مراتب حضور
واژه حضور بارها در آیات قرآنی به اشکال گوناگون به کار رفته است.(بقره، آیات 133 و 180؛ نساء، آیات 8 و 18 و آیات دیگر) از مهمترین کاربردهای آن، حضور اعمال انسانی در روز قیامت است.(آل عمران، آیه 130؛ تکویر، آیه 14)
واژه حضور در برابر غایب به کار میرود. انسان میبایست خود را در محضر خداوند بداند. این مفهوم از حضور را میتوان از واژگان دیگری چون شهید به دست آورد. پس مفهوم شهود با مفهوم حضور نزدیک است. علم حضوری را بر همین اساس علم شهودی گفته اند؛ زیرا حاضر و مشهود آدمی است. از آیات قرآنی به دست میآید که انسان باید بداند خداوند شاهد اوست و او در برابر خداوند حاضر است.(حج، آیه 17)
البته حضور واقعی آن است که انسان از آن چیز غافل نباشد؛ زیرا برخی از چیزها در برابر انسان حاضر است ولی انسان از آن غافل است. از این رو، گاهی هر دو حاضرند و از هم غفلت ندارند؛ گاهی یکی حاضر و دیگری غایب است.
حضور عندی و حضور لدنی
از مهمترین مراتب حضور میتوان به حضور عندی و حضور لدنی اشاره کرد. در ادبیات عربی، عندی به معنی نزد من و لدنی پیش من است. گاه انسان کتابی دارد، ولی در کتابخانه اش است. در این صورت میگوید: عندی کتاب فلان، فلان کتاب در نزدم است؛ اما این بدان معنا نیست که آن را الان در اختیار دارد، بلکه در کتابخانه اش است. اما گاهی میگوید: کتاب فلان لدی ؛ فلان کتاب در پیش من است و الان در اختیارم است.
البته از آنجایی افزایش مبانی کلمه موجب افزایش معنا و تشدید مفهومی آن میشود، وقتی لدنی گفته میشود، این حضور چیز در نزد شخص، تشدید و تقویت میشود. پس وقتی گفته میشود: لدنی، یعنی این حضور و نزد او بودن بسیار قوی و شدید است.
حضور عندی، حضور لدنی دو مرتبه از مراتب حضور است که حضور لدنی قویتر و شدیدتر است.
حضور عندی موسی و لدنی خضر
حضور حضرت موسی(ع) در پیشگاه خداوند یک حضور عندی است؛ یعنی او در محضر خداست، اما حضور خضر(ع) یک حضور لدنی و محضر خدابودن است بدون هیچ واسطه و اضافی.
از اینروست که خداوند از خضر(ع) به عنوان کسی یاد میکند که بیواسطه از علم لدنی خداوند بهرهمند است. بر همین اساس، کارهایی که انجام میدهد از مقام لدنی الهی است، در حالی کارهای حضرت موسی(ع) از مقام عندی الهی است.(علمناه من لدنا علما ؛ کهف، آیه 65)
حضرت خضر(ع) به سبب همین جایگاه است که قتلی انجام میدهد و نوجوانی را میکشد و جانش را میگیرد(کهف، آیه 74)؛ او در این مقام همانند فرشتگانی عمل میکند که مامور جان گیری و همانند ملک الموت و عزرائیل است؛ زیرا ولی الله است و وقتی در این مقام جان میگیرد گویی ملک الموت یا خدا جان شخص را گرفته است؛ زیرا ولیالله در مقام لدنی، عین الله و یدالله است و وقتی تیری میاندازد، خداوند به دست او تیری میافکند و او تنها واسطه است چنانکه ملک الموت یا فرشتگان گیرنده جانها، واسطه هستند.(انفال، آیه 17)