تأثیر شگرف انقلاب اسلامی بر هنر ناب ایرانی- بخش دوم
احیاء سینمای ایران با دَم مسیحایی امام(ره)
شاید هیچ عرصه هنری همچون «سینما» تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار نگرفت! 21 شهریور در تقویم به عنوان «روز ملی سینما» نامگذاری شده است. اما به واقع باید 12 بهمن را روز ملی سینما دانست. چون این تاریخ –و به طور کلی انقلاب سال 57- مبدأ جدیدی برای سینمای ایران محسوب میشود. روزی که در آن، بخشی از سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در بدو ورود به کشورمان به هنر هفتم و حمایت از حیات و فعالیت شرافتمندانه آن اختصاص
داشت.
به این ترتیب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، خون تازهای در رگهای سینمای ایران دمیده شد. سینمای نوین ایران که در دو دهه اول انقلاب شکل گرفت، چند ویژگی خاص داشت؛ با سنن فرهنگی و اعتقادی و تاریخی ایرانیان پیوسته بود، با استقبال گسترده مردمی
همراه بود طوری که اواخر دهه 60 و اوائل دهه 70 بالاترین آمار تماشاگر سینما در ایران
ثبت شده است و ویژگی سوم نیز موفقیت و معرفی بینالمللی سینمای ایران بود!
ورشکستگی سینمای طاغوت
سینما در بیشتر کشورهای جهان، در متن جامعه و با روایتهایی درباره اتفاقات کوچه و بازار و زندگی روزمره مردم یا موضوعات علمی شکل گرفت. مثل فیلمهایی که برادران لومیر، ملی یس و ادیسون ساختند.
اما ورود سینما به ایران و رشد و نمو آن به گونهای دیگر بود؛ هنر هفتم توسط مظفرالدین شاه قاجار به ایران پا گذاشت و بیش و پیش از هر موضوع دیگری راوی دربار بود.
در عصر پهلوی اول نیز عموما این فن سالاران وابسته به محافل و سفارت خانههای غربی بودند که با سینما سرگرم شده بودند و آثاری علیه فرهنگ ایرانی و مذهب میساختند. در عصر پهلوی دوم و به ویژه در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد، فیلمهای سینمای ما به ورطه ابتذال شدید افتاد و با قهر مردم مواجه شد و در دو سال پایانی سلطنت محمدرضاشاه، سینمای ایران دچار ورشکستگی کامل هم شد. حتی تعداد فیلمهای تولید شده در دو سال پایانی رژیم شاه، به کمتر از انگشتان یک دست تقلیل یافت!
نشریات آن زمان، سال 56 را سال «مرگ سینمای ایران» لقب دادند. ماهنامه «ستاره سینما» در سرمقاله شماره 987 خود مورخ 30 اردیبهشت 1356 با تیتر «در مرز سقوط» نوشت:«...فعالیت سینمای ایران در آستانه سال تازه به صفر رسیده است و بیکاری دارد چهره کریه خود را نشان میدهد...»
نکته قابل توجه این است که سینمای قبل از انقلاب در ایران، نه فقط در محتوا، بلکه از نظر ساختاری نیز بسیار عقب افتاده و فاسد بود. یعنی اساسا چیزی به نام هنر و تکنیک در سینمای عصر پهلوی وجود نداشت. محمدعلی فردین که خود از چهرههای شاخص فیلمفارسی بود، در مصاحبهای درباره بیسوادی سینماگران در دوران قبل از انقلاب گفته بود: «... متاسفانه کلیه کارگردانهایی که ما در سینما داشتیم...هیچ نوع تجربهای درکارشان نداشتند یعنی به معنای دیگر کارشان را بلد نبودند....گاهی اوقات دیالوگها را که بایستی با حال و هوای کار جور درمیآمد، اشتباهی استفاده میکردند... مثلا نمیتوانستند تشخیص بدهند که هنرپیشه بایستی در حال ایستاده جیغ بزند یا بنشیند، باید تو تاریکی باشد یا لب پرتگاه باشد، دراغلب موارد حالتش را نمیتوانستند حس کنند که به قول تئاتریها بتوانند میزانسن بدهند. این از جنبه کارگردانی، از جنبه تکنیک هم به قدری عاجز بودند که اصلا دوربین را نمیشناختند. مثلا حتی نمیدانستند برای فلان پلان،اندازه سه پایه دوربین بایستی چقدر باشد. برداشتها در بسیاری موارد اشتباه بود. اگر یک زاویه را از اینجا میگرفتند، نمیدانستند برای زاویه بعد دوربین باید کجا قرار بگیرد. شانسی و اتفاقی کارهایی میکردند که گاهی اوقات پس از چاپ، پشت میز موویلا، امکان مونتاژ نداشت...»(به نقل از کتاب «حکایت سینماتوگراف» محصول انتشارات کیهان)
سعید مستغاثی، رئیسپیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینما که نویسنده کتاب «سینماتوگراف» هم هست درباره ادعای رونق اقتصادی در سینمای قبل از انقلاب، میگوید: «این ادعاها غیرمستند و بدون آمار علمی و واقعی است. وقتی بررسی میکنیم میبینیم در همان زمان نیز درصد کمی از مردم به دیدن پرفروشترین فیلمها میرفتند. به طوری که حتی درباره پرفروشترین فیلم قبل از انقلاب، یعنی «گنج قارون» نیز با فرض پر بودن همه سالنها و در همه سانسها باز هم آمار تماشاگران این فیلم سه و نیم میلیون نفر بود. در نتیجه، در سال 56 رسما اعلام کردند که سینما در ایران ورشکسته شد. چون اگر تا قبل از آن سالی 60، 70 فیلم ساخته میشد، در سال 56 فقط دو سه فیلم ساخته شد! دلیلش را نمایش فیلمهای خارجی میدانستند. اما واقعا این گونه نبود. چون فیلمهای خارجی قبل از آن هم هر سال اکران میشد.
تولد دوباره سینما در ایران
اما تاریخ، به سینمای کشورمان نیز رحم کرد! فرار شاه و اوج گرفتن انقلاب اسلامی ایران برخلاف تصور غربزدهها که میگفتند موجب حذف سینما در این کشور میشود، مقدمهای برای احیای هنر هفتم بود. به طوری که رهبر کبیر انقلاب، در اولین سخنرانی خود، فصلی را به سینما اختصاص داد. در آن روز، همه دنیا منتظر بودند تا مسیر جدید کشور ایران را از زبان امام خمینی(ره) بشنوند. شاید کمتر کسی پیشبینی میکرد که امام راحل، در این سخنرانی، به صراحت از موجودیت سینما سخن بگویند و فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم.» و این سخنرانی را باید نقطه شروع زندگی واقعی سینما در ایران بدانیم.
سعید مستغاثی، درباره وضع سینما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «به صراحت باید گفت که سینما در ایران، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی متولد شد. بعد از آن بود که فیلمها دارای کارگردانی شدند، فیلمبرداری، تدوین، ساخت موسیقی متن، صدابرداری، صداگذاری، جلوههای ویژه، بازیگری و... همه بعد از انقلاب در سینمای ایران به شکل واقعی و اصولی پدیدار شد. یعنی اگر سینمای ما بعد از انقلاب در هیچ زمینهای پیشرفت نکرده باشد، حداقل در زمینههای تکنیکی به پیشرفت بالا و خیرهکنندهای رسیده. طوری که امروز میتوان گفت سینمای ایران از نظر تکنیکال اصلا از سینمای دنیا کم ندارد. هر چند که هنوز هم برخی از وسائل و تجهیزات فنی را در اختیار نداریم که اگر آنها را هم داشتیم به سطوح بالاتری در سینما دست پیدا میکردیم؛ چیزی که قبل از انقلاب برای ما یک آرزوی دور و دراز بود. وقتی آن زمان را مقایسه میکنید، میبینید زمانی که در غرب فیلم «کازابلانکا» را ساخته بودند ما در ایران «دختر لر» ساختیم! میبینید چه فاصلهای بین سینمای ما و سینمای روز جهان بود؟ اما امروز حتی بین فیلمهای ما با برخی از آثار بیگ پروداکشن سینمای جهان قابل مقایسه است. مثل فیلم «محمد رسولالله(ص)» که شما وقتی این فیلم را میبینید از نظر تکنیکهای سینمایی، آنچنان اختلافی با آثار مشابه در سطح اول جهان ندارد. حتی بین فیلمهای کمخرجتر، فاصله ما با سینمای روز جهان از نظر تکنیکی خیلی کم شده است. علاوهبر اینها در زمینه انیمیشن پیشرفتهای خیرهکنندهای داشتهایم. یعنی چیزی که طی 70-80 سال سینمای قبل از انقلاب اتفاق نیفتاده بود، ما طی چند سال اخیر به دست آورده ایم. در آن دوران برای ما یک آرزوی غیرقابل تحقق بود که بتوانیم انیمیشن داستانی استاندارد و جذاب، در سطح جهانی بسازیم.
اما الان داریم میسازیم. در زمینه مستند هم همین طور.»
محمدتقی فهیم نیز در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «از سال 1360 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تغییرات اساسی که در سینمای ایران اعمال شد، تغییر در موضوع و محتوا بود. البته متاسفانه بعد از انقلاب همچنان سینمای ما در فرم مقلد گذشته بود و در فرم
ضعف داشت، اما خوشبختانه فیلمها پاک، تمیز و بدون صحنه تولید میشدند. در اواسط جنگ با اعزام عکاسان و مستندسازان به جبهه یک قشر قوی از فیلمسازان انقلابی از جمله مرحوم رسول ملاقلیپور، شورجه، حاتمیکیا و... متولد شدند. از همین روست که گفته میشود جنگ با همه صدماتی که داشت، خوبیهایی هم در بستر هنر سینمای انقلاب برجا گذاشت و باعث بروز خلاقیتها شد و عکاسان و مستند سازان در همین بحبوحه به سرعت کار را یاد گرفتند.
از همین نقطه با سینمای دفاع مقدس، سینمای ایران متولد و متحول شد.»
نظرات سینماگران خارجی
درباره تأثیر انقلاب بر سینما
یکی از نشانههای آشکار تأثیر انقلاب اسلامی بر رشد و شکوفایی سینما را میتوان در نظرات سینماگران خارجی درباره این موضوع دید. درحالی که در دوران طاغوت، هیچ اظهار نظری درباره سینمای ایران از نظر بیگانگان ثبت نشده، اما با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران، نظرات مثبت بسیاری درباره سینمای ایران جلب شد. این درحالی است که به جز فیلمهای جشنوارهای، اغلب آثار سینمای ما راهی به سطح جهان نداشتند. اما در فرصتهایاندکی که امکان مواجهه سینماگران خارجی با فیلمهایی غیر از آثار جشنوارهای ایرانی فراهم شده، تحسین ایشان
را در پی داشت.
دیوید بوردل و کریستین تامسون، نویسندگان کتاب «تاریخ سینما» درباره تأثیر انقلاب اسلامی بر سینمای ایران در این کتاب نوشتهاند: «حکومت آیتالله خمینی صنعت سینمایی پدید آورد که بازتاب تعبیر او از فرهنگ ایرانی و سنتهای اسلام شیعی بود... حکومت [جمهوری اسلامی]، پیدایش نسل جدیدی از فیلمسازان را تشویق میکرد و تولید به تدریج رو به فزونی گذاشت. حتی کارگردانهای زن وارد عرصه فیلمسازی شدند. این راهبرد به سینمای ایران هویت بینالمللی هم بخشید. برخی از فیلمسازان ایرانی [بعد از انقلاب]در غرب مورد ستایش قرار گرفتند و فیلمهایشان در آنجا توزیع شد.»
به طور مثال، میگل لیتین، فیلمساز مشهور و برجسته در کشور شیلی که چند سال قبل به ایران سفر کرد، گفت: «سینمای ایران، بدون شک، یک سینمای خارقالعاده است، ولی این امکان را نداشته است که تا امروز به آن صورت که شایسته است، در جهان دیده شود...من خلاقیتهای جوانان انقلابی ایران را که سعی میکنند فیلمهای انقلابی بسازند فراموش نمیکنم.»
همچنین ایگور گوسکوف، فیلمساز روسی چند سال قبل اظهار کرده بود: «سینماى ایران در حال حاضر از مطرحترین قطبهاى سینمایى جهان به شمار میرود و این سینما امروز به سمت و سوى مدرن شدن در حرکت است.»
پروفسور «تونیهال» استاد دانشگاه لت بریج کانادا نیز پس از تماشای فیلم «به وقت شام» از این فیلم انقلابی سینمای ایران دچار حیرت شد و نوشت: «من تاکنون یک نمایش سینمایی، به قوت آن تصاویری که با یک هواپیمای غول پیکر در
«به وقت شام» به تصویر درآمده است، ندیدهام...ورود «به وقت شام» در صحنه جهانی بخشی از جریانی است که در آن ایران را در جایگاه حقیقیاش در بین مولدین اصلی فرهنگ در دهکده جهانی قرار میدهد.»