌ فقر كه يك امر ذاتى در جامعه نيست. فقر در جوامع بشرى، يك امر تحميلى است. فقر را قدرت‌هاى ستمگر و زورگو و زياده‌طلب عالم، بر افراد و بر ملت‌ها تحميل مى‌كنند. اگر اين قدرت‌ها از ميان بروند، چرا دعاى اللّهمّ اغن كلّ فقير مستجاب نشود؟! ممكن است چنين حاجتى برآورده شود.
در ادامه‌ اين دعا مى‌گوييد:اللّهمّ‌اشبع كلّ جائع. اللّهمّ اكسُ كل عريان(همان)، انسان حاجتى به اين كلانى از خدا مى‌خواهد! در دعاى سحر روز جمعه ‌ـ كه مستحبّ است ‌ـ دعايى كوتاه، امّا بسيار خوب است. اگر توفيق پيدا كرديد، حتماً اين دعا را بخوانيد. اوّل درخواستهايى از خدا مى‌شود و بعد اين عبارت مى‌آيد: الهى طموح الامال قد خابت الا لديك و معاكف الهمم قد تعطّلت الّا عليك (مصباح المتهجّد، ج 1، ص 156)؛ «خدايا! آرزوهاى سركش و بزرگ و خواسته‌هاى عظيم، محكوم به نوميدى هستند؛ مگر وقتى كه با تو مطرح شوند.» كاروان طلبهاى ما، از راه رفتن، محكوم به باز ماندند؛ مگر وقتى كه در خانه تو بيايند.
خداوند از حاجت بزرگ انسان كه هراسى ندارد! از خدا، هر چه بزرگ‌تر بخواهيد. مبادا يك وقت انسان با خود بگويد: «خب؛ من اين چيزى را كه مى‌خواهم، اگر براى خودم بخواهم، قابلِ شدن است. امّا طلبِ عافيت براى همه‌ انسانها، خيلى بزرگ است. چطور اين را از خدا بخواهم؟!» نه؛ بخواهيد. براى بشرّيت بخواهيد. براى همه‌ انسانها بخواهيد. بعضى چيزها را براى همه‌ مسلمين بخواهيد. در همين دعا، عبارتِ اللّهمّ اصلح كلّ فاسد من امور المسلمين (مستدرك الوسائل، ج 7، ص 447)، از آنِ مسلمانان است. دعايى است كه مخصوصِ اهلِ اسلام است. البتّه، آن هم عللى دارد كه چرا؟ شايد در غير اهل اسلام، امكانش نيست و شايد بدون حاكميت اسلام، ممكن نيست كه خداى متعال همه‌ مفاسد را برطرف كند. اصلاً نمى‌شود. شرطش، اسلام است. پس، اين يك طرف قضيه است.
حاجت‌هاى كوچك را حقير نشماريم
 ضمناً، از كوچك بودن خواسته هم ابا نداشته باشيد. خواسته‌هاى كوچكِ كوچك را هم از خدا بخواهيد. در روايت است كه حتى بندِ كفش خود را ‌ـ كه چيز خيلى حقيرى است ‌ـ از خدا بخواهيد. روايتى است از امام باقر(ع)كه مى‌فرمايد: لا تحَّقروا صغيراً من حوائجكم فانَّ احبّ المؤمنين الى الله اسئلهم (همان، ج 5، ص 172)؛ «حاجتهاى كوچك را حقير نشماريد و از خدا بخواهيد که محبوب‌ترین مومنان درنزد خدا کسانی‌اند که بیشترین درخواست را از خدا می‌کنند».
خب؛ انسان به بند كفش احتياج دارد؛ به درِ مغازه مى‌رود و مى‌خرد. اين هم دعا لازم دارد؟! بله! تا احساس كرديد كه به بند كفش و يا هر چيز ديگرِ به اين كوچكى نياز داريد، دل را متوجّه خدا كنيد و بگوييد: «پروردگارا! اين را هم به من برسان.» رساندنش به چه ترتيب است؟ به اين ترتيب است كه پول در جيبم بگذارم، سرِ كوچه بروم، از مغازه بخرم و بعد هم آن را مورد استفاده قرار دهم. به‌هرحال، بايد از خدا بخواهيد. اگر چه به درِ مغازه رفتيد، پول داديد و بند كفش خريديد؛ امّا باز هم آن را خدا به شما داد. از غير طريق خدا كه چيزى به دست انسان نمى‌رسد. هر چه به ما مى‌رسد خدا به ما مى‌دهد.
چيزى را كه خدا مى‌دهد، قبلاً بايد از خدا بخواهيم. چرا بخواهيم؟ يكى از عللِ اينکه گفته‌اند حاجات كوچك را هم از خدا بخواهيد، اين است كه به حوائج و عجز و حقارت و تهيدستى خودمان توجّه پيدا كنيم تا ببينيم كه چقدر تهيدستيم. اگر خداى متعال كمك نكند، امكان ندهد، نيرو ندهد، فكر ندهد، ابتكار ندهد و وسايل را جور نياورد، همان بندِ كفش هم به دست ما نخواهد رسيد. اگر شما به قصد خريدنِ بند كفش از خانه بيرون آمديد، در راه جيبتان را زدند يا پولتان گم شد و يا مغازه‌ مورد نظر بسته بود و يا در بين راه، حادثه‌ مهمّى پيش آمد كه مجبور شديد برگرديد، بند كفش گيرتان نيامده است. بنابراين، هر چيز را از خدا بخواهيد؛ حتّى بند كفش را، حتّى كوچكترين‌اشيا را و حتّى قوت روزانه‌ خود را. بگذاريد اين منِ دروغينِ عظمت يافته در سينه‌ ما ‌ـ كه مى‌گوييم «من» و خيال مى‌كنيم مجمع نيروها ما هستيم‌ـ بشكند. اين «من» انسانها را بيچاره مى‌كند.
*بیانات در نماز جمعه‌ تهران ـ 28/11/1373