kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۴۶۲۰
تاریخ انتشار : ۲۵ فروردين ۱۴۰۰ - ۲۰:۰۸

چه کسی لیاقت مسئولیت دارد؟




فرزاد جهان‌بین
پیش از بحث در مورد‌اشخاص و اینکه چه کسی برای پست‌های حکومتی چون ریاست‌جمهوری مناسب است باید ابتدائاً پرسید که آن پست و جایگاه چه ویژگی‌هایی دارد و بر اساس آن ویژگی‌ها، چه شایستگی‌هایی باید مورد توجه قرار گیرد. در حقیقت، با استخراج این مختصات است که می‌توان به دنبال تعیین فرد درست و صالح بود و عکس این موضوع و راه را نمی‌توان در پیش گرفت. امیر مومنان (علیه‌السلام) در خطبه سوم نهج‌البلاغه در بیانِ در مسند قدرت و حکومت قرار گرفتن خلیفه اول، از عبارت «تَقَمَّصَهَا» استفاده کرده و نقد می‌کنند که  به جای اینکه افراد متناسب با اندازه پیراهن انتخاب شوند، پیراهن را با اندازه افراد تنظیم می­‌کنند.
در جایی از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) منقول است، هر کس از میان گروهی فردی را به کاری بگمارد در حالی که فردی بهتر از او در میان آنان وجود داشته باشد، به خدا، پیامبر و مردم خیانت کرده است. بایستی فراتر از افراد به شاخص‌ها و مختصات آن مسئولیت توجه نموده و اصل را بر این گذاشت. این در حالی است که بعضا این روند به عکس طی می­شود؛ این ورود وارونه به حیطه عرضه افراد برای قدرت، نتایج منفی‌ زیادی به بار آورده است. اگر این ملاک‌ها برجسته شوند و اصل بشوند، بسیاری از افراد جرأت ورود به این عرصه را نخواهند داشت و بسیاری از آسیب‌های آن نیز از بین می‌رود. حضرت در بیانی چنین می‌آورند: «... ثُمَّ اُنْظُرْ إِلَى أُمُورِ عُمَّالِکَ وَ اِسْتَعْمِلْهُمْ اِخْتِبَاراً وَ لاَ تُوَلِّهِمْ أُمُورَکَ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّ اَلْمُحَابَاةَ وَ اَلْأَثَرَةَ جِمَاعُ اَلْجَوْرِ وَ اَلْخِیَانَةِ (نک: نهج‌البلاغه، نامه 53). در این بیان، حضرت تاکید می­‌کنند به خاطر اینکه کسی را می‌شناسید و یا آن فرد از جریان و اطراف شما است، او را به کار نگیرید چرا که این به کارگیری از روی دوستی و دلبخواهی، خیانت است و باید به تجربه، حیا، تقدم در اسلام و... نگاه کرد. بر این اساس، این سؤال قابل طرح است که برای اینکه فردی در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی چون ریاست‌جمهوری را به دست بگیرد، باید واجد چه ویژگی‌ها و شاخص‌هایی باشد. این یادداشت بر آن است تا به طور مشخص به این سؤال پاسخ دهد.
1- اعتقاد به مبانی، اصلی حاکم بر تمام ویژگی‌ها
این ویژگی و شاخص وجود دارد که شرط ورود به این فرایند است و به نوعی بر سایر ویژگی‌ها حکومت می‌نماید و بدون دارا بودن آن، اصل ماجرا منتفی می‌گردد. اعتقاد کامل به نظام اسلامی و مبانی انقلاب اسلامی و فاصله‌گذاری کامل و شفاف با گفتمان‌های معارض با نظام اسلامی، شرط لازم ورود به این میدان است به گونه‌­ای که سایر ویژگی‌ها در مرتبه  بعد از آن قرار دارند. حضرت در توصیه‌ای به جناب مالک‌اشتر (رحمهًْ‌الله علیه) در موضوع انتخاب وزیر این‌گونه سفارش می‌کنند؛ کسانی را انتخاب نما که بیشترین گرایش را به تو دارند و کمترین گرایش را به غیر تو دارند. (وَ أَحْنَى عَلَیْکَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَیْرِکَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِکَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِکَ وَ حَفَلاَتِکَ) (نهج‌البلاغه، نامه 53). باید توجه داشت که ضمیر مخاطب (کَ) در این عبارت نورانی، تخاطب شخصی نیست، چرا که در جایی دیگر حضرت محبت و دوستی شخصی را در انتصابها مذمت کرده­‌اند. لذا، همان گونه که ذکر شد منظور از این ضمیر مخاطب در این بیان، نه «تو» بلکه «گفتمان تو» است. بنابراین، نگاه نویسنده بر آن است که این موضوع، یک محور و عنصر اولی است که شرط ورود افراد در این فرایند است.
2- قدرت و توانایی
«أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ اَلنَّاسِ بِهَذَا اَلْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اَللَّهِ فِیهِ» عنصر دیگری که از بیانات حضرت استفاده می­شود، قدرت و توانایی فرد بر انجام آن مسئولیت است. لذا، نه تنها قوی بودن بلکه قوی­ترین و تواناترین بر این کار بودن، باید به عنوان یک شاخص و ملاک در نظر گرفته شود.
3- علم و دانش
«...فَإِنَّ أَوْلَى اَلنَّاسِ بِأَمْرِ هَذَا اَلْأُمَّةِ قَدِیماً وَ حَدِیثاً أَقْرَبُهَا مِنَ اَلرَّسُولِ وَ أَعْلَمُهَا بِالْکِتَابِ وَ أَفْقَهُهَا فِی اَلدِّینِ ...»؛ شاخص سوم، که در این عبارت و نیز عبارت پیشین حضرت به چشم می­‌خورد، موضوع علم و دانش در حوزه تخصصی است؛ در این جا نیز با استفاده از عبارت «اعلمهم»، بر این موضوع تأکید فرموده­‌اند که عالم‌ترین برای این کار انتخاب شود. اهمیت این موضوع در بیان نورانی امام صادق (علیه‌السلام) نیز به وضوح دیده می­شود جایی که می­فرمایند فرقی نمی­‌کند که کار را به خائن واگذار نمایم یا به ناشی.
4- تجربه
عنصر چهارم در بیان امیر مومنان علیه‌السلام، تجربه است. فرمود «فاستعملهم اختبارا!»؛ واژه اختبار بیانگر به کارگیری از روی آزمایش و منتج از یک سابقه و کارآزمایی است. بدین ترتیب، شناخت گذشته فرد و سابقه فعالیتهای او و نتایج و پیامدهای آنها، عنصری مهم در تشخیص درستی یک انتخاب است.
5- حُسن تدبیر
پنجمین ویژگی، داشتن تدبیر است. حضرت در بیانی مهم چهار عامل را باعث دگرگونی شرایط و ضرر به احوال ملک و ملت می‌دانند که یکی از آنها سوء تدبیر است.
6- قاطعیت
قاطع بودن در هنگام تصمیم‌گیری، عنصر ششمی است که در بیان حضرت برجسته شده است. امیر مؤمنان علیه‌السلام در بیانی در توصیف رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند: «...  أَرْسَلَهُ دَاعِیاً إِلَى اَلْحَقِّ وَ شَاهِداً عَلَى اَلْخَلْقِ فَبَلَّغَ رِسَالاَتِ رَبِّهِ کَمَا أَمَرَهُ لاَ مُتَعَدِّیاً وَ لاَ مُقَصِّراً وَ جَاهَدَ فِی اَللَّهِ أَعْدَاءَهُ وَ لاَ وَانِیاً وَ لاَ نَاکِلاً...» (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۶ : ۳۰). این بیان به قوت و عدم ضعف ایشان در ابلاغ رسالت الهی‌اشاره می‌کند. در جای دیگر نیز می‌فرمایند: «وَ لَعَمْرِی مَا عَلَیَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ اَلْحَقَّ، وَ خَابَطَ اَلْغَیَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لاَ إِیهَانٍ.» (بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم‌السلام ، ج۲۹ : ۴۶۴) عبارت «مِنْ إِدْهَانٍ وَ لاَ إِیهَانٍ» بیانگر آن است که نرمش، سازش و سستی نبایستی در مبارزه با مخالفان حق وجود داشته باشد. هرچند این بیان به عدم نرمش و سستی در برخورد با مخالفان حق‌اشاره دارد، اما نشان می­‌دهد در امور مهم، قاطعیت و عدم تزلزل، عنصر مهم موفقیت است.
7- شجاعت
هفتمین شاخصه، شجاعت است؛ فردی که در این جایگاه قرار می‌گیرد، نباید ترسو باشد. این شجاعت هم در بیان حرف حق است و هم در برابر دشمنان است. اساسا افراد ترسو توانایی اتخاذ تصمیمات درست را ندارند، چرا که در اثر ترس، نظام محاسباتی آنها مختل شده است. باید توجه داشت که مقصود امیر مؤمنان از شجاعت در این بیان، امری بین جُبن و تهوّر است. بدین معنا که بی‌گدار به آب زدن یا بی‌توجه به اقتضائات خود یا جامعه را در معرض خطر قرار دادن مراد حضرت از شجاعت نیست. چه اینکه عقل، نیز چنین مشی‌ای را تأیید نمی­‌کند.
8- پشتکار
ویژگی هشتم، دوری از تنبلی و داشتن روحیه جهادی است؛ امیر مؤمنان علیه‌السلام دربیان نورانی خود می‌فرمایند: «لاَ تَتَّکِلْ فِی أُمُورِکَ عَلَى کَسْلاَنٍ!» (غرر الحکم و درر الکلم، ج۱ : ۷۴۵) به آدم تنبل و سست کار را واگذار نکنید. روشن است که چنین توصیه‌­ای ارشاد به حکم عقل است.
9- ساده‌ زیستی
عنصر نهم، ساده زیستی است. زیست ساده در زمره عموم یا پایین‌ترین سطوح مردم، از واجبات یک کارگزار در حکومت اسلامی است. روایت اخنف بن قیس از سیره امیر مؤمنان علیه‌السلام به خوبی گویای این مطلب است. او چنین نقل می‌­کند که نزد امیر مؤمنان علیه‌السلام بودم که هنگام افطار شد. ایشان در خواست کرد و برایشان سفره مهره و موم شده‌­ای آوردند. رسیدم داخل آن چیست، فرمود، نان جو. عرض کردم، پرسیدی کسی از تو آن را بگیرد یا نسبت به مصرف آن بخل بورزد که اینگونه مهر و مومش کرده‌­ای؟ فرمود، نه اینگونه نیست، ترسیدم که حسن و حسین -علیهما السلام- آن را با روغنی نرم کنند. پرسیدم، مگر کار حرامی است؟ فرمود: نه حرام نیست، اما بر ائمه حق واجب است که در زندگی خود پایین‌ترین سطوح مردم را الگوی خود قرار دهند. با توجه به عبارت «و لکن یجب علی ائمه العدل» روشن می­شود که ساده‌زیستی از فرائض یک کارگزار است نه از فضایل او. به نظر می­‌رسد مراد حضرت ضرورت انتخاب کارگزار از طبقه مستضعف نیست، بلکه مقصود اصلی نداشتن خوی‌اشرافی است. به عنوان نمونه وقتی فرد در مسئولیتی قرار گرفت بایستی خانه‌اش را جابه جا کند و زندگی‌اش را  با عموم جامعه همخوان و هماهنگ سازد.
10- فروتنی در مقابل مردم
ویژگی دهم، از مردم بودن و تواضع در مقابل مردم است. حضرت در بیانی فرمودند: «فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ عَلَى مَا أَهَمَّکَ وَ اِخْلِطِ اَلشِّدَّةَ بِضِغْثٍ مِنَ اَللِّینِ وَ اُرْفُقْ مَا کَانَ اَلرِّفْقُ أَرْفَقَ وَ اِعْتَزِمْ بِالشِّدَّةِ حِینَ لاَ تُغْنِی عَنْکَ إِلاَّ اَلشِّدَّةُ وَ اِخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَنَاحَکَ وَ اُبْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ آسِ بَیْنَهُمْ فِی اَللَّحْظَةِ وَ اَلنَّظْرَةِ وَ اَلْإِشَارَةِ وَ اَلتَّحِیَّةِ حَتَّى لاَ یَطْمَعَ اَلْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ وَ لاَ یَیْأَسَ اَلضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ وَ اَلسَّلاَمُ .» (نهج‌البلاغه، نامه  46) ایشان در این بیانات تاکید می­‌کنند که هیچ‌گاه بر مردم منت نگذار و بگذار مردم حرف خود را با تو راحت مطرح کنند و بین تو و آنها حجاب و حائلی نباشد.
11- بصیرت
ویژگی مهم دیگر «عمق بینی و ژرف‌نگری» است. دو تعبیر «نظر» و «بصر» در این زمینه در بیان مولی به چشم می­‌خورد. بَصَر نگاه عمیق و همه‌جانبه است. فرد باید بتواند در شرایط فتنه‌گون که حق و باطل آمیخته­‌اند، جانب حق را بشناسد و در آن سو بایستد. این موضوع را می‌توان از بررسی سابقه افراد و از نوع نگاههای آنها به دست آورد.