کرونا و افسردگی ناشی از آن در دوران قرنطینه - بخش پایانی
مهار احساسهای منفی با موج مثبت همنشینی اعضای خانواده
ر-تیرگری
کودکان به زندگی ما شادی و نشاط میبخشند. کودکان با سرزندگی و قیل و قالهای کودکانه در تروتازگی روح ما نقشی مؤثر دارند، اما در این وانفسای کرونایی و عصر دلتنگیها کودکان این احساس را دارند که مثل همیشه مورد توجه نیستند و فراموش شدهاند، چرا که بشر بیش از آنکه به فکر روحیه خود باشد، درگیر گرفتاریهایی است که زندگی او را به خطر انداخته است. دور از همیها بهجای دورهمیها اولازهمه زندگی کودکان را در معرض تهدید قرارداد؛ زیرا کودکان با «دیدهشدن» به رشد و شکوفایی میرسند.
کودک بهخاطر روح حساس و لطیف خود هرگاه احساس مفید بودن و دوست داشته شدن را از دست بدهد، در خلوت خود احساس گناه و بیهوده بودن میکند. کودکان بیش از هر چیز به تشویق و توجه نیاز دارند.
لازم به ذکر است که غفلت از این گروه حساس یعنی کودکان خسارات جبرانناپذیری در پی خواهد داشت، زیرا به همان اندازه که آنها روحیهبخش زندگی ما هستند؛ خانواده هم در حفظ و دوام و بقای آنها نقشی دوچندان دارند.
کودکان همواره نیاز به تشویق و حمایت ما دارند. هرگاه نگاه ستایشگر از رویشان برداشته شود، پژمرده و در خود فرو میروند. کودکان معنای زندگی ما هستند و به زندگی ما معنا
میبخشند.
کودک و حس گناهی که هرگز مرتکب نشده
ازدستدادن پدر، مادر، بیماری و مرگ یکی از اعضای خانواده، بگو مگوهای تمام ناشدنی والدین، طلاق، فقر و نداری و... کودک را به فکر فرو میبرد و با خود میاندیشد که باعث تمام این ناآرامیها وجود اوست و او آنقدر خوب نبوده که این اتفاقها برایش افتاده است، احساس گناه میکند و خود را مقصر میداند.
امروزه، در ایام کرونا که اغلب افراد خانواده کم حوصله هستند، کودکان از همیشه آسیبپذیرترند. هرگونه تنش در محیط خانه میتواند برای کودک غیرقابلتحمل باشد. در خانوادههای ناآرام کودک ابتدا بدخلق و بهانهگیر میشود و در نهایت سکوت اختیار میکند و در خود فرومیرود و هیچکس و هیچچیز نمیتواند آن سرزندگیونشاط را به او بازگرداند. هیچچیز بدتر از آن نیست که فرزند دلبندمان با احساس گناهی که هیچگاه مرتکب نشده است، در خود پیچد و غمگین و افسرده به گوشهای پناه ببرد.
کودکان در بحرانهای خانوادگی همواره خود را مقصر میدانند و دچار احساس گناه میشوند و اگر چنین احساسهای تاریکی توأم با تشرهای والدین شود - غافل از آن که حرفهایی ازایندست که از سر عصبانیت بر زبان ما جاری میشود - چه بلایی میتواند بر سر فرزندمان بیاورد که گاه تا آخر عمر دامنگیرش میشود.
کودک با همه کوچکیاش قلب بسیار بزرگی دارد. ازاینرو در بحرانیترین شرایط زندگی همواره نیاز به «دیدهشدن» دارد. هرگاه احساس مفید نبودن، زیادی بودن، سربار بودن و احساساتی ازایندست از سوی خانواده بر کودک القا شود، آنوقت است که دنیا بر سرش خراب میشود.
کودک و احساس خوب «بودن»
کودکان نسلهای پیش از ما با همسالان خود در حیاط بزرگ خانهشان یا در خیابان و کوچه مقابل خانهشان بازی میکردند و بزرگ میشدند. کودکان آن روزها این حس «بودن» را همواره از همسالان و دوستانشان دریافت میکردند. بر همین اساس امروز مسئولیت پدر و مادر بودن بسیار سنگینتر از روزهای پیشازاین است. کودکان سرزمین ما نهتنها در حیاط بزرگ خانه پدری با عموزادهها و خالهزادهها بازی نمیکنند، بلکه تنها محیطی که با همسالان خود بازی میکردند، مدرسه بود که آن را هم از دست دادند.
تنهایی و حس مفید نبودن کودک را بهسوی افسردگی میبرد. پدر یا مادر افسرده پیش از آن که خود را در معرض نابودی قرار دهند، زندگی فرزندشان را در ورطه نابودی قرار میدهند. در ابتدا کودک خردسال میخواهد شبیه پدر یا مادرش باشد و از او تقلید میکند. غذا نمیخورد به گوشهای میخزد و زانوی غم بغل میکند و...
کودکان بزرگتر هم از اینکه نمیتوانند برای پدر و مادرشان کاری انجام دهند و احساس ناخوشایند «زیادی» بودن را از سوی والدین دریافت میکنند و... در اوج ناامیدی از زندگی خسته میشوند. طی ماههای اخیر اخباری مبنیبر مرگ خودخواسته کودکان دانشآموز در رسانهها منتشر شد. مرگ دردناک و غمانگیز کودکان و نوجوانان دانشآموز هشداری است به خانوادهها و جامعه که حواسمان باید بیشتر از همیشه به این قشر آسیبپذیر باشد؛ چرا که مدرسهها بستهاند، خانوادهها خستهاند و بدتر از آن اینکه اغلب این کودکان در خانوادههای افسرده زندگی میکنند.
دکتر شهرام خرازیها، کارشناس سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی دررابطهبا افسردگی کودکان دانشآموز میگوید: «مدرسه صرفاً جایی برای درسخواندن نیست. دانشآموزان ناخودآگاه و نیمه خودآگاه در آنجا درس زندگی، آداب معاشرت و نحوه تعامل اجتماعی را میآموزند و زندگی جمعی و همکاری و همجواری گروهی را تمرین میکنند. عدم حضور دانشآموزان در مدرسه بخشی از رشد اجتماعی بچهها را به تأخیر انداخت و از این بابت بیشترین خسارت متوجه دانشآموزان کلاس اول ابتدایی شد که نتوانستند تعامل کافی و لازم با آموزگار و همکلاسیهای خود داشته باشند. آنها مکانی به نام مدرسه را آنطور که باید و شاید نشناختند و آموزش مجازی نتوانست این خلأ را پر کند. نه تنها نحوه درس آموختن بچهها عوض شد، بلکه روش امتحان دادنشان هم تغییر شگرفی کرد. همه این موارد به دانشآموزان لطمه زد و آنها را از تکاپوی علمی در حد لازم بازداشت.»
این کارشناس ارشد مدیریت رسانه میافزاید: «خبر خودکشی یک دانشآموز به علت نداشتن تبلت از نظر علمی صحت ندارد و قابل قبول نیست؛ زیرا خودکشی هیچوقت یک علت ندارد و رخدادی مولتی فاکتوریال (چندعاملی) است. برای وقوع خودکشی باید عوامل مختلفی در کنار هم جمع شوند. در مورد این کودک شاید فقر و نداشتن تبلت، جرقه خودکشی را زده باشد اما تنها علت آن نبوده و قطعاً مشکلات دیگری نیز در زندگی او بوده که سبب سوق دادنش به سمت مرگی خودخواسته شده است.»
وی خاطرنشان میکند: «خانوادههای زیادی عزیزان خود را براثر ابتلا به کرونا از دست دادند. بسیاری از بازماندگان در مرض آسیب ناشی از افسردگی قرار گرفتند و برخی هم در چرخه «سوگ حل نشده» گرفتار آمدند.»
مهار اضطراب و افسردگی
با خرید کالاهای فرهنگی
دکتر خرازیها کارشناس علوم پزشکی یادآور میشود: «در شرایط آسیبپذیر و در تنگنای اقتصادی معمولاً یکی از نخستین کالاهایی که خودبهخود و بهسرعت از سبد خرید مردم حذف میگردد، کالاهای فرهنگی است. لطماتی که کرونا از لحاظ اقتصادی و درآمدزایی بر صنوف مختلف زد، تبعات روانشناسی منفی زیادی به همراه داشت.»
با این اوصاف نباید از خرید کتاب و سایر محصولات فرهنگی در ایام خانهنشینی غافل شد؛ چرا که کتاب و سایر محصولات فرهنگی میتوانند تا حدود زیادی خلأ روحی اعضای خانواده را پرکرده و اوقات مفیدی را رقم بزنند.
رودابه عسگری یک مشاور خانواده برایمان در مورد مهار افسردگی در این گروه سنی توضیح میدهد: « به کودک یا نوجوان خود اطمینان دهید که از امنیت برخوردار است. اگر آنها ناراحت هستند، به آنها بگویید اشکالی ندارد. نحوه برخورد با استرس خود را با آنها در میان بگذارید تا آنها بتوانند از شما یاد بگیرند که چگونه از عهده آن برآیند. قرارگرفتن خانوادهتان در معرض پوشش اخبار این رویداد (کرونا)، از جمله رسانههای اجتماعی، را محدود کنید. کودکان ممکن است آنچه را که میشنوند نادرست تفسیر کنند و از چیزی که نمیفهمند، وحشت کنند. سعی کنید از روند کارهای روزمره پیروی کنید. اگر مدارس تعطیل هستند، برنامهای را برای فعالیتهای یادگیری و فعالیتهای آرامشبخش یا تفریحی ایجاد کنید. نقش یک الگو را داشته باشید. استراحت کنید، بخوابید، ورزش کنید و غذا بخورید. با دوستان و اعضای خانواده خود در ارتباط باشید و با هم کتاب بخوانید.»
وی روش خانوادهدرمانی را پیشنهاد داده و میگوید: « در اصل، خانواده درمانی در اینجا به معنای مدیریت هیجانات و رفتارها و ارتباطات، اشاره میشود. یک نفر در خانواده که مورد تأیید عاطفی و احساسی گروه است، بهعنوان تسهیلگر انتخاب میشود. تسهیلگر معنایش هدایتکننده برای رسیدن به بینش صحیح است در گروه (خانواده).
در این نوع روش باید اعضای خانواده بهصورت گرد یا یو شکل دور هم نشسته و ترسها و مشکلات خود را درباره ویروس کرونا و استرس و یا اضطراب خود و حتی شنیدههای خود، بازگو کنند؛ بدون ترس از قضاوت شدن. سایر اعضای گروه بازخورد دهند و نظرات و پیشنهادهای خود را بیان کنند؛ با بازخوردهای مثبت و یا حتی منفی اما با احترام و صبر.
این روش کمک میکند تا به کمک خانواده بتوانیم بر آسیبهایی مانند اضطراب، افسردگی، مشکلات روانتنی، مشکلات عاطفی، ناتوانی در ابراز محبت، روابط اجتماعی نامناسب و غیره غلبه داشته باشیم.»
این مشاور خانواده در تکمیل صحبتهایش میگوید: « فرد تسهیلگر میتواند با صحبتکردن در خصوص موارد ذکر شده و آرامسازی و بنا به شناخت شخصیت افراد در خانواده آرامشی ذهنی ایجاد کند و این امر همواره در خصوص آیین ما توصیه شده است که مشورت کنیم در خصوص آنچه میخواهیم بیاموزیم و دانش معنوی باعث آرامش و امنیت ذهنی و درونی میگردد. به یاد داشته باشیم دعاکردن را بیاموزیم و خواستههای خود را قدرتمند با واژگانی ادبی و زیبا تنها از خالق مهربان طلب کنیم.»
پیامدهای ناخوشایند اضطراب و افسردگی
اولاً که این اضطراب میتواند تأثیرات بدی در زندگی بگذارد که یکی از آنها علایم فیزیکی است و تأثیری است که روی بدن افراد میگذارد. خیلی از افراد وقتی بهخاطر بعضی بیماریها به پزشک مراجعه میکنند، به آنها پاسخ داده میشود که این مشکل عصبی است و به دلیل استرس شدید است. این نشان میدهد اضطراب فرد آنقدر شدید است که باعث میشود بدن به آن واکنش نشان دهد. بیماریهایی مثل زخم معده، ریزش مو، سردرد، کمردرد و حتی سرطان و همه این بیماریها میتوانند پایه اضطراب و استرس داشته باشند.
علی رضاییان یک روانپزشک درباره تأثیرات منفی اضطراب و افسردگی بر روی جسم و روان توضیح میدهد: «حتی اضطراب میتواند سیستم ایمنی افراد را هم ضعیف کند و فرد برای بیماریهای مختلف آمادگی بیشتری پیدا کند. حتی برای سرماخوردگی، کسی که اضطراب زیادی دارد بیشتر از بقیه افراد مستعد بیمار شدن است.
اضطراب در مسائل دیگر زندگی نیز تأثیر دارد، مثلاً فردی که اضطراب زیاد از حد دارد، ممکن است سر جلسه امتحان همه چیز را فراموش کند و عملکردش در امتحان اُفت پیدا کند. یعنی همان اضطرابی که باعث احساس مسئولیت و دوراندیشی فرد میشود، وقتی از حد بگذرد، باعث میشود نتیجه عکس دهد و عملکرد عادی را هم که از قبل داشته است از دست بدهد.»
وی در ادامه میگوید: « روشهای مختلف روانشناختی دیگری برای کاهش اضطراب وجود دارد که توسط رواندرمانگر و روانشناس معمولاً اجرا میشود، ولی اگر افراد بتوانند فلسفهای برای زندگی پیدا کنند و پیش بگیرند که آنها را به آرامش برساند، ممکن است کار دارو و درمانهای روانشناختی را انجام دهد. ما افراد عارفی را داریم که آنقدر روی خودشان خوب کار کردند که کمتر اتفاقی میتواند آنها را به هم بریزد و آنها را دچار تنش و آشوب و استرس کند، چون آنها به گفته خودشان به حقیقت دست یافتهاند.»