اخبار ویژه
ترور شخصیت استیضاح کنندگان تقلید افراطیون از حلقه انحرافی
رفتار آمیخته با بداخلاقی و غوغاسالاری برخی عناصر مؤثر دولت علیه روند قانونی استیضاح وزیر علوم در مجلس، رفتار افراطی حلقه انحرافی از جمله در ماجرای استیضاح وزیر رفاه دولت سابق را تداعی میکند.
بهمن ماه سال 91 احمدینژاد با همکاری برخی از اطرافیان تلاش کرد با حاشیهسازی و تند کردن فضا، صورت مسئله استیضاح شیخالاسلام را گم کند و به نظر میرسد هم اکنون برخی اعضای دولت و حامیان آنها در صدد تکرار ماجرای مشابهی هستند. اتهام پراکنی بیسند و مدرک علیه نمایندگان استیضاح کننده و زیر سؤال بردن بورسیه 3 هزار نفر بدون ارائه اسم فردی خاص یا سند روشن در حالی است که وزارت علوم یکبار - چند ماه پیش- به خاطر ارتکاب همین بداخلاقی و رفتار غیر قانونی مجبور به عذرخواهی از بورسیهشدگان گردید.
در همین زمینه سایت الف در تحلیلی نوشت: در آستانه استیضاح وزیر علوم، رسانههای دولت علیه استیضاح کنندگان بسیج شدهاند. برخی از این افشاگری با شدت و غلظت کمتر توسط رسانههای رسمی نظیر خبرگزاریهای دولتی و برخی دیگر با افتراهای حیرتانگیز و الفاظ تند در فضای غیر رسمیتر نظیر شبکههای اجتماعی، وایبر و واتسآپ، در حال انتشار است.
الف میافزاید: این رفتار دولت، بیش از هر چیز، رئیس سابق دولت را در خاطرهها زنده میکند. جایی که هر وقت عملکرد سؤال برانگیز اطرافیانش مورد اعتراض نمایندگان مجلس یا رقبای سیاسیاش قرار میگرفت، متقابلاً معترضان را به فساد، متهم میکرد یا درباره فسادهای محیرالعقول، افشاگریهای موهوم میکرد تا به 3 هدف برسد.
1- همه منتقدان و معترضان به خود را بطور غیرمستقیم در معرض اتهام فساد قرار میداد. 2- با درست کردن گردوغبار، رفتار سؤال برانگیز اطرافیانش را در اذهان کم اهمیت میکرد یا از موضوعیت میانداخت. 3- برای همه منتقدان و مخالفان خود خط و نشان میکشید که انتقاد و اعتراض، چه هزینههای سنگینی میتواند داشته باشد.
الف تصریح میکند: این روش ناهنجار که استفاده از اهرمهای نظارتی مجلس درباره مسئولان اجرایی را پرهزینه میسازد، متأسفانه در استیضاح آقای فرجی دانا با شدت در حال استفاده است اما لازم است دولتمردان محترم پاسخ دهند اگر از تخلف و پارتیبازی و ویژهخواری مسئولان دولت سابق یا نمایندگان مجلس، اسنادی در اختیار داشتند، چرا تاکنون رو نکردهاند؟ چرا بجای تحویل اسناد خود به دادگاه و شکایت از متخلفان، به افشاگریهای رسانهای روی آوردهاند؟ و بالاخره اینکه، این روشها در مبارزه با فساد، آیا فقط برای احمدینژاد بد است؟
یادآور میشود به دنبال خط و نشان کشیدن معاون پارلمانی دولت برای مجلسیها، دیروز نیز اکبر ترکان مدعی شد، اگر استیضاح فرجی دانا رأی بیاورد، وزیر پیشنهادی بعدی از جنس فرجی دانا خواهد بود.
خودش خورده و برده خودش هم جواب دادگاه را بدهد!
یک عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) علت سکوت اصلاحطلبان درباره دادگاه مهدی هاشمی را فاش کرد.
با وجود برگزاری 3 جلسه از دادگاه مهدی هاشمی، تاکنون چهرهها و شخصیتهای اصلی جناح تندروی اصلاحطلب هیچ دفاعی از وی به عمل نیاوردهاند و سکوت محسوسی بر این جریان حاکم است.
به گزارش رجانیوز، این عضو گروهک سازمان مجاهدین انقلاب که در دیدار با برخی مرتبطین شهرستانی خود سخن میگفت، در پاسخ به سؤال آنها مبنی بر اینکه چرا مواضع اصلاحطلبان از مهدی هاشمی حمایت نمیکنند، گفت: «تصمیم ما این است که به این موضوع نزدیک نشویم. این پرونده مملو از اتهامات اقتصادی بسیار جدی است که دفاع از آن به معنای نوشیدن جام زهر از سوی اصلاحطلبان است».
وی با اشاره به بخشهایی از اتهاماتی که به وی وارد است، گفت: «پرونده سنگینی برای او درست کردهاند. مهدی هاشمی هیچ وقت اصلاحطلب نبوده. همیشه کار خودش را میکرده و ما مجبور شدهایم هزینه کارهایش را بدهیم.»
وی در تشریح جزئیات موضوع گفته است: «اتهامات اقتصادی او سنگین است. خب چرا اصلاحطلبان باید خود را در چنین چیزی شریک کنند. مگر چیزی به ما رسیده است»؟
این عضو شاخص سازمان مجاهدین در ادامه با تبیین این موضوع که اصلاحطلبان اکنون در مرحله ریکاوری و بازگشت به فضای سیاسی کشور و بازسازی سرمایه اجتماعی خود هستند، تاکید کرده است که همراه شدن با مهدی هاشمی و دفاع از او میتواند کل پروژه نوسازی جریان اصلاحات را نابود کند.
گفتنی است اتهاماتی نظیر پولشویی 5 میلیاردی و سوءاستفاده از بیتالمال و استفاده از اموال دولتی برای فتنهانگیزی از جمله اتهامات مهدی هاشمی است.
فهرست هزینههای گزاف در مذاکراتی که چیزی عاید ایران نکرد
«هیچ یک از روشها و نرمشهای دولت در قبال آمریکا جواب نداد و باید دید تیم مذاکرهکننده با چه سرمایهای به دور بعدی مذاکرات میرود».
این تحلیل را وبسایت دیپلماسی ایرانی - وابسته به صادق خرازی- و از قول سفیر سابق ایران در چین منتشر کرد. حسین ملائک در این تحلیل خاطر نشان میکند: شواهد زیادی حاکی از آن است که نباید در نوامبر آینده انتظار تحول خاصی در پرونده هستهای را داشت. سیاست خارجی کشور در طول سال گذشته با هدف بازسازی روابط با کشورهای بزرگ استراتژی حل مسئله اتمی را برگزید. تمرکز زیادی بر روی «حل این مسئله» گذاشته شد و با امضای برنامه اقدام مشترک با دولتهای 5+1 در آبان سال گذشته خوشحالیهایی را باعث گردید «سرمایه» زیادی به کار گرفته شد. از تبریک اعیاد یهودیان و یا محکومیت هلوکاست تا ملاقاتهای کاری و غیرکاری با مقامات آمریکایی چه از طریق روابط مستقیم و یا مذاکرات غیرمستقیم. تلفن مستقیم دو رئیسجمهور و یا پخش فیلمهای تبلیغاتی از مقامات رسمی که مواضع عادلانه ایران را تشریح میکردند.
نویسنده خاطر نشان میکند: این تاکتیک حتی به صورت پیچیدهتری با تاخیر در تبریک پیروزی «بشار اسد» در انتخابات اخیر سوریه توسط مقامات سیاسی مسئول و یا حتی عدم تحرک بسیار مشهود و موضعگیریهای تاخیردار در درگیری اخیر اسرائیل و غزه به کار گرفته شد. به طوری که مواضع سیاسی رئیس مجلس که گویی سکاندار سیاست خارجی منطقهای ایران است در موضوعات فوق به نحو بارزی جلوتر از مقامات اجرایی و سیاست خارجی حرکت میکرد.
دیپلماسی ایرانی میافزاید: این استراتژی حتی با اعلام مواضع گاه به گاه برخی از وزرا علیه چین و روسیه ( که صرفنظر از مواضع نه چندان هماهنگ آنها نسبت به ایران قطعا در جبهه مخالف ما قرار ندارند) و حتی در موضوع اوکراین با حمایت از اروپا در مقابل روسیه میتوانست بیان عمیقتری از لایههای «دیپلماسی» دستاندرکاران سیاست را نشان دهد. این مواضع خطرناک در بدترین شکل میتوانست و میتواند به آنان دید سیاسی جدیدتری را القاء نماید که برای آینده تاریخ ایران منافعی را بار نخواهد کرد.
دیپلماسی ایرانی ادامه میدهد: به هر صورت تقریبا هیچ یک از این روشها تاثیری بر پرونده هستهای نداشت و نشان داد که ماهیت آن پرونده چیز دیگری فراتر از تعداد سانتریفیوژ و یا بازی با واحد غنیسازی است... حال قبل از آن که اردوی دیگری در یکی از کشورهای اروپایی زده شود سوال این است که تیم مذاکرهکننده با کدام آورده سیاسی میخواهد مذاکره را به نتیجه برساند.
این وبسایت از وزارت خارجه خواست نقش فعال سابق در منطقه را احیا کند.
روایت یک اصلاحطلب از خطای محاسباتی روحانی در مذاکرات
یکی از گردانندگان سابق روزنامه حامی دولت اذعان کرد تصور طیف متبوع وی نسبت به مذاکرات هستهای نسنجیده و عاقلانه نبود.
«فرزانه-ر» که تا چندی پیش دبیر سیاسی روزنامه شرق بود و هماکنون در خارج کشور به سر میبرد، ضمن ارائه «چند توصیه به رئیسجمهور» نوشت: سخنان اخیر رئیسجمهور پیرامون مخالفان مذاکرات هستهای و به جهنم رفتن آنها در شأن رئیسجمهوری نبود که جریان اصلاحطلبی تخممرغهای خود را در سبد او چیده تا شاید ناجی کشور شود.
وی در روز آنلاین مینویسد: شاید چند توصیه کارساز باشد و فشار موجهای آینده را کاهش دهد. هرچند حسن روحانی همه سازمان دولت خود را بر این پایه طراحی و آغاز کرد که در یک آینده قابل دسترس همین رئیسجمهور، مذاکرات هستهای به سرانجام میرسد و تحریمها پایان مییابد، شواهد بسیاری حاکی است که چنین تصوری از مذاکرات هستهای عاقلانه نبود و حتی ممکن است با نتایج معکوسی مواجه شود.
در ادامه این تحلیل آمده است: حسن روحانی در محاسبه زمانبندی شش ماهه یا سه ساله مذاکرات یک خطای استراتژیک مرتکب شد. زیرا غرب از نابودی همه تاسیسات هستهای ایران به صورت یک جا، حتی یک گام کوتاه نمیآید و طرف ایرانی پذیرش چنین شروطی برایش دشوار است. بر همین اساس، ضرورت اندیشیدن به فردایی که احتمالا به دهها دلیل، مذاکرات به فرجام نرسد، امری حیاتی است.
عضو پیشین شورای سردبیری روزنامه شرق خاطرنشان کرد: بیتردید کش آمدن مذاکرات هستهای از ششماه به یک سال و بعد تاخیر 4 ماهه برای رایزنی بیشتر و به احتمال بسیار زیاد ادامه یافتن آن در تمام دوران ریاستجمهوری حسن روحانی معضلی است که در معادلات دولت مورد محاسبه قرار نگرفته بود. شاید بدترین رخداد سه سال آینده، پایان ریاستجمهوری حسن روحانی در شرایطی باشد که نه تحریمها برداشته شده و نه اندکی توسعه سیاسی محقق شده باشد. مثل برق و باد یک سال و یک ماه از ریاستجمهوری روحانی گذشت و با همان سرعت سه سال آینده از راه میرسد که ممکن است از راه نرسیده از دست رفته باشد.
دشنام به منتقدان دولت کدام گره را از کار روحانی باز میکند؟
«فایده مشخص سخنان آقای روحانی چیست جز خنک کردن دل موافقانش؟ آیا اوبا دشنام سیاسی میتواند پیروز شود؟».
این مطلب را حسین قاضیان از نظریهپردازان خارجنشین حزب مشارکت عنوان کرد. وی که مدتها با عباس عبدی در تیم نظرسنجی آینده همکاری داشته مینویسد: ما به رئیس جمهور رأی نمیدهیم تا معلم اخلاق یا مجسمه ادب باشد یا برای ما به شیوایی سخنوری کند یا فلسفه ببافد و حرفهای قشنگ بزند.ما به او رأی میدهیم تا کارهایی را انجام دهد که برعهده یک رئیس جمهور است. بنابراین نقد او هم باید بر پایه انتظاری باشد که از یک رئیس جمهور داریم. به همین دلیل، نقد من بر سخن رئیس جمهور نیز نه جنبه اخلاقی داشت نه مبنای ادبی یا فلسفی یا روشنفکرانه یا آرمان گرایانه. بلکه پایهای کاملاً سیاسی، کارکردگرایانه و سودانگارانه داشت و دارد. اساس استدلال من کاملاً مبتنی بود بر خردورزی سیاسی، یعنی سنجش سود و زیان یک عمل سیاسی معین.
وی میافزاید: منطق نقد سخن رئیس جمهور بر این اساس استوار است که رئیس جمهور در وهله اول سیاستمدار است.
رئیس جمهور لازم نیست دانشمند باشد و یا فیلسوف تا خردمند به حساب بیاید. خرد سیاسی در اینجا یک خرد کاملاً عملی و بلکه عملیاتی است.
اگر رئیس جمهور نتواند سود و زیان عمل خود را (که شامل گفتارش هم میشود) به درستی بسنجد، یا متوجه نباشد که با وسیلهای معین به هدف مورد نظرش نمیرسد، رئیس جمهور خردمندی نیست، گیرم دانشمندی والاقدر باشد یا معلم اخلاقی برجسته یا استاد ادبیات و اسوه ادب. به همین دلیل ملاک رئیس جمهور خوب بودن هم نه این است که او مؤدب باشد. نه این است که حال مخالفان را بگیرد و جگر موافقانش را حال بیاورد، نه این است که یک سره اهل مدارا باشد یا یک سره اهل جدل. مهم این است که مؤدب بودن یا نبودنش، مثل مخالفان حرف زن یا نزدنش و مداراگری یا تندی و درشتیاش برای هدف سیاسی مورد نظرش سودمند باشد یا دست کم زیانش بیش از سود آن نباشد.
وی ادامه میدهد: اما ببینیم سخن اخیر آقای روحانی در مقام رئیس جمهور تا چه اندازه خردمندانه بوده، یعنی به سود او تمام خواهد شد. رئیس جمهور در خطاب به مخالفانش از زبانی تند و آمیخته به طعنه و دشنام سیاسی استفاده کرده است. اما آیا رئیس جمهور قادر است به این روال ادامه دهد؟ آیا میتواند در این بازی پیروز شود؟ آیا گلهای زدهاش در این بازی از گلهایی که خواهد خورد کمتر خواهد بود؟
در ادامه این نوشته که در فیسبوک منتشر شد خاطرنشان شده است: مهمتر از همه اینها، فایده «مشخص» سخنان آقای روحانی چیست جز خنک کردن دل موافقانش؟ آیا این دل خنکی به پیامدهایش (=قیمت این سخن) میارزد. آیا آقای روحانی قرار است عمل مشخصی انجام دهد که نیاز به چنین سخنانی برای پشتیبانی از آن عمل دارد؟ یا فقط این کار به مثابه گشودن جبههای فرعی است و افزایش هزینههای اقدامات بعدی رئیس جمهور؟ پاسخ به پرسشهایی از این دست است که نشان میدهد سخنان آقای روحانی تا چه اندازه از منظر خرد سیاسی عملی قابل دفاع است. هر چند اگر این سنجش از منظر سیاست دموکراتیک انجام گیرد، حساب آقای روحانی خیلی سنگینتر خواهد شد.
از سوی دیگر وبسایت جرس که توسط شماری از اصلاحطلبان متواری اداره میشود، در تحلیل عصبانیت اخیر روحانی نوشت: تقریباً سه ماه تا پایان مهلت در نظر گرفته شده برای رسیدن به توافق جامع میان ایران و قدرتهای جهانی درباره برنامه هستهای باقی مانده است و خبرهای منتشر شده از محافل دیپلماتیک حکایت از باقی ماندن اختلافهای جدی میان طرفین دارد. برهمین اساس یکی از فرضیهها این است که روحانی با هدف به عقب راندن منتقدان و باز کردن فضایی بیشتر برای خود دست به حمله لفظی بیسابقه علیه آنها زده است. در تحلیلی دیگر این سخنان به واکنشی عصبی ناشی از فشار روانی تقلیل یافته است. کسانی که سخنان روحانی را از این زاویه انگیزهخوانی میکنند بیشتر بر این باورند که او سودی از قبال بیان این سخنان نخواهد کرد بلکه منتقدان را علیه خود بسیج میکند.
جرس مینویسد: تحلیل دیگر حاکی از این است که روحانی در آستانه سفرخود به نیویورک برای شرکت در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواسته است اراده و جدیت خود را برای رسیدن به توافق جامع بر سر برنامه هستهای هم به رخ منتقدان داخلی خود بکشد و هم به طرفهای مذاکره کننده این پیام را بفرستد که دولت علیرغم فشارها برای رسیدن به توافق آمادگی دارد. فرضیه تا حدودی بدبینانه دیگر این است که روحانی به جهت ناکامی دربرآورده ساختن بسیاری از وعدههای انتخاباتیاش راهی جز فرار به جلو ندیده و با حمله به منتقدان درصدد کسب محبوبیت میان حامیان بوده است.
رفتار آمیخته با بداخلاقی و غوغاسالاری برخی عناصر مؤثر دولت علیه روند قانونی استیضاح وزیر علوم در مجلس، رفتار افراطی حلقه انحرافی از جمله در ماجرای استیضاح وزیر رفاه دولت سابق را تداعی میکند.
بهمن ماه سال 91 احمدینژاد با همکاری برخی از اطرافیان تلاش کرد با حاشیهسازی و تند کردن فضا، صورت مسئله استیضاح شیخالاسلام را گم کند و به نظر میرسد هم اکنون برخی اعضای دولت و حامیان آنها در صدد تکرار ماجرای مشابهی هستند. اتهام پراکنی بیسند و مدرک علیه نمایندگان استیضاح کننده و زیر سؤال بردن بورسیه 3 هزار نفر بدون ارائه اسم فردی خاص یا سند روشن در حالی است که وزارت علوم یکبار - چند ماه پیش- به خاطر ارتکاب همین بداخلاقی و رفتار غیر قانونی مجبور به عذرخواهی از بورسیهشدگان گردید.
در همین زمینه سایت الف در تحلیلی نوشت: در آستانه استیضاح وزیر علوم، رسانههای دولت علیه استیضاح کنندگان بسیج شدهاند. برخی از این افشاگری با شدت و غلظت کمتر توسط رسانههای رسمی نظیر خبرگزاریهای دولتی و برخی دیگر با افتراهای حیرتانگیز و الفاظ تند در فضای غیر رسمیتر نظیر شبکههای اجتماعی، وایبر و واتسآپ، در حال انتشار است.
الف میافزاید: این رفتار دولت، بیش از هر چیز، رئیس سابق دولت را در خاطرهها زنده میکند. جایی که هر وقت عملکرد سؤال برانگیز اطرافیانش مورد اعتراض نمایندگان مجلس یا رقبای سیاسیاش قرار میگرفت، متقابلاً معترضان را به فساد، متهم میکرد یا درباره فسادهای محیرالعقول، افشاگریهای موهوم میکرد تا به 3 هدف برسد.
1- همه منتقدان و معترضان به خود را بطور غیرمستقیم در معرض اتهام فساد قرار میداد. 2- با درست کردن گردوغبار، رفتار سؤال برانگیز اطرافیانش را در اذهان کم اهمیت میکرد یا از موضوعیت میانداخت. 3- برای همه منتقدان و مخالفان خود خط و نشان میکشید که انتقاد و اعتراض، چه هزینههای سنگینی میتواند داشته باشد.
الف تصریح میکند: این روش ناهنجار که استفاده از اهرمهای نظارتی مجلس درباره مسئولان اجرایی را پرهزینه میسازد، متأسفانه در استیضاح آقای فرجی دانا با شدت در حال استفاده است اما لازم است دولتمردان محترم پاسخ دهند اگر از تخلف و پارتیبازی و ویژهخواری مسئولان دولت سابق یا نمایندگان مجلس، اسنادی در اختیار داشتند، چرا تاکنون رو نکردهاند؟ چرا بجای تحویل اسناد خود به دادگاه و شکایت از متخلفان، به افشاگریهای رسانهای روی آوردهاند؟ و بالاخره اینکه، این روشها در مبارزه با فساد، آیا فقط برای احمدینژاد بد است؟
یادآور میشود به دنبال خط و نشان کشیدن معاون پارلمانی دولت برای مجلسیها، دیروز نیز اکبر ترکان مدعی شد، اگر استیضاح فرجی دانا رأی بیاورد، وزیر پیشنهادی بعدی از جنس فرجی دانا خواهد بود.
خودش خورده و برده خودش هم جواب دادگاه را بدهد!
یک عضو سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) علت سکوت اصلاحطلبان درباره دادگاه مهدی هاشمی را فاش کرد.
با وجود برگزاری 3 جلسه از دادگاه مهدی هاشمی، تاکنون چهرهها و شخصیتهای اصلی جناح تندروی اصلاحطلب هیچ دفاعی از وی به عمل نیاوردهاند و سکوت محسوسی بر این جریان حاکم است.
به گزارش رجانیوز، این عضو گروهک سازمان مجاهدین انقلاب که در دیدار با برخی مرتبطین شهرستانی خود سخن میگفت، در پاسخ به سؤال آنها مبنی بر اینکه چرا مواضع اصلاحطلبان از مهدی هاشمی حمایت نمیکنند، گفت: «تصمیم ما این است که به این موضوع نزدیک نشویم. این پرونده مملو از اتهامات اقتصادی بسیار جدی است که دفاع از آن به معنای نوشیدن جام زهر از سوی اصلاحطلبان است».
وی با اشاره به بخشهایی از اتهاماتی که به وی وارد است، گفت: «پرونده سنگینی برای او درست کردهاند. مهدی هاشمی هیچ وقت اصلاحطلب نبوده. همیشه کار خودش را میکرده و ما مجبور شدهایم هزینه کارهایش را بدهیم.»
وی در تشریح جزئیات موضوع گفته است: «اتهامات اقتصادی او سنگین است. خب چرا اصلاحطلبان باید خود را در چنین چیزی شریک کنند. مگر چیزی به ما رسیده است»؟
این عضو شاخص سازمان مجاهدین در ادامه با تبیین این موضوع که اصلاحطلبان اکنون در مرحله ریکاوری و بازگشت به فضای سیاسی کشور و بازسازی سرمایه اجتماعی خود هستند، تاکید کرده است که همراه شدن با مهدی هاشمی و دفاع از او میتواند کل پروژه نوسازی جریان اصلاحات را نابود کند.
گفتنی است اتهاماتی نظیر پولشویی 5 میلیاردی و سوءاستفاده از بیتالمال و استفاده از اموال دولتی برای فتنهانگیزی از جمله اتهامات مهدی هاشمی است.
فهرست هزینههای گزاف در مذاکراتی که چیزی عاید ایران نکرد
«هیچ یک از روشها و نرمشهای دولت در قبال آمریکا جواب نداد و باید دید تیم مذاکرهکننده با چه سرمایهای به دور بعدی مذاکرات میرود».
این تحلیل را وبسایت دیپلماسی ایرانی - وابسته به صادق خرازی- و از قول سفیر سابق ایران در چین منتشر کرد. حسین ملائک در این تحلیل خاطر نشان میکند: شواهد زیادی حاکی از آن است که نباید در نوامبر آینده انتظار تحول خاصی در پرونده هستهای را داشت. سیاست خارجی کشور در طول سال گذشته با هدف بازسازی روابط با کشورهای بزرگ استراتژی حل مسئله اتمی را برگزید. تمرکز زیادی بر روی «حل این مسئله» گذاشته شد و با امضای برنامه اقدام مشترک با دولتهای 5+1 در آبان سال گذشته خوشحالیهایی را باعث گردید «سرمایه» زیادی به کار گرفته شد. از تبریک اعیاد یهودیان و یا محکومیت هلوکاست تا ملاقاتهای کاری و غیرکاری با مقامات آمریکایی چه از طریق روابط مستقیم و یا مذاکرات غیرمستقیم. تلفن مستقیم دو رئیسجمهور و یا پخش فیلمهای تبلیغاتی از مقامات رسمی که مواضع عادلانه ایران را تشریح میکردند.
نویسنده خاطر نشان میکند: این تاکتیک حتی به صورت پیچیدهتری با تاخیر در تبریک پیروزی «بشار اسد» در انتخابات اخیر سوریه توسط مقامات سیاسی مسئول و یا حتی عدم تحرک بسیار مشهود و موضعگیریهای تاخیردار در درگیری اخیر اسرائیل و غزه به کار گرفته شد. به طوری که مواضع سیاسی رئیس مجلس که گویی سکاندار سیاست خارجی منطقهای ایران است در موضوعات فوق به نحو بارزی جلوتر از مقامات اجرایی و سیاست خارجی حرکت میکرد.
دیپلماسی ایرانی میافزاید: این استراتژی حتی با اعلام مواضع گاه به گاه برخی از وزرا علیه چین و روسیه ( که صرفنظر از مواضع نه چندان هماهنگ آنها نسبت به ایران قطعا در جبهه مخالف ما قرار ندارند) و حتی در موضوع اوکراین با حمایت از اروپا در مقابل روسیه میتوانست بیان عمیقتری از لایههای «دیپلماسی» دستاندرکاران سیاست را نشان دهد. این مواضع خطرناک در بدترین شکل میتوانست و میتواند به آنان دید سیاسی جدیدتری را القاء نماید که برای آینده تاریخ ایران منافعی را بار نخواهد کرد.
دیپلماسی ایرانی ادامه میدهد: به هر صورت تقریبا هیچ یک از این روشها تاثیری بر پرونده هستهای نداشت و نشان داد که ماهیت آن پرونده چیز دیگری فراتر از تعداد سانتریفیوژ و یا بازی با واحد غنیسازی است... حال قبل از آن که اردوی دیگری در یکی از کشورهای اروپایی زده شود سوال این است که تیم مذاکرهکننده با کدام آورده سیاسی میخواهد مذاکره را به نتیجه برساند.
این وبسایت از وزارت خارجه خواست نقش فعال سابق در منطقه را احیا کند.
روایت یک اصلاحطلب از خطای محاسباتی روحانی در مذاکرات
یکی از گردانندگان سابق روزنامه حامی دولت اذعان کرد تصور طیف متبوع وی نسبت به مذاکرات هستهای نسنجیده و عاقلانه نبود.
«فرزانه-ر» که تا چندی پیش دبیر سیاسی روزنامه شرق بود و هماکنون در خارج کشور به سر میبرد، ضمن ارائه «چند توصیه به رئیسجمهور» نوشت: سخنان اخیر رئیسجمهور پیرامون مخالفان مذاکرات هستهای و به جهنم رفتن آنها در شأن رئیسجمهوری نبود که جریان اصلاحطلبی تخممرغهای خود را در سبد او چیده تا شاید ناجی کشور شود.
وی در روز آنلاین مینویسد: شاید چند توصیه کارساز باشد و فشار موجهای آینده را کاهش دهد. هرچند حسن روحانی همه سازمان دولت خود را بر این پایه طراحی و آغاز کرد که در یک آینده قابل دسترس همین رئیسجمهور، مذاکرات هستهای به سرانجام میرسد و تحریمها پایان مییابد، شواهد بسیاری حاکی است که چنین تصوری از مذاکرات هستهای عاقلانه نبود و حتی ممکن است با نتایج معکوسی مواجه شود.
در ادامه این تحلیل آمده است: حسن روحانی در محاسبه زمانبندی شش ماهه یا سه ساله مذاکرات یک خطای استراتژیک مرتکب شد. زیرا غرب از نابودی همه تاسیسات هستهای ایران به صورت یک جا، حتی یک گام کوتاه نمیآید و طرف ایرانی پذیرش چنین شروطی برایش دشوار است. بر همین اساس، ضرورت اندیشیدن به فردایی که احتمالا به دهها دلیل، مذاکرات به فرجام نرسد، امری حیاتی است.
عضو پیشین شورای سردبیری روزنامه شرق خاطرنشان کرد: بیتردید کش آمدن مذاکرات هستهای از ششماه به یک سال و بعد تاخیر 4 ماهه برای رایزنی بیشتر و به احتمال بسیار زیاد ادامه یافتن آن در تمام دوران ریاستجمهوری حسن روحانی معضلی است که در معادلات دولت مورد محاسبه قرار نگرفته بود. شاید بدترین رخداد سه سال آینده، پایان ریاستجمهوری حسن روحانی در شرایطی باشد که نه تحریمها برداشته شده و نه اندکی توسعه سیاسی محقق شده باشد. مثل برق و باد یک سال و یک ماه از ریاستجمهوری روحانی گذشت و با همان سرعت سه سال آینده از راه میرسد که ممکن است از راه نرسیده از دست رفته باشد.
دشنام به منتقدان دولت کدام گره را از کار روحانی باز میکند؟
«فایده مشخص سخنان آقای روحانی چیست جز خنک کردن دل موافقانش؟ آیا اوبا دشنام سیاسی میتواند پیروز شود؟».
این مطلب را حسین قاضیان از نظریهپردازان خارجنشین حزب مشارکت عنوان کرد. وی که مدتها با عباس عبدی در تیم نظرسنجی آینده همکاری داشته مینویسد: ما به رئیس جمهور رأی نمیدهیم تا معلم اخلاق یا مجسمه ادب باشد یا برای ما به شیوایی سخنوری کند یا فلسفه ببافد و حرفهای قشنگ بزند.ما به او رأی میدهیم تا کارهایی را انجام دهد که برعهده یک رئیس جمهور است. بنابراین نقد او هم باید بر پایه انتظاری باشد که از یک رئیس جمهور داریم. به همین دلیل، نقد من بر سخن رئیس جمهور نیز نه جنبه اخلاقی داشت نه مبنای ادبی یا فلسفی یا روشنفکرانه یا آرمان گرایانه. بلکه پایهای کاملاً سیاسی، کارکردگرایانه و سودانگارانه داشت و دارد. اساس استدلال من کاملاً مبتنی بود بر خردورزی سیاسی، یعنی سنجش سود و زیان یک عمل سیاسی معین.
وی میافزاید: منطق نقد سخن رئیس جمهور بر این اساس استوار است که رئیس جمهور در وهله اول سیاستمدار است.
رئیس جمهور لازم نیست دانشمند باشد و یا فیلسوف تا خردمند به حساب بیاید. خرد سیاسی در اینجا یک خرد کاملاً عملی و بلکه عملیاتی است.
اگر رئیس جمهور نتواند سود و زیان عمل خود را (که شامل گفتارش هم میشود) به درستی بسنجد، یا متوجه نباشد که با وسیلهای معین به هدف مورد نظرش نمیرسد، رئیس جمهور خردمندی نیست، گیرم دانشمندی والاقدر باشد یا معلم اخلاقی برجسته یا استاد ادبیات و اسوه ادب. به همین دلیل ملاک رئیس جمهور خوب بودن هم نه این است که او مؤدب باشد. نه این است که حال مخالفان را بگیرد و جگر موافقانش را حال بیاورد، نه این است که یک سره اهل مدارا باشد یا یک سره اهل جدل. مهم این است که مؤدب بودن یا نبودنش، مثل مخالفان حرف زن یا نزدنش و مداراگری یا تندی و درشتیاش برای هدف سیاسی مورد نظرش سودمند باشد یا دست کم زیانش بیش از سود آن نباشد.
وی ادامه میدهد: اما ببینیم سخن اخیر آقای روحانی در مقام رئیس جمهور تا چه اندازه خردمندانه بوده، یعنی به سود او تمام خواهد شد. رئیس جمهور در خطاب به مخالفانش از زبانی تند و آمیخته به طعنه و دشنام سیاسی استفاده کرده است. اما آیا رئیس جمهور قادر است به این روال ادامه دهد؟ آیا میتواند در این بازی پیروز شود؟ آیا گلهای زدهاش در این بازی از گلهایی که خواهد خورد کمتر خواهد بود؟
در ادامه این نوشته که در فیسبوک منتشر شد خاطرنشان شده است: مهمتر از همه اینها، فایده «مشخص» سخنان آقای روحانی چیست جز خنک کردن دل موافقانش؟ آیا این دل خنکی به پیامدهایش (=قیمت این سخن) میارزد. آیا آقای روحانی قرار است عمل مشخصی انجام دهد که نیاز به چنین سخنانی برای پشتیبانی از آن عمل دارد؟ یا فقط این کار به مثابه گشودن جبههای فرعی است و افزایش هزینههای اقدامات بعدی رئیس جمهور؟ پاسخ به پرسشهایی از این دست است که نشان میدهد سخنان آقای روحانی تا چه اندازه از منظر خرد سیاسی عملی قابل دفاع است. هر چند اگر این سنجش از منظر سیاست دموکراتیک انجام گیرد، حساب آقای روحانی خیلی سنگینتر خواهد شد.
از سوی دیگر وبسایت جرس که توسط شماری از اصلاحطلبان متواری اداره میشود، در تحلیل عصبانیت اخیر روحانی نوشت: تقریباً سه ماه تا پایان مهلت در نظر گرفته شده برای رسیدن به توافق جامع میان ایران و قدرتهای جهانی درباره برنامه هستهای باقی مانده است و خبرهای منتشر شده از محافل دیپلماتیک حکایت از باقی ماندن اختلافهای جدی میان طرفین دارد. برهمین اساس یکی از فرضیهها این است که روحانی با هدف به عقب راندن منتقدان و باز کردن فضایی بیشتر برای خود دست به حمله لفظی بیسابقه علیه آنها زده است. در تحلیلی دیگر این سخنان به واکنشی عصبی ناشی از فشار روانی تقلیل یافته است. کسانی که سخنان روحانی را از این زاویه انگیزهخوانی میکنند بیشتر بر این باورند که او سودی از قبال بیان این سخنان نخواهد کرد بلکه منتقدان را علیه خود بسیج میکند.
جرس مینویسد: تحلیل دیگر حاکی از این است که روحانی در آستانه سفرخود به نیویورک برای شرکت در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواسته است اراده و جدیت خود را برای رسیدن به توافق جامع بر سر برنامه هستهای هم به رخ منتقدان داخلی خود بکشد و هم به طرفهای مذاکره کننده این پیام را بفرستد که دولت علیرغم فشارها برای رسیدن به توافق آمادگی دارد. فرضیه تا حدودی بدبینانه دیگر این است که روحانی به جهت ناکامی دربرآورده ساختن بسیاری از وعدههای انتخاباتیاش راهی جز فرار به جلو ندیده و با حمله به منتقدان درصدد کسب محبوبیت میان حامیان بوده است.