kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۰۶۵۳
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۰:۲۱

قیام برای خدا؛ تنها موعظه الهی



  مهدی جبرائیلی تبریزی
با بررسی مستندات و بیانات و پیام‌های حضرت امام خمینی(ره) به این نتیجه می‌رسیم که ایشان تنها آیه‌ای که از آغاز تا فرجام انقلاب و تا پایان عمر مبارکشان برآن تأکید فراوان کرده است، آیه 46 سوره سبا است :«قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَهًٍْ أَنْ تَقُومُوا لِلهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا»؛ بگو: شما را تنها به يك چيز اندرز مى‏دهم و آن اينكه: دو نفر دو نفر يا يك نفر يك نفر براى خدا قيام
كنيد.
 این موعظه قرآنی را می­‌توان به‌عنوان شاه‌بیت بیانات و بیانیه‌­های ایشان در طول قیام و انقلاب تلقی کرد.
از این سند می­‌توان به عنوان سندآغازین و منشور راهبردی انقلاب اسلامی نام برد. محتوای این سند بر بستر یک موعظه و یک دستورالعمل جامع قرآنی شکل گرفته است. طبق آن، پیامبراکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) مأمور می­‌شود که مردم را به موعظه‌ای یگانه دعوت کند؛ اینکه به صورت دو نفر دو نفر یا یک نفریک نفر برای خدا قیام کنند. در این آیه شریفه «إِنَّما» برحصر(یعنی فقط) و تعبیر «واحدهًْ» برنفی تعدد دلالت دارد و بطور واضح می‌فهماند که بهترین و مهم‌ترین موعظه الهی از بین تمام مواعظ در منطق قرآن، «قیام‌لله» است.
حضرت امام این موعظه را موعظه جامع و جاوید قرآن معرفی می‌کنند: «این جمله‌ مبارکه‌ کوتاه، جامع سعادت دنیا و آخرت و متضمن تمام مواعظ پیامبران‌‌ ‌‌عظیم­‌الشأن و اولیای بزرگواراست. خداوند تعالی ما را موفق فرماید در به کار بستن آن».(صحیفه امام ، ج۱۵، ص۳۴۶).
شأن نزول آیه
در شأن نزول آیه کریمه از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که فرمودند: «منافقان به رسول خدا گفتند: آیا براى خداوند بعد از فرائض و واجباتى که بیان داشته است، چیز دیگرى باقى‌مانده است که به ما نگفته باشد و خیال ما از این حیث راحت باشد و بدانیم که از فرائض و دستورات چیز دیگرى فروگذار نشده است؟ درجواب آنها این آیه نازل شد و منظور از واحده در آیه شریفه موضوع ولایت است»(الكافي؛ ج‏1؛ ص420).
از امام صادق(ع) نقل شده است: «منظور از واحدهًْ در آیه شریفه، ولایت است. راوی گوید: به امام گفتم چگونه چنین چیزى ممکن است؟ فرمود: وقتى که رسول خدا(ص) على(ع) را به ولایت منصوب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» در این میان مردى برخاست و از روى طعنه گفت: محمد، هر روز موضوع تازه‌­اى را براى ما عنوان می‌کند و الآن قصد کرده که اهل­‌بیت خود را بر گردن‌هاى ما سوار کند و آنان را مالک ما قرار دهد، سپس این آیه نازل شد و بعد پرسیدند مراد از مثنى در آیه
چیست؟
فرمود: مراد از«مثنى» اطاعت پیامبراکرم(ص) و اطاعت امیرالمؤمنین على(ع) و مقصود از «فرادى» درآیه اطاعت از امامان از نسل آن دو مى­باشد، سپس امام فرمود: به خدا قسم منظور از این آیه شریفه، چیزى غیراز این موضوعات نیست»(بحارالأنوار؛ ج‏23؛ ص391).
جلوه‌های گوناگون قیام برای خدا
از نظر تفسیری سه رویکرد کلی در مورد آیه کریمه وجود دارد:
قیام سیاسی- اجتماعی
براساس مسلمات دینی، قیام اجتماعی مهم‌ترین شأن نبوت و امامت است. این ادعا را با شواهد قرآنی و روایی زیادی می­‌توان اثبات کرد.
حضرت امام حسین(ع) در منطقهًْ ‌البیضه خطاب به سپاهیان حربن یزید ریاحی فرمود: «هان ‌ای مردم! همانا رسول خدا فرمود: هرکه فرمانروایی ستمگر ببیند که حرام‌های خدا را حلال می‌شمرد، پیمان خدا را می‌شکند، با سنت رسول خدا مخالفت می‌کند، میان بندگان خدا با گناه و تجاوز رفتار می‌کند و با کردار و گفتار خود بر او نشورد، برخداست که اورا در جایگاه(پست و عذاب‌آور) آن ستمگر درآورد» (بحارالأنوار؛ ج‏44؛ ص382).
از این منظر قیام در این آیه، ماهیتی اجتماعی و سیاسی دارد. امام خمینی درکتاب ولایت‌فقیه این نظریه را مطرح کرده­‌اند. از نظر ایشان خداوند همه عالمیان را به خیزش اجتماعی و سیاسی دعوت کرده­ است(زندگی معنوی، فعالی، ج1، ص 34).  
حضرت امام قیام برای خدا را تنها راه اصلاح جهان عنوان کرده که آن، فلسفه بعثت همه انبیای الهی بوده است.
ایشان راه وصول به معرفت و مقاصد الهی را «قیام‌لله» معرفی می‌کند؛ قیامی که زیر بنای معرفتی و تربیتی و زمینه‌ساز تحقق آرمان‌های الهی در جامعه است: ‌«‌برای خدا قیام کنید...،‌‌ از تمام موعظه‌ها خدای تبارک و تعالی‌‌ ‌‌انتخاب کرده این یک موعظه را: ‌‌یعنی همین یکی را من موعظه‌‌ ‌‌می‌­کنم، چون همه چیز تو اینجاست... همه چیز در قیام‌لله است.‌‌ ‌‌قیام‌لله معرفت‌الله می‌آورد. قیام‌لله فدایی برای الله می‌آورد. قیام‌لله فداکاری برای اسلام‌‌ ‌‌می‌آورد. همه چیز دراین قیام‌لله است و لهذا تنها موعظه‌ای که انتخاب کرده خدای‌‌ ‌‌تبارک و تعالی از بین موعظه‌ها، همین موعظه است که اجتماعی‌‌ ‌‌و انفرادی قیام‌لله بکنید. انفرادی برای وصول به معرفت‌الله، اجتماعی برای وصول به‌‌ ‌‌مقاصدالله»‌.(صحیفه امام، ج۱۸، ص۱۲۵).
ایشان پیرامون آثار اجتماعی خودخواهی می‌نویسند: «خودخواهى و ترک قیام براى خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهاى اسلامى را زیر نفوذ دیگران درآورده. قیام براى منافع شخصى است که روح وحدت و برادرى را در ملت اسلامى خفه کرده. قیام براى نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طورى از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتى شهوت­‌پرست پشت میزنشین شدند. قیام براى شخص است که یک نفر مازندرانى بی‌سواد را بر یک گروه چندین میلیونى چیره مى­کند که حَرْث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند. قیام براى نفع شخصى است که الآن هم چند نفر کودک خیابان گرد را درتمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام براى نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتى کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام براى خود است که موقوفات مدارس و محافل دینى را به رایگان تسلیم مشتى هرزه­‌گرد بی‌شرف کرده و نَفَس از هیچ­کس در نمى­آید. قیام براى نفس است که چادر عفت را از سر زن‌هاى عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جارى است و کسى بر علیه آن سخنى نمى­گوید....قیام براى خود است که مجال به بعضى از این وکلاى قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هرچه مى­خواهد بگوید و کسى نفس نکشد». (صحیفه امام ، ج‏1، ص 21- 23).
براین اساس ارکان قیام (انگیزه، برنامه و رهبری)را این آیه این گونه بیان کرده است: کلمه «لِله» به اخلاص درانگیزه و نیت ‌اشاره دارد. کلمه «بِصاحِبِكُمْ» به وجود رهبری صالح و کلمه «تَتَفَكَّرُوا» بیانگر وجود فكر و برنامه در قیام است. توضیح اینکه «حركت‏ها و انقلاب‏هايى كه براى خدا نباشد و برخاسته از عقده‏ها و هوس‏ها و براى كسب ثروت باشد به جايى نمى‏رسد. اگر انقلاب همراه با فكر و برنامه جامع نباشد و يا رهبر الهى همراه و مصاحب با انقلابيون نباشد به نتيجه‏اى نمى‏رسد و بقا و بركاتى نخواهد داشت»(تفسير نور، ج‏9، ص 459).
قیام فکری
برخی از مفسران ماهیت قیام را فکری معرفی می‌­کنند. طبق این دیدگاه، مقصود خداوند در این آیه این است که؛ مردم،من شما را به یک چیز موعظه می‌­کنم؛ برخیزید و فکر کنید. به تعبیر دیگر یعنی قیام فکری داشته باشید. اندیشیدن در مورد بنیادی‌­ترین سؤالات بشر که همان توحید، معاد و نبوت است، فکرکنید.
مرحوم علامه طباطبائی می­‌نویسد: «به ايشان بگو: من شما را به موعظتى وصيت مى‏كنم و آن اين است كه بى سر و صدا و جدا جدا، براى خاطر خدا قيام كنيد و در گوشه‏اى به فكر فرو رويد، چون در تنهايى، فكر بهتر كار مى‏كند»(ترجمه الميزان، ج‏16، ص 586).
قیام درونی و باطنی(عرفانی)
قیام در این آیه به معنای قیام درونی است. بدین معنا که به لحاظ باطنی و درونی بپا خیزید. این به معنای تحول درونی است. براین اساس خدا می‌­فرماید: من شما را فقط به یک چیز دعوت کرده‌­ام: «در خود تحول ایجاد کنید»(زندگی معنوی، فعالی، ج1، ص 37).  
باتوجه به شأن نزول آیه، دیدگاه اول را باید جامع­ترین دیدگاه دانست. چراکه مهم‌ترین شأن ولایت همان «قیام برای خدا» در بعد اجتماعی است.
علی(ع) در شکوه‌­ای که از یاران کوته‌نظر خود دارد، آنان را مورد نکوهش قرار می­‌دهد. او آنها را برای خدا و برای رساندن به قله‌­های معنویت می‌خواهد، ولی آنان علی(ع) را در قلمرو خواسته‌های دون‌مایه خویش می­‌جویند: «همانا من شما را برای خدا می­‌خواهم، در حالی که شما مرا برای منیت‌های حقیر خویش می­‌جویید» (نهج‌البلاغه؛ خطبه 136).
البته هیچ تباینی بین دیدگاه‌­های سه‌گانه وجود ندارد. مثلا طبق دیدگاه دوم و با توجه به کلمه «واحدهًْ» (یعنی تنها یک چیز) بویژه با تأکید به‌وسیله واژه «انّما»، این واقعیت عیان می‌شود که ریشه تمام دگرگونی­‌ها و اصلاحات فردی و اجتماعی، حرکت در راه خدا و سپس به کار انداختن اندیشه­‌هاست. هنگامی که افکار بیدار شد و غفلت­‌ها از اندیشه و جان انسان‌ها رخت بربست، سرمایه‌­های مادی و معنوی آن جامعه، بیهوده از میان نمی‌­رود.
از منظر دیدگاه سوم و عرفانی هم باید گفت که انسان تا در خود تحولی بوجود نیاورد، نمی‌تواند در اجتماع دست به تحول به سوی کمال بزند.
تعبیربه مثنی(دو نفری) به این دلیل است که قیام اجتماعی با یک فرد به نتیجه نمی‌­رسد. وقتی انسان از خودیت خارج شد و در وجود خود بر علیه غیرخدا (نفس) قیام کرد، در مرحله بعد باید در عالم خارج از خود هم با همیاری همفکران به قیام اجتماعی اقدام کند.
بنابراین موعظه الهی این است که انسان همواره برای خداوند قیام کند و این قیام شامل قیام روحی و معنوی، قیام فکری و قیام اجتماعی است.