اخلاق فردی و اجتماعی در سبـک زنـدگی اسلامـی
علی قنبریان
با توجه به آیات قرآن، میتوانیم فعل، گفتار، و تقریر رسول اکرم(ص) را برای خودمان سرمشق قرار دهیم. جهان ایدهآل، جهانی اخلاقی است.قرآن نقش مهمی در ساخت جهان اخلاقی دارد. بدون وقوف به اخلاق و تسلّط بر آن نمیتوانیم به جهانی اخلاقی برسیم. از سویی دیگر بسیاری از مسائل و مشکلات جهان امروز اموری غیراخلاقی هستند. از ناهنجاریهای فردی تا رفتارهای مراکز عمومی را میتوان از منظر اخلاق به نقد کشید. پیوند میان اخلاق و قرآن چگونه میتواند باشد؟ اخلاق در قرآن اهمیت والایی دارد. نوشتار حاضر در مقام تبیین آموزههای اخلاقی در قرآن میباشد.
***
1- انواع رابطه
اخلاق فردی و اجتماعی دارای چهار قسم است. از این اقسام با عنوان ارتباطات چهارگانه میتوان نام برد:
الف) اخلاق فردی و عبادی:
1- رابطۀ انسان با خویشتن
۲- رابطۀ انسان با خدا
ب) اخلاق اجتماعی و آداب معاشرت:
1- رابطۀ انسان با اشیا
2- رابطۀ انسان با انسانهای دیگر
این چهار دسته ارتباط در معارف اسلامی وارد شده است مانند: رساله حقوق امام سجاد(ع). ارتباط با خویشتن و خداوند جزء رفتارهای فردی میشود، یعنی هرکسی نسبت به خداوند و خودش وظایفی دارد و فرد خودش هست و خودش یا اینکه خودش هست و خداوند که این رفتار، رفتار فردی انسانهاست و در سطح اجتماع صورت نمیگیرد.
اما در ارتباط با اشیا و انسانهاست که رفتار اجتماعی مطرح میشود. در ارتباط با اشیا و انسانها، انسان مدنیّت و اجتماعیبودنش به ظهور میرسد و چهبسا اگر خود را از تعالیم نجاتبخش دور کند، دچار ناهنجاریهایی شود.
امروزه رابطۀ با اشیا بسیار مهم است زیرا برخی بهعلل گوناگون مانند سرگرمی و مال دنیا، به ایذا و اذیت و کشتن حیواناتِ غیرموذی میپردازند. البته رابطۀ با اشیا مصادیق بسیاری دارد و یکی از مصادیق آن، حقوق حیوانات است.
الگوگیری از منش پیامبر(ص)
در تمامی این چهار ارتباط، میتوانیم پیامبر(ص) را الگوی خود قرار دهیم، زیرا خداوند در قرآن فرموده: مسلّماً برای شما در زندگی، رسولالله الگوی حسنهای است.
(ممتحنه: 6)
یا در آیۀ دیگر خداوند فرموده ای پیامبر تو بر اخلاق عظیمی هستی (قلم: 4). با توجه به این دو آیه، میتوانیم فعل، گفتار، و تقریر رسول اکرم(ص) را برای خودمان سرمشق قرار دهیم. خوشبختانه اعمال، کردار، و گفتار پیامبر(ص) در کتابهای حدیثی مانند: کافی، تهذیب، بحارالانوار، و وافی به دست ما رسیده است و از احادیث و روایاتی که در این کتب آمده است، سیرۀ علمی و عملی پیامبر(ص) و دیگر معصومان(ع) در عبادات و معاشرتها دانسته میشود.
تقوای فردی و اجتماعی
پرورش روح و ضرر نرساندن به آن، با بهکارگیری تقوا ممکن است و برای این منظور فرد بایستی واجبات الهی را انجام داده و از محرمات بپرهیزد. یکی از ملاکها و معیارهای صحت روابط، منطبق بودن اعمال و سکنات، با فضیلتِ تقوا است. در تحقیقی که در آیات قرآن شده است، 237 مرتبه ریشۀ تقوا با مشتقاتش در قرآن به کار رفته است. این تعداد نشانگر اهمیت موضوع است و هرکسی باید سعی کند خود را به این فضیلت متّصف کند تا بتواند به رضای الهی دست
یابد.
برای نمونه به برخی از آیاتی که کلیدواژۀ تقوا در آنها به کار رفته است، اشاره میشود:
«و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمىپذيرد.» (بقره: 48)
«تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد.» (بقره: 189) در این آیه، تقوا سبب فلاح و رستگاری معرفی شده است.
«آرى، كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزکارى پيشه نمايد، (خدا او را دوست مىدارد زيرا) خداوند پرهيزکاران را دوست دارد.» (آلعمران:76) در این آیه تقوا و وفای به عهد و پیمان در کنار هم و با هم به کار رفتهاند و در عبارت بعدی گفته شده که پرهیزکاران محبوب خداوند متعال هستند.
«خدا، تنها از پرهيزکاران مىپذيرد.» (مائده: 27) در این آیه، از لفظ «انّما» استفاده شده است. «انّما» در ادبیات عرب از ادات حصر بوده و متعلق خود را منحصربهفرد میکند. به عبارت دیگر، معنای آیه این است که خداوند از غیر پرهیزکاران و گناهکاران عملی را نمیپذیرد. البته شأن نزول آیه دربارۀ فرزندان حضرت آدم و قبول شدن قربانی هابیل و رد شدن قربانی قابیل است و این آیه را هابیل به برادرش قابیل گفته است. به هرحال طبق اصول و قواعد علم تفسیر، آیه قابلیت تعمیم را دارد.
بنابراین طبق سبک زندگی اسلامی، در امور فردی و اجتماعی رعایت تقوا لازم و بایسته است؛ بهویژه در امور فردی یعنی رابطۀ انسان با خویشتن و خداوند زیرا در اجتماع، وجودِ انسانهای دیگر و در معرض آنها بودن و حیاء از آنها، تأثیرگذار بوده و تا حد زیادی از ارتکاب اعمال ناپسند جلوگیری میکند اما در تنهایی، این عامل وجود ندارد.
الف- اخلاق فردی و عبادی
رابطۀ انسان با خویشتن
ارتباط اول که در سطرهای بالا ذکر شد، ارتباط با خویشتن است. هرکسی باید بیندیشد که نسبت به خویش چه مسئولیتهایی دارد. مهمترین مسئله در این نوع رابطه این است که فرد به خود آسیب نرساند. این موضوع در دو بُعد قابل بررسی است که شامل ضرر نرساندن به روح و جسم
میشود.
ضرر نرساندن به روح با بهکارگیری تقوا ممکن است و برای این منظور فرد بایستی واجبات الهی را انجام داده و از محرمات بپرهیزد.
در ارتباط با ضرر جسمی (که این هم یکی از ارتباطات با خویشتن است) شخص باید از جسمش محافظت کند و نباید به بدنش ضرر رساند. در حدیثی از پیامبر(ص) وارد شده است که هیچ ضرری در دین اسلام وجود ندارد. (محمدبنعلى ابنبابويه (شیخ صدوق)، معانیالاخبار، ص281)
دربارۀ عدم اضرار به جسم، در سورۀ بقره آیۀ ۱۹۵ آمده است: خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید. بنابراین طبق این آیه هر ضرری که انسان به خود وارد کند حرام است. از مصادیق بارز آن خودکشی و طبق نظر برخی از فقها استعمال دخانیات است. علم پزشکی معاصر برای دود قلیان، سیگار و، مشابه آنها زیانهای بسیاری را شناسایی کرده است و بنابر گفتۀ برخی از پزشکان یکی از موارد بسیار مهم در شکلگیری و شیوع سرطان استعمال دخانیات است.
رابطۀ انسان با خدا
یکی از اقسام چهارگانۀ ارتباط که جزء رفتارهای فردی است، ارتباط با پروردگار جهانیان است و هرکسی باید این رابطه را بهنحو ایدهآل داشته باشد زیرا خداوند یکموجود لایتناهی است که قدرت و علم نامحدود دارد و ما در عوض موجودی وابسته و نیازمند هستیم.
عقاید و جهانبینی
در ارتباط با خدا باید در حوزۀ برنامههای اسلام (اخلاقیات، فقه و احکام، عقاید و جهانبینی) آنچه را خداوند اراده کرده و خواسته است، انجام دهیم. در این صورت ارتباطمان با خداوند سامان مییابد. خداوند از ما خواسته به اخلاقیات پایبند باشیم و احکام الهی را اجرا کنیم و همچنین عقاید و جهانبینی صحیحی را اتّخاذ
نماییم.
در ارتباط با عقاید و جهانبینی، مکاتب مختلفی در جهان وجود دارد. این مکاتب عقاید و جهانبینی انسانها را نشانه گرفتهاند مانند مکاتب ایدهآلیسم، لیبرالیسم، پلورالیسم، و پوزیتیویسم. مکتب پوزیتیویسم هنوز هم رایج بوده و طرفدارانی دارد. پوزیتیویستها علوم تجربی را قبول کرده و چندان اعتنایی به علوم غیرتجربی ندارند. اینها مکاتبی هستند که در نقاط مختلف زمین و کشورهای گوناگون رایجند و همسو با جهانبینی اسلامی نیستند. باید عقاید و جهانبینی خودمان را اسلامی کنیم تا ارتباط با خداوند متعال را بهنحو صحیح و مطلوب ساماندهی کنیم. عقاید لازم است تصحیح شود و هر شخصی بدون تقلید و با استدلال آن را بپذیرد.
مر مـرا تقلیـدشـان بر بـــاد داد
که دو صد لعنت بر آن تقلید باد
(جلالالدين محمد بلخى مولوی،مثنوى معنوى، ص183) زیرا تقلید در اصول دین از نظر اسلام حرام است.
اصول عقاید که بین تمامی ادیان آسمانی مشترک است، عبارت است از: توحید، نبوت، و معاد و اصول مذهب که از مختصات شیعه است، امامت و عدالت میباشد. در این نوع ارتباط، اعتقاد به معاد بسیار مهم است. در عقاید لازم است که اعتقاد به معاد و برزخ داشته باشیم و قائل به زندگی مادی صرف نباشیم یا مانند برخی هندیان اعتقاد به تناسخ نداشته باشیم زیرا تصدیق معاد کارکردهای تربیتی بسیار زیادی دارد؛ شاید برای همین است که در آیات بسیاری از قرآن، معاد و زندگی پس از مرگ و رسیدگی به حساب و کتاب مطرح شده است. در سورۀ مؤمنون آیۀ ۹۹ خداوند بحث معاد را مطرح کرده است و میفرماید: زمانی که مرگ یکی از شماها فرا میرسد و وقتی دستش از دنیا کوتاه میشود، میگوید خدایا مرا نمیران شاید بتوانم کار نیکی انجام دهم (مؤمنون: 99) خداوند متعال در ادامۀ آیه میفرماید: برزخ این شخص شروع شده است تا روزی که برانگیخته میشود (مؤمنون:100) در سورۀ مؤمنون آیات ۹۹ تا ۱۰۴ خداوند به مبحث برزخ و آخرت اشاره میکند که جزء اصول دین و جهانبینی ادیان آسمانی است.
فقه و احکام
در حوزۀ احکام و فقه هم اگر بخواهیم رابطۀ خود با خداوند را مستحکم کنیم باید این احکام را بهدرستی انجام دهیم و در عمل به آنها مقید باشیم. در سورۀ نساء آیۀ ۱۰۳ خداوند فرموده نماز وظیفۀ ثابت و معینی برای مؤمنان است. طبق معنای این آیه خداوند حکم فقهی وجوب نماز را از ما خواسته و آن را بر ما لازم کرده است اما حدود و ثغور نماز و کیفیت آن را باید از پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) بیاموزیم. پیامبر(ص) در حدیثی که در بحارالانوار، جلد ۸۲، صفحۀ ۲۷۹ آمده میفرمایند: «نماز به جا آورید همانطوری که میبینید من نماز میخوانم» یا در حدیثی که در شرح لمعۀ شهید ثانی وارد شده، پیامبر فرموده: زمین و خاک محلّ سجده برای من قرار داده شده است (محمدبنالحسن طوسى، الامالی، ص484) و لذا بایستی در سجده به خاک پیشانی بگذاریم. پس در حوزۀ فقه و احکام باید به رفتار معصومین(ع) اقتدا کنیم.
اخلاق و تهذیب نفس
در نکات و امور مربوط به اخلاق و تهذیب نفس، از نقل (آیات و روایات) استفاده میشود. اعمال و منش پیامبر(ص) در قالب روایاتی به ما رسیده است و لازم است که با عمل کردن به آنها، به پیامبر(ص) اقتدا کنیم و مانند او رفتار کنیم. باید سعی کنیم امور اخلاقی را مانند اسوۀ حسنه (پیامبر(ص)) انجام دهیم.
در سورۀ آلعمران آیۀ ۱۵۹ آمده: ای پیامبر اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند. اگر ایشان مهربان و نرمخو نبودند نمیتوانستند اسلام را گسترش دهند. اگر تندمزاج بودند، اصحاب دور شمع وجود ایشان جمع نمیشدند و اسلام در همان مهد خود میماند و از بین میرفت. خداوند در آیۀ ۱۵۹ آلعمران از ایشان بهخاطرِ اخلاقیات نیکو تقدیر میکند و معلوم میشود ایشان رقیقالقلب بودهاند و این نرمخویی در اسلام مورد تأیید است و افراد باید خوشاخلاق باشند.
یاد خدا
ارتباط با خداوند را در قالب یاد خدا هم میتوان مطرح کرد و انسان همواره در طول شبانهروز بایستی به یاد خداوند باشد و مصداق بارز این امر، اقامۀ نماز است.
یکی از الفاظی که دلالت بر یاد خداوند دارد، «ذکر» است. طبق تحقیقات بهعمل آمده، کلمۀ ذکر و مشتقات آن ۲۸۰ مرتبه در قرآن آمده است که ۶۹ مورد آن دربارۀ یاد خداست. آگاه باشید که با یاد خدا قلوب انسانها به آرامش میرسد (رعد: 28) یا در آیۀ دیگری در قرآن داریم چنین آمده است: هرکس از یاد خداوند متعال غافل شود زندگی سختی در دنیا به او میدهیم و روز قیامت هم آن شخص را کور محشور میکنیم (طه:134).
ب- اخلاق اجتماعی و آداب معاشرت
رابطۀ با اشیا
بعد از توضیح ارتباط فردی به دو مدل ارتباط اجتماعی میرسیم: ارتباط با اشیا و ارتباط با انسانها. یکی از حوزههای اخلاق اجتماعی، ارتباط با اشیا است. در اسلام برای ارتباط صحیح با اشیا (اعم از جانداران و غیرجانداران) وظیفههایی تعیین شده است. در ارتباط با اشیا، یکی از فاکتورهای مهم، اسراف و زیادهروی نکردن است. بعضی از افراد جامعه اعتقاد دارند که چون دارایی زیادی دارند، میتوانند در مصرفگرایی افراط کنند اما خداوند از ما خواسته در استفاده از همهچیز اعتدال را رعایت کنیم.
دربارۀ ارتباط انسان با اشیا که رفتار اجتماعی است و همچنین بحث از عدم اسراف، آنچه را که خداوند متعال در این زمینه از ما خواسته اسرافنکردن است. در آیۀ ۲۹ از سورۀ اسراء خداوند متعال میفرماید: هرگز دستت را بر گردنت زنجیر نکن کنایه از اینکه ترک انفاق و بخشش نکن. به عبارت دیگر خداوند به پیامبر| امر میکند، ای پیامبر(ص) در این اموالی که به تو دادهام آنگونه نباشد که ترک انفاق کنی و از طرفی در ادامۀ آیه خداوند میفرمایند: بیش از حدّ هم دست خود را باز نکن (اسراء: 29). به این معنا که در بخشش میانهرو باش. میتوانیم این آیات را به همۀ موارد زندگی تعمیم دهیم و در سبک زندگی خود اعتدال را مدّنظر داشته
باشیم.
رابطۀ با انسانها
به آخرین مقوله که ارتباط با انسانهاست میپردازیم. در اسلام دربارۀ ارتباط با انسانها حقوقی مطرح شده است. بهعنوان یک اصل در معارف شیعی، تجاوز به حقوق دیگران ممنوع شده است. در این نوع ارتباط از ما خواسته شده است که با مردم مدارا کنیم، همانطور که پیامبر(ص) مدارا میکرد.
از پیامبر(ص) نقل شده است که میفرمایند: «ما گروه پیامبران همانگونه که مأموریم واجبات را برپا داریم، مأموریم که با مردم مدارا کنیم». حافظ هم در این زمینه میفرماید:
آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
(شمسالدين محمد حافظ شيرازى، ديوان حافظ، ص198)
این ارتباط را در سه حوزه میتوان مورد بررسی قرار داد: حوزۀ حقوقمالی، حقوق آبرویی و حقوقجانی. طبق آموزههای اسلامی در ارتباط با انسانها باید این سه حقوق را در نظر بگیریم. مال انسانها را غصب نکنیم. آبروی مؤمن مثل خون مؤمن محترم است و با تهمت و غیبت هتک حرمت نکنیم. همچنین جان انسانها محترم است و تعرض به آن ممنوع است. البتّه در مورد سه حقّ مذکور استثنائاتی هم داریم که در کتب فقهی و حقوقی بیان شده است: مانند قصاص و جهاد. به این بیان که اگر کشوری متعرض خاک کشور اسلامی شود و آن را مورد هجوم اقلیمی و فرهنگی قرار دهد، باید از کشور و جان و مال خود دفاع کنیم و شریعت هم به ما اجازه
میدهد.