سلبریتیها و پوپولیسم پنـهـان!
محمدمحمدی
«پوپولیسم» یا عوامگرایی پدیدهای است که امروزه با ابعاد گوناگون و با رویدادهای مختلف زندگی اجتماعی بهویژه انتخابات گره خورده است. از یک منظر، دموکراسی و پوپولیسم همچون دوقلوهای بهم چسبیده، آنچنان با هم عجین هستند که جدا کردن یا تفکیک آنها از یکدیگر گاهی حتی ناممکن بهنظر میرسد.
حرکتهای پوپولیستی دراین عرصه، عموما دارای چند ویژگی کلی است:
یک. جلب حمایت مردم با طرح وعدههایی فریبنده و مبهم بدون ارِائه برنامه اجرایی
دو. اشاره به همهپرسی و نظرسنجی برای اثبات یک ادعای غیرکارشناسی
سه. معیار قرار دادن نظربخشی از عامه مردم مانند بازیگران، ورزشکاران و افراد معروف، بدون توجه بهنظرات کارشناسان و منافع اکثریت جامعه
چهار. غلبه پروپاگاندا برپراگماتیسم (عملگرایی) با تکرار شعارهای افراد شومن در مطبوعات و شبکههای اجتماعی
پنج. انتشار افکار و آراء اهالی سیاست از زبان سلبریتیها...
آنچه در ادوار گذشته تحت عنوان پوپولیسم مطرح و مورد نقد بوده، در حقیقت تمایل به مخاطب قرار دادن عموم مردم با رویکرد عوامگرایانه بوده است. این در حالی است که در طی سالهای اخیر، پدیده عوامگرایی پیچیده و خواص فریب یا به تعبیری «پوپولیسم پنهان» به شدت مورد غفلت منتقدان قرار گرفته است.
در پوپولیسم پنهان، سلبریتی یا مسئول خود سلبریتی پندار با ظاهر شیک و مدرن خود را آگاه به تمامی امور و مقدرات پنداشته، شوربختانه به دلیل حجم بالای مخاطبین در شبکههای اجتماعی و تأثیرپذیری تودهها توهم مرجعیت اجتماعی را هم دارد، در حالی که به واقع تصویری تمام نما از بیسوادی و ناآگاهی است!
در این رویکرد، تحلیلها و موضعگیریهای پوپولیستی تا زمانی که حقیقت برای عموم مردم کشف نشده باشد به شدت در رسانههای همسو ضریب میگیرد و زمانی هم که حقیقت برای عموم مردم کشف شد، این تحلیلها بهکلی به فراموشی سپرده شده و کسی در مورد آن توضیحی نمیدهد! ضعف حافظه تاریخی مخاطبان، شعبده بازیهای رسانهها و البته گرفتاریهای روزمره مردم نیز به تقویت این مدل از عوام گرایی مدرن کمک شایانی کرده است.
حال چگونه میتوان با یک رویکرد فرهنگی، احزاب و جناحهای سیاسی را به این نتیجه رساند که حرف درمانی و شعارهای دهان پرکن _ بدون ارائه حتی یک سطر برنامه اجرایی _ و از طرفی توسل به سلبریتیها و شومنها، دیگر در بین عموم مردم جایی ندارد؟
چگونه میتوان ماهیت پوپولیسم پنهان را که بر پایه بازی با افکار عمومی شکل گرفته است، بر همگان آشکار کرده مرجعیت اجتماعی را از سلبریتیها و سیاسیون شعبده باز به اهالی علم و فرهنگ و فناوری سپرد؟
بهنظر میرسد مهمترین عامل در این گردش نخبگانی، نقش بیبدیل خود نخبگان در فعالیتهای اجتماعی و تلاش آنها در رسیدن به حقیقت و انعکاس آن به عموم مردم است.به این دلیل که حقیقت همواره همچون یک موج شکن قدرتمند مقابل موج پوپولیسم عمل میکند!
راقم این سطور بر این باور است که ریشه مشکلات کنونی کشور پیش و بیش از آنکه سیاسی یا اقتصادی باشد، ماحصل پدیدههای فکری و فرهنگی است. این مشکلات در واقع میوه و ثمره وضعیت فرهنگی کشور است که در ابتدا باید ریشههای آن توسط نخبگان علمی و فرهنگی تحلیل و بررسی شود. در این زمینه با بررسی پدیده «پوپولیسم پنهان» در رسانهها و کرسیهای آزاداندیشی و ارائه رهیافتها به عموم مردم.
امید است گام دوم انقلاب و انتخابات 1400،طلیعه عصرپسا پوپولیسم در ایران باشد.