kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۵۱۳۰
تاریخ انتشار : ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۹:۳۴
نقش شبه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران-124

نگاهی به اعترافات فتنه‌گران در دادگاه‌های 88




در دو شماره پایانی این مطلب، مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات 88 از نظر مخاطبان می‌گذرد.
متهم: یحیی کیان تاج بخش
قاضی: آقای یحیی کیان تاج‌بخش در جایگاه قرار بگیرند! معاون محترم دادستان، کیفرخواست انفرادی متهم را قرائت کنند!
کیفرخواست
بسم الله الرحمن الرحیم، و لاحول و لا قوهًْ الا بالله العلی العظیم
ریاست محترم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران
الف: هویت متهم
آقای یحیی کیان تاج‌بخش فرزند سیروس، اهل تهران، ساکن تهران، متولد 1340، بازداشت به قرار تأمین بازداشت موقت، دارای پیشینه محکومیت کیفری، شغل آزاد، متأهل.
ب: اتهام متهم: 1- اقدام علیه امنیت کشور از طریق عضویت در شبکه اینترنتی مربوط به «گری سیک» عضو سازمان سیا و عناصر بیگانه در جهت تحریک مردم و آشوب و اغتشاش در انتخابات ریاست جمهوری.
2- جاسوسی و ارتباط با عناصر بیگانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.
3- قبول سمت مشاور بنیاد برانداز سوروس در جهت طراحی براندازی نرم علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران. 4- فعالیت تبلیغاتی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ایجاد شبهة جعل و تقلب در نتیجة انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور. 5- اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه.
ج: مکان دستگیری متهم: تهران.
د: دلایل و مستندات اتهام: 1- گزارش و تحقیقات مرجع امنیتی معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله درخصوص متهم مذکور.
2- اقاریر صریح متهم به ارتکاب بزه‌های انتسابی به شرح مطروحه در پرونده‌ و گردش کار نهایی معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله مبنی بر این‌که متهم صدرالذکر با تحریک و تشویق افراد و گروه‌ها و تجمعات غیرقانونی و ایجاد بلوا اقدام نموده و همچنین در راستای تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق ایراد الفاظ رکیک به مسئولان نظام و خوراک تبلیغاتی برای شبکه‌های خبری بیگانه و رسانه‌های معاند نظام اسلامی را فراهم می‌نمود. ارتباط نامبرده با بنیاد و سازمان‌های بیگانه که اهداف درازمدت آنها تغییر و براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می‌باشد که از جملة آنها بنیاد براندازی سوروس و نهادهای آمریکایی و اروپایی را می‌توان نام برد. متهم مذکور از طریق تلفن و ایمیل با برخی از عناصر بیگانه از جمله دکتر «جیم کوهن» که از عوامل مرتبط در سرویس‌های امنیتی بیگانه بوده ارتباط و همکاری داشته است.
هـ : دلایل قانونی درخواست کیفر و مجازات: اتهامات نامبرده با توجه به مجموع محتویات پرونده و دلایل و مستندات موجود منطبق است با مواد 610، 502، 500 و 618 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 با رعایت مواد 46، 42 و 47 قانون مربوط. بناء علی هذا با توجه به مطالب صدرالذکر و مجموع محتویات پرونده به لحاظ اهمیت موضوع و میزان خسارت وارده به کشور و اعتماد عمومی جامعه و هم‌سویی با رسانه‌های معاند و گروههای مخالف نظام و اخلال شدید در نظم و امنیت جامعه، محاکمه و اشدّ مجازات را برای متهم مذکور درخواست
دارم.
قاضی: آقای تاج‌بخش، ابتدا خودتان را معرفی کنید!
دفاعیات متهم
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، بنده یحیی کیان‌ تاج‌بخش هستم، متولد تهران 1340، فرزند سیروس.
قاضی: اتهامات شما در 5 بند قرائت شد. اگر لازم است تا بند به بند قرائت کنم، اگر نه دفاعیات خودتان را شروع کنید!
تاج‌بخش: ریاست محترم دادگاه، اگر اجازه بدهید یک عرایض کلی دارم که تا وکیل محترم در مورد اتهامات دفاع کنند.
قاضی: بفرمائید!
تاج‌بخش: به نام خدا، سلام عرض می‌کنم به حضار محترم و به ریاست‌محترم دادگاه، قبل از پرداختن به یک بحث کلی در مورد فرآیند براندازی نرم، باید بگویم که اتفاقات اخیر، اغتشاشات اخیر یک اتفاق نبوده، بلکه نتیجه یک برنامه‌ریزی درازمدتی است از سال‌های گذشته، که از زمان پایان جنگ تحمیلی و تأسیس دولت سازندگی با هدف خدشه‌دار ساختن نظام ولایت فقیه و مردم‌سالاری دینی
شروع شد.
جناب آقای ریاست محترم دادگاه، من به علت بزرگ شدن در خارج از کشور [رشد و نمو یافتن با فرهنگ و ادبیات خارج از کشور]، با بعضی جمله‌بندی‌ها شاید نتوانم مطلب را کامل به دادگاه ادا کنم.
قاضی: اشکال ندارد. بفرمائید متوجه می‌شویم.
متهم: بنابراین من از شما عذرخواهی می‌کنم، و هم از این‌که یک مقدار کندتر اگر من صحبت بکنم و فرصت بیشتری برای ادای مطلب اگر اجازه هست به من داده بشود.
قاضی: فرصت به‌اندازه کافی دارید، بفرمایید!
تاج‌بخش: بنده لازم می‌دانم بگویم که من مشاور سابق بنیاد سوروس در ایران بودم که البته دو سال است از بدنة این مجموعه جدا شدم و وظیفة خودم را می‌دانم که بعد از مطالعه بیشتر و برای روشن شدن حقایق و وقایع اخیر من برای روشن کردن مردم ایران، برای پیشبرد منفعت مملکت به بعضی از وقایع اخیر و حقایق بپردازم تا از بروز چنین وقایعی در آینده جلوگیری شود. عرض کردم اغتشاشات اخیر یک اتفاق ناگهانی نبوده، بلکه نتیجة یک برنامه‌ریزی درازمدت بوده که از پایان جنگ تحمیلی شروع شده و هدف این برنامه‌ریزی در واقع حمله و تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی بوده اما با استفاده از انتخابات دورة دهم این پروژة براندازی نرم کلید خورد. اما با هوشیاری مردم، مسئولین و به ویژه مقام معظّم رهبری این پروژة براندازی نرم با استفاده از بهانة انتخابات ناکام ماند و شکست خورد. در این فاصلة کوتاه از محضر دادگاه درخواست می‌کنم تا به برخی از حقایق پرداخته شود تا از بروز چنین وقایعی در آینده جلوگیری شود و به بعضی از این مصادیق و به بعضی از این پیشنهادها پایین‌تر [بعداً] اشاره خواهم کرد. مستحضرید در کشورهایی که آمریکا در آن هنوز حضور رسمی دارد عامل اصلی پیشبرد منافع آمریکا در حوزة تغییر رژیم، وارد کردن دموکراسی غربی یا به لفظ دیگر پروژة براندازی نرم به عهدة یک نهاد به عنوان NED مخفف «صندوق حمایت از دموکراسی» است. اما در کشورهایی مثل ایران که آمریکا در آن حضور رسمی ندارد این برنامه پیشبرد منافع آمریکا از حوزه‌های دیگر پیگیری می‌شود که این حوزه‌ها عبارتند از:
1- حوزه‌های پنهان شامل سرویس‌های اطلاعاتی مثل سیا CIA
2- حوزه‌های نیمه‌پنهان مانند مرکز ویلسون در واشنگتن که از یک سو به سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا وابسته هستند و از سوی دیگر کاملاً با دولت آمریکا در ارتباط هستند و هماهنگ هستند و تحت پوشش فعالیت‌های تحقیقاتی، علمی و سمینارهای دانشگاهی این برنامه‌های براندازی را جلو می‌برند.
و حوزة سوم در این مجموعه، بنیادها و نهادهای کاملا آشکار مثل بنیادهای کارنگی، راکفلر و به ویژه بنیاد سوروس که البته باید به این نکته توجه داشت که تمامی این سه حوزه در شرایط مثل ایران و کشورهای دیگرکه در آن انقلاب‌های رنگی رخ داده، ایفای نقش می‌کنند و به علاوه با همدیگر هماهنگ هستند.
جناب ریاست‌ دادگاه، می‌خواهم بحث کلی این فرآیند براندازی نرم را در 7 لایه یا 7 بُعد تشریح بکنم. که من به ترتیب اینها را می‌شمارم.
1) شناسایی و جذب نخبگان که این شامل شناسایی افراد و نخبگان که علاقه‌مند به همکاری با نهادهای حوزه‌های مختلف آمریکایی و اروپایی همراه هستند.
2) شبکه‌‌سازی و نهاد‌سازی از طریق معرفی پروژه‌های عملیاتی که یکی از این اهداف معرفی پروژه‌ها و وصل کردن نخبگان با توده‌ها است.
3) از طریق کارگاه‌های آموزشی، جزوه‌های مختلف، مطالب، پژوهش، نتایج سمینارها و نشست‌های مختلف، آن شبکه و آن نهاد‌سازی که در واقع شکل این شبکه را می‌سازد، با یک محتوا پر می‌کند که این محتوا همسو و هم‌جهت اهداف درازمدت براندازی است یا حداقل تغییر رژیم به سوی منافع دموکراسی آمریکایی است.
4) در این فرآیند کلی براندازی، حمله به پایه و ستون‌های نظام است که از طریق سه نوع عملیات اجرا می‌شود: الف- از طریق مشروعیت‌زدایی به این معنی که به باورها و اعتقادهای مردم حمله می‌شود و از طریق تضعیف این باورها و اعتقادهای مقدس، پایه‌های نظام تضعیف می‌شود. ب- اعتبارزدایی از طریق ناکارآمد جلوه دادن مسئولین و دولت، آن اعتبار به اصطلاح هم دستگاههای دولتی و هم نظام در چهره‌های مردم کاسته می‌شود، کم می‌شود ضعیف می‌شود. ج- از طریق عملیات اعتمادزدایی که از طریق شایعه‌پراکنی، تهمت زدن و این‌که مسئولین دروغ می‌گویند یا صلاحیت ندارند یا مراجع رسمی کشور صلاحیت برای حتی شمارش آرا و برگزاری انتخابات ندارند با هدف ایجاد تنفر در مردم نسبت به مسئولین و دولت اقدام
می‌شود.
بنابراین از این سه نوع عملیات، هدف سست و تضعیف کردن پایه و ستون‌ها و ارکان نظام است. این 4 پله اوّل فرآیند کلی براندازی نرم در واقع زمینه‌‌سازی است برای رسیدن به یک هدف خاص.
5) دو قطبی ساختن جامعه، ایجاد شکاف بین مردم و جامعه منجر می‌شود که این با هدف جابه‌جایی افکار که در واقع سرمایة اجتماعی سنتی، دینی و مقدس سلب می‌شود و از طریق استفاده از سرمایة اجتماعی مدرن و لیبرال و غربی، تقویت می‌شود و نیروهای در واقع مخالف نظام جذب می‌شوند و با نظام سنتی و مقدس جمهوری اسلامی مقابله می‌کنند.
6) اما می‌رسیم به پلة شش، به پلة نهایی که این مربوط به فرآیند انتخابات است که البته این مسئله انتخابات دو شکل دارد. در شکل اوّل در صورتی که نیروهای ضدنظام و مخالف نظام موفق به پیروزی در انتخابات هستند وارد دولت می‌شوند و از درون حکومت، از استفاده کردن از ابزار قانون به سمت تغییر جامعه و ارزش‌های سنتی حرکت می‌کنند. نمونه چنین حرکتی را ما با آقای گورباچف در روسیه مشاهده کرده‌ایم. اما در صورتی که نیروهای مخالف نظام موفق به پیروزی در انتخابات نمی‌توانند بشوند مجبور به حرکت به پلة نهایی یا
 هفتم.
7) این فرآیند براندازی می‌شوند که این در واقع همان نافرمانی مدنی است که با دعوت کردن مردم برای تجمع در خیابانها، در میادین و شرکت کردن در راهپیمایی‌های غیرقانونی و بدون مجوز که خود این اقدام منجر به اغتشاشات، خشونت و به اصطلاح به هم ریختگی امنیت جامعه می‌شود. هدف فشار آوردن روی نظام است که از طریق غیرقانونی عقب‌نشینی بکند و از این طریق به اصطلاح این جابه‌جایی قدرت شکل بگیرد.