بازی با آتش در شرق اوکراین (نگاه)
سید محمد امینآبادی
بحران اوکراین این روزها دوباره سرباز کرده است.جدال بین غربگرایان و روسگراها در این کشور از زمان فروپاشی شوروی و استقلال این جمهوری وجود داشت اما سال 2014 و به دنبال سرنگونی «ویکتور یانوکوویچ» رئیسجمهور وقت اوکراین و فرار وی به مسکو وارد مرحله جدیدی شد. روسیه این جابهجایی قدرت را که با حمایت کامل آمریکا و اروپا اتفاق افتاد کودتا نامید و تحرکات خود را در شرق اوکراین برای حفاظت از منافع خود آغاز کرد. همزمان برخی مناطق این کشور مثل کریمه که اکثریت روسی داشتند خواستار پیوستن به روسیه شدند.سرانجام در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ (25 اسفند 1392)یک همهپرسی توسط دولت شبه جزیره کریمه از مردم این منطقه برای پیوستن به روسیه برگزار شد و ۸۱ درصد واجدان شرایط در این انتخابات شرکت کردند و بیش از ۹۶ درصد به الحاق این شبه جزیره به روسیه رأی مثبت دادند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در روز ۱۸ مارس 2014(27 اسفند 1392) رسماً سند الحاق کریمه به روسیه را امضا کرد و کریمه را جزء جداییناپذیر روسیه خواند.الحاق کریمه به روسیه، خواسته یا ناخواسته توقعی را در میان دیگر روستبارهای شرق اوکراین در الحاق آنان به روسیه، ایجاد نمود. آرزویی که پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین و جدا افتادن این مناطق از سرزمین مادری (روسیه)، در میان آنان پرورش یافته بود. از آن زمان تاکنون این مناطق شاهد درگیری بین نیروهای دولتی و جداییطلبان بوده است.
پس از یک دوره نسبتاً طولانی آرامش اخیراً آتش بس بین نیروهای دولتی اوکراین و جمهوریهای خودخوانده «لوهانسک» و «دونتسک» در شرق اوکراین نقض شده و این مناطق دوباره ناآرام شده است. طی روزهای آخر اسفندماه منطقه «دونتسک » در شرق این کشور شاهد درگیری بین جداییطلبان و نیروهای دولتی بود. همزمان با افزایش تنشها دولت روسیه نیز حضور نظامی خود را در مناطق مرزی با اوکراین تقویت کرد، روسیه همچنین اعلام کرد در مرزهایش با اوکراین دست به رزمایش نظامی خواهد زد و خبرگزاریها نیز از اعزام بیش از ۱۵ هزار نیروی نظامی روسیه به این منطقه خبر دادند و همین مسئله کافی بود تا حساسیت آمریکا و اتحادیه اروپا دوباره تحریک شود. به دنبال این مسئله جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، روز شنبه(۱۴ فروردین) در تماس تلفنی با «ولودیمیر زلنسکی» همتای اوکراینی خود تاکید کرد در «مقابل ادامه تهاجم روسیه در منطقه دونباس و کریمه، حمایت آمریکا از حاکمیت و تمامیت اراضی اوکراین بیدریغ خواهد بود». همزمان وزرای خارجه و دفاع آمریکا نیز به روسیه هشدار دادهاند که «دست از تهدید و ارعاب علیه اوکراین بردارد».پنتاگون همچنین اعلام کرده در پی افزایش تنشها و تهاجمات روسیه، وضعیت هشدار را در مراکز استقرار نیروهای نظامی آمریکا در اروپا افزایش داده است. «جوزپ بورل»، هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز بار دیگر بر پشتیبانی کامل این اتحادیه از اوکراین تاکید کرده است. «بورل» اعلام کرد که« اتحادیه اروپا از مبارزه دولت اوکراین علیه شورشیان مورد حمایت روسیه در شرق این کشور حمایت و پشتیبانی میکند».در مقابل مقامات روسیه نیز هشدار دادهاند اگر غرب در اوکراین مداخله نظامی کند، جنگی «ویرانگر» درخواهد گرفت. «دمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین نیز اعلام کرده که اگر آمریکا به اوکراین نیروی نظامی ارسال کند، روسیه مجبور به پاسخ خواهد بود.
اوکراین به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برای روسیه، اروپا و آمریکا ذاتاً یک کشور بینالمللی است. سال 1994میلادی، «برژینسکی» گفته بود: «روسیه بدون اوکراین دیگر امپراتوری به حساب نمیآید». به همین دلیل آمریکا طی دوران بعد از جنگ سرد به شدت در تلاش بوده است تا کنترل اوکراین را به دست بگیرد. از سوی دیگر همانگونه که از میان رفتن نفوذ روسیه در اوکراین موجب کمرنگ شدن هویت اروپایی روسیه میشود، عدم گرایش کیف به سمت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی غربی نیز سبب مسدود شدن نفوذ آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه اروپای شرقی میشود. اوکراین مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین، به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه، تا بدانجاست که «برژینسکی» از آن کشور به عنوان «ترن سیاست منطقهای پس از گسترش اتحادیهی اروپا» یاد میکند. با عدم نفوذ اتحادیه اروپا در این کشور، اوکراین نه تنها میتواند سدی بزرگ در برابر برنامههای درازمدت اتحادیه اروپا و ناتو در زمینه گسترش به سمت شرق باشد، بلکه این مسئله ممکن است نقش و نفوذ روسیه را در مسائل اروپای شرقی پررنگتر کند به لحاظ اقتصادی نیز اوکراین محل ترانزیت 80 درصد گاز طبیعی و 75 درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است.
اما نکته بسیار مهمی که در کشمکش آمریکا و اروپا با روسیه بر سر اوکراین وجود دارد توجه به وزن خطوط قرمز و همچنین ظرفیت و توان عملیاتی طرفین است. دولت کنونی اوکراین باید تلاش کند تنشها با روسیه را بر سر مناطق جداییطلب شرق این کشور کنترل کند چرا که در صورت تشدید تنشها، این اوکراین است که بازنده این میدان خواهد بود. اوکراین در همسایگی روسها قرار دارد و مقامات کرملین هرگز اجازه نمیدهند منافع حیاتیشان در خارج نزدیک خود قربانی بازیهای اروپا و آمریکا شود. از سوی دیگر اروپا از چنان ظرفیتی برخوردار نیست که در صورت بروز جنگ بین روسیه و اوکراین قادر به پاسخگویی به موقع و متناسب در مقابل ماشین جنگی قدرتمند روسیه باشد. در مورد آمریکا نیز بسیار بعید است که اوکراین از چنان ارزش و اهمیت فوقالعادهای برخوردار باشد که دولت آمریکا حاضر باشد به خاطر این کشور وارد جنگ با روسها شود. آمریکا اگر میتوانست و تمایل داشت با روسیه بر سر اوکراین وارد درگیری نظامیشود این کار را سال 2014 و زمانی که روسها مقابل چشم غربیها «کریمه» را به خاک خود ملحق کردند انجام میداد، دولت اوکراین باید به این نکته متوجه باشد که حمایتهای آمریکا و اروپا در مقابل روسیه تنها به حمایت سیاسی و کمکهای محدود اقتصادی و نظامی و ارسال چند صد سرباز یا کارشناس نظامی محدود خواهد بود و این حمایتها و کمکها نیز در زمان بروز بحران کوچکترین سدی در مقابل روسها نخواهد بود. به همین دلیل به نظر میرسد اگر آمریکا و اروپا بر آتشی که دوباره در شرق اوکراین شعلهور شده است؛ بدمند شعلههای این آتش تنها و تنها دولت اوکراین را خواهد سوزاند و موجبات تسلط بیش از پیش روسها بر اوکراین را فراهم خواهد کرد