از رشد کمی تا سقوط کیفی محصولات هنری در فضای مجازی - بخش دوم
نفوذ فرهنگی با پولهای آلوده در سریالهای شبکه نمایش خانگی
یکی از مسائل اصلی در انتشار محصولات هنری در فضای مجازی، سرمایهگذارهای این آثار است. اغلب سریالهایی که این روزها در
وی او دیها منتشر میشود، در بخش خصوصی تولید میشوند. وقتی دامنه انتشار سریالهای شبکه نمایش خانگی به فضای مجازی گسترش یافت و این امر «بازار» وسیعتری را پیش روی این آثار گشود، توجه برخی از صاحبان سرمایه نیز به آن
جلب شد!
در قسمت قبلی این گزارش، به گرایش محصولات شبکه نمایش خانگی به ابتذال مفرط و جهت گیری این آثار به تخریب فرهنگ اصیل و سبک زندگی ایرانی اسلامی پرداخته شد. اما عامل اصلی این جهت گیری را باید در پشت صحنه این محصولات دانست؛ افرادی که به عنوان طراح، تهیهکننده و سرمایهگذار در تولید سریالهای شبکه نمایش خانگی فعالیت میکنند و فرایندهای مالی و پولهای رد و بدل شده در مراحل مختلف تولید چنین آثاری، زمینه اصلی چنین جریانی است.
روح سرمایهداری در اخلاق سریالی!
تقریبا همه سریالهایی که طی سالهای اخیر در شبکه نمایش خانگی منتشر شدهاند، متمرکز بر زندگی و منش طبقه سرمایهدار بودهاند. غیر از نمونههای بسیاراندکی، اکثر این سریالها به تمنیات و دلمشغولیهای مولتی میلیاردرها متمرکز بودهاند. چنین رویکردی، آن هم در دورانی که عموم مردم به طور کم و بیش از کاستیهای معیشتی و اقتصادی در رنج هستند، تأمل برانگیز است. در این سریالها، اگر هم نیم نگاهی به اقشار کم درآمد شده، آنها را در قالب مجرم و بزهکار نمایش دادهاند!
«میلاد جلیل زاده» منتقد سینما به گزارشگر کیهان میگوید: «نکته اول درباره سریالهای شبکه نمایش خانگی ایران، مسائل اقتصادی آنهاست. تمام جمع و تفریقها نهایتا ما را به اینجا میرسانند که تقریباً تولید هیچ کدام از سریالها یا تاکشوهای تلویزیونی در بستر شبکه نمایش خانگی، صرفه اقتصادی ندارد؛ اما اینکه چرا همچنان چنین آثاری تولید میشوند را بیشتر از منطق اقتصاد بازار، باید به منطق اقتصاد سیاسی ربط داد و منتظر بود که با دست به دست شدن دولتها و از میان رفتن حمایتهایی که به شکل دوپینگوار از تولید این محصولات میشود، با افول کمی قابل توجهی در این حوزه مواجه شویم.»
وی میافزاید: «تقریباً فصل مشترک این محصولات با سریالهای تلویزیون ملی ایران، مخاطب قراردادن طبقه متوسط به بالای جامعه است. ماشینهای گرانقیمت، خانههای دنگالی و بزرگ و آدمهایی که در عادیترین شرایط زندگیشان هم انگار برای عکس گرفتن در آتلیه لباس پوشیدهاند؛ اینها همه مظاهر زندگی اشرافی و بیدردی هستند که هیچ ارتباطی با زیست امروز جامعه ایران ندارند و حتی رویای مردم ایران هم نمیتوانند باشند که از این طریق بشود فروش آنها را توجیه کرد. اتفاقاً همین مضامین مرتبط با طبقات بالای جامعه است که هدف اصلی از مورد حمایت قرار گرفتن این آثار توسط یک اقتصاد سیاسی را روشن میکند. دولتی که پایگاه اجتماعی خودش را در طبقات متوسط و متوسط به بالای جامعه میبیند، برای آنها خوراک فرهنگی هم تهیه میکند و تلاش دارد به این وسیله، تلویزیون ملی را به گوشه رینگ برده باشد.»
این کارشناس رسانه به جریان پرداخت دستمزد نجومی به برخی از بازیگران سریالهای شبکه نمایش خانگی اشاره میکند و توجیه آن را این گونه توضیح میدهد: « سریالهای نمایش خانگی ایران با گرانترین ستارههای بازیگری جلوی دوربین میروند و به آنها بالاترین دستمزدها را میپردازند، تا جایی که اخیراً اعلام شد به طور میانگین ۷۰ درصد از هزینه تولید این آثار مربوط به دستمزد بازیگران است. این در حالی است که مثلاً در خود آمریکا پس از گسترش کار نتفلیکس و حتی تولید آثار سینمایی در بستر پلتفرمهای VOD، بهشدت از ستارهسالاری در سینمای آمریکا کاسته شد.»
وی ادامه میدهد:« این پلتفرمها به جای اینکه روی چهرههای بازیگری سرمایهگذاری کنند، روی قصه سرمایهگذاری میکنند و اساساً اگر جز این بود، تولید آنها نمیتوانست به صرفه باشد. پژوهشی که حزب کمونیست چین اخیراً و پس از چند سال آن را به پایان رساند و در اختیار سریالسازان چینی قرارداد هم همین را میگوید. در این پژوهش به سریالسازان چینی توصیه شده که به جای استخدام ستارههای گرانقیمت، مبلغی کمتر از آن هزینه را روی تولید فیلمنامههای خوب سرمایهگذاری کنند، چون در غیر این صورت، پروژهها بسیار گران خواهند شد و صرفه اقتصادی نخواهند داشت و کیفیت آنها هم پایین میآید. اگر سریالهای شبکه نمایش خانگی ایران به واقع برای کسب درآمد ساخته میشدند نه برای تبلیغات غیرمستقیم یک جریان سیاسی خاص، قطعاً از ستارهسالاری فاصله میگرفتند و تدابیر دیگری را اتخاذ میکردند.»
پول کثیف در خدمت نفوذ فرهنگی!
یکی از کلیدواژههایی که با سریالهای شبکه نمایش خانگی پیوند خورده است «پول کثیف» است.
با توجه به ولنگاری جاری در این عرصه، برخی از اختلاسگرها و دارندگان سرمایههای آلوده نیز به شبکه نمایش خانگی ورود کردهاند. این جریان با بازداشت و افشای اتهامات تهیهکننده سریال «شهرزاد» برملا شد. معلوم شد که صاحبان پولهای آلوده با سرمایهگذاری بخشی از ثروت ناسالمشان در سینما و سریالهای شبکه نمایش خانگی، هم اقدام به پولشویی میکنند هم با اعتباری که در بین هنرمندان به دست میآورند، درمواقع لزوم فضاسازی و استفاده تبلیغاتی میکنند. نمونهاش، انتشار نامه حمایت از یک اختلاسگر توسط گروهی از سینماگران بود!
«محمد محمدی» کارشناس فرهنگی، یکی از اهداف ورود پولهای آلوده به سینما، تئاتر، سریالهای شبکه نمایش خانگی، موسیقی و... را نفوذ فرهنگی میداند، و به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: « اساساً همراه هر فرد نفوذی، یک کیف انگیسی هم هست. در جریان ورود پولهای آلوده به فرهنگ و هنر و بهویژه سریالهای شبکه نمایش خانگی نیز، اصل برنامه، نفوذ فرهنگی است. بسیاری از سرمایهدارهای آلوده، تحت برنامه نفوذ فرهنگی وارد عرصه فرهنگ و هنر میشوند و حتی بعضی از آنها از برخی سفارتخانههای غربی دستور میگیرند؛ امر اقتصادی برای آنها یک اهرم برای نفوذ فرهنگی است. آنها حتی برای پیشبرد برنامههایشان آدم میخرند و برخی از مدیران و خبرنگاران و... را خریدهاند.»
وی با تأکید بر رسیدگی حضور قوه قضائیه، ادامه میدهد: « مسئولان وزارت ارشاد در دولتهای یازدهم و دوازدهم باید از سوی دستگاه قضایی فراخوانده شده و پاسخ دهند که چرا زمینه را برای حضور صاحبان سرمایههای آلوده در تولید فیلم و سریال فراهم کردند؟! چون همه مسائل و اتفاقاتی که شرح داده شد، با مجوز صادر شده از سوی وزارت ارشاد انجام شدند. اما باید بررسی شود که چرا این مجوزها از سوی وزارت ارشاد صادر شد؟!»
این نکتهای است که کارگردان سریال «رعد و برق» هم به آن اشاره میکند و میگوید: «تصور نمیکنم، افرادی که هزینه ساخت این فیلمها را پرداخت میکنند برای بازگشت سرمایه اهمیتی قائل شوند. تأکید میکنم، پول آنها بادآورده است.»
«بهروز افخمی» تصریح میکند: «جریان سیاسی که خود را لیبرال میداند و آزادمنشانه رفتار میکند، سرمایهگذاری برای ساخت یک سریال را سفارش میدهد. کسانی که به واسطه پشتوانه سیاسی مبلغ هزار میلیارد تومان به دست میآورند، ۵۰ میلیارد تومان برای ساخت یک فیلم هزینه میکنند. اگر۴۰ میلیارد تومان از هزینه سرمایهگذاری شده بازگردد، برای آنها هیچ اهمیتی ندارد اما این موضوع سبب نابودی سینمای ایران شده است، یعنی مردم فیلمها را نمیبینند.»
سرمایه دارند، هنر ندارند!
اما ورود پولهای آلوده و مشکوک به تولیدات شبکه نمایش خانگی، عواقب دیگری هم در پی داشته، ازجمله، بالا رفتن بیمنطق دستمزد برخی از سلبریتیهاست. این نکتهای است که تهیهکننده سریال «نون خ» نیز به آن اشاره میکند.
مهدی فرجی در مصاحبهای با اشاره به سریالهای شبکه نمایش خانگی، اظهار کرده: «آنجا بخش خصوصی است و به بازگشت سرمایه فکر میکند، به همین خاطر بهدلیل ورود برخی از سرمایهدارانی که شاید رسانه و نمایشخانگی را نمیشناسند فعلاً آنجا پول حرف اول را میزند و همه در تلاشاند سرمایه بیشتری خرج کنند و چهرههای مطرحتری بیاورند... الان یک حالت بیتعادلی وجود دارد و روی دستمزدها اثر گذاشته و بسیاری از چهرهها به سمت نمایشخانگی گرایش پیدا کردهاند؛ این چهرهها هم نه بهخاطر ساختار و قصه با کیفیت بلکه صرفاً بهخاطر پول بیشتر به این سمت رفتهاند که با گذشت مدت زمانی آسیب جدّی به نمایش خانگی خواهد زد و راه را مسدود میکند. از طرفی روی دستمزدهای عوامل و بازیگران تلویزیون هم اثر گذاشته است. تلویزیون با بودجه محدودی که دارد باید با آنها رقابت کند. امروز آنچه شما میبینید ممکن است برخی از چهرههای خیلی مطرح کمتر در تلویزیون باشند. من اعتقادم این است یک سریال با داستان و موقعیتهای نمایشی جذاب ساخته شود، حضور چهرهها مسئله بعدی است و مسئله اول نیست.»
افخمی همچنین در مصاحبهای، بیان کرد که همچون کلکهای نظام سرمایهداری، سلبریتیبازی نیز حاصل ورود پولهای بادآورده است.
افخمی در برنامهای تلویزیونی گفته بود:
« پولهای بادآوردهای که اخیرا در سینما آمده اغلب برای کسانی است که حتی اگر پولشان سالم باشد و کثیف هم نباشد آدمهایی هستند که در این کار آشنایی ندارند و بلد نیستند و هرچیزی که واسطهها بگویند قبول میکنند. خیلیهایشان دوست دارند با سلبریتیها عکس یادگاری بگیرند و همان نظام صنعتی که نظام مبتذلی است و سلبریتیبازی به اصطلاح امروز متداول بشود.»
وی درباره دستمزد نجومی و میلیاردی برخی از بازیگران نیز اظهار کرده بود: « نمیدانم درباره چه کسانی حرف میزنید. برخی بازیگران هستند که بخشی دستمزد و بخشی درصد میگیرند و درآمدشان ممکن است بالاتر هم برود.
برخی هم هستند که بازیگر نیستند، سلبریتی و یک علامت تجاری هستند. کسی پول بادآورده دارد و میخواهد با بازیگران عکس یادگاری بگیرد و اعتبار بگیرد که فلان بازیگر را استخدام کردهام.»
افخمی درخصوص شبکه نمایش خانگی هم میگوید:« به طور کلی خیلی از بازیگران شبکه نمایش خانگی بازیگر واقعی نیستند و ارزش پولی را که بهعنوان سلبریتی خرجشان میشود ندارند اما در شرایط هرکی به هرکی با پولهای بادآورده پول میگیرند. این بیلیاقتی فیلمسازان است که باعث شده این اتفاقات بیفتد.»